Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
formulation
U
دستور سازی تبدیل به قاعده رمزی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
formulae
U
قاعده رمزی
formulas
U
قاعده رمزی
formula
U
قاعده رمزی
phraseologically
U
ازروی قاعده عبارت سازی به ایین سخن پردازی ازروی قاعده انشا
cipher
U
فرمول تبدیل متن به حالت رمزی
ciphers
U
فرمول تبدیل متن به حالت رمزی
cyphers
U
فرمول تبدیل متن به حالت رمزی
formulation
U
قاعده سازی
authentication code
U
سیستم نشانی رمزی معرفهای رمزی
one for one
U
مرحلهای غالبا" مربوط به یک اسمبلر که در ان یک جمله زبان منبع به یک دستور کارزبان ماشین تبدیل میشود
codress
U
نوعی پیام که کلیه متن ان فقط به رمز ارسال میشود گیرندگان رمزی پیام باادرس رمزی
corkscrew rule
U
قاعده پیچ بطری بازکن قاعده چوب پنبه کش
statements
U
1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
statement
U
1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
one for one
U
که برای هر دستور یا کلمه دستور در زبان یک دستور که ماشین تولید میکند
language
U
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
languages
U
برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
hashing
U
تبدیل یک کلید به یک ادرس که در ان کلیدها محل اطلاعات رامعین می کنند درهم سازی
waveform
U
تبدیل وذخیره سازی یک حالت موج به صورت عددی با استفاده از مبدل آنالوگ / دیجیتال
optical
U
وسیلهای که تصویر را به سیگنالهای الکتریکی تبدیل میکند که قابل ذخیره سازی و نمایش روی کامپیوتر هستند
playback head
U
وسیلهای که سیگنالهای ضبط شده روی رسانه ذخیره سازی را می خواند و آنها را به سیگنال الکترونیکی تبدیل میکند
conditional
U
دستور برنامه سازی که جهش به بخشی از برنامه میکند در صورت برقراری شرطی
conditional
U
دستور برنامه سازی که کنترل برنامه را طبق خروجی یک رویداد غیر مستقیم میکند
cipher
U
رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
cyphers
U
رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
ciphers
U
رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
analog
U
سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogue
U
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogues
U
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
assembly
U
زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند
copy
U
دستور سیستم عامل که محتوای یک فایل را روی فایل دیگر در رسانه ذخیره سازی کپی میکند
copies
U
دستور سیستم عامل که محتوای یک فایل را روی فایل دیگر در رسانه ذخیره سازی کپی میکند
copying
U
دستور سیستم عامل که محتوای یک فایل را روی فایل دیگر در رسانه ذخیره سازی کپی میکند
copied
U
دستور سیستم عامل که محتوای یک فایل را روی فایل دیگر در رسانه ذخیره سازی کپی میکند
which transponder
U
علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
reads
U
گیرندهای که سیگنالهای ذخیره شده روی رسانه ذخیره سازی مغناطیسی را می خواند و به حالت الکتریکی اصلی تبدیل میکند
read
U
گیرندهای که سیگنالهای ذخیره شده روی رسانه ذخیره سازی مغناطیسی را می خواند و به حالت الکتریکی اصلی تبدیل میکند
separator
U
نشانه جدا کردن بخشهای خط دستور در برنامه مثل دستور وآرگومان
actual address
U
دستور نهایی که پس از اعمال تغییرات در دستور ابتدایی اجرا میشود
modifiers
U
دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
skip
U
دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
skips
U
دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
statements
U
دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
modifier
U
دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
statement
U
دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
skipped
U
دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
piped
U
که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
pipe
U
که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
fetch
U
دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
GOSUB
U
دستور برنامه نویسی که یک تابع را اجرا میکند و سپس دستور بعدی را برمی گرداند
fetched
U
دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
fetches
U
دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
basics
U
دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
basic
U
دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
prefixes
U
کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
effective
U
دستور نتیجهای که پس از تغییر در دستور اصلی اجرا میشود
prefix
U
کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
branch
U
مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
branches
U
مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
novatio non presumiter
U
تبدیل تعهد یا تبدیل مدیون نمیتواند مفروض یا ضمنی باشد
discrimination instruction
U
دستور برنامه نویسی شرطی که با همراه داشتن محل دستور بعدی که باید اجرا شود و کنترل مستقیم اعمال میکند.
parting injuncyions
U
دستور در هنگام جدایی اخرین دستور
rectification
U
یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
macroinstruction
U
دستور برنامه نویسی که به چندین دستور در تابع یا ماکرو برمی گردد. نرم افزار نشر Macromedia Derector برای PC و Macintosh با استفاده از زمان چاپ Lingo
languages
U
زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
language
U
زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
do nothing instruction
U
دستور برنامه نویسی که عملی انجام نمیدهد فقط شمارنده برنامه را به آدرس دستور بعدی افزایش میدهد
halt
U
وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halted
U
وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halts
U
وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
resident
U
برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
residents
U
برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
conversion scale
U
مقیاس تبدیل ضریب تبدیل
transiguration
U
تبدیل صورت تبدیل هیئت
branches
U
دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
branch
U
دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
one plus one address
U
قالب دستور که حاوی محل یک ثبات و محل دستور بعدی باشد
restitution
U
تبدیل مختصات نقاط از عکس یا نقشهای به نقشه دیگر تبدیل مختصات
allegorical
U
رمزی
allegoric
U
رمزی
runic
U
رمزی
encoded
U
رمزی
allusive
U
رمزی
figurative
U
رمزی
occult
U
رمزی
cryptic
U
رمزی
monogrammatic
U
رمزی
emblematic
U
رمزی
in petto
U
رمزی
coded
U
رمزی
mystic
U
رمزی
cryptically
U
رمزی
symbolically
U
رمزی
enigmatical
U
رمزی
mystics
U
رمزی
emblematical
U
رمزی
symbolic
U
رمزی
furtive
U
رمزی
backstairs
U
رمزی
immediate
U
دستور کامپیوتری که عملوند در دستور راست و نه آدرس محل عملوند
cryptogram
U
نوشته رمزی
code word
U
کلمات رمزی
code
U
رمزی کردن
encode
U
رمزی کردن
watchwords
U
کلمه رمزی
watchword
U
کلمه رمزی
encodes
U
رمزی کردن
cryptocorrespondence
U
مکاتبات رمزی
code words
U
کلمات رمزی
figurative
U
رمزی کنایهای
symbolically
U
رمزی اشاری
mystifying
U
رمزی کردن
symbolic logic
U
منطق رمزی
coded character
U
دخشه رمزی
symbolic
U
رمزی اشاری
puzzle lock
U
قفل رمزی
mystify
U
رمزی کردن
mystic sense
U
معنی رمزی
mystic participation
U
اشتراک رمزی
undercover
U
رمزی جاسوس
occult
U
سری رمزی
cryptograph
U
نوشته رمزی
esoteric
U
رمزی درونی
mystified
U
رمزی کردن
formal logic
U
منطق رمزی
mystifies
U
رمزی کردن
encoded
U
رمزی شده
codification
U
رمزی کردن
mystically
U
بطور رمزی یا استعماری
cryptanalysis
U
کشف نوشته رمزی
cypher
U
حروف یامهر رمزی
cryptocommunication
U
ارتباط ومخابرات رمزی
semiotic
U
مکتب علائم رمزی
semeiotic
U
مکتب علائم رمزی
cryptosecurity
U
حفافت مکاتبات رمزی
token
U
معجزه علامت رمزی
phase encoded
U
رمزی شده با فاز
coded decimal
U
رقم دهدهی رمزی
tokens
U
معجزه علامت رمزی
assembler
U
اسمبلی که برنامه به زبان اسمبلی را در دو مرحله به کد ماشین تبدیل میکند. ابتدا آدرسهای ابتدایی ذخیره می شوند و در مرحله دوم آن را به آدرس مطلق تبدیل می کنند
to crack a code
U
رمزی
[گاوصندوق یا رایانه]
را شکندن
cryptanalyze
U
نوشته رمزی را کشف کردن
tokens
U
کلمه رمزی علامت مشخصه
numerology
U
مبحث معانی رمزی اعداد
symbolization
U
استعمال علائم ونشانهای رمزی
token
U
کلمه رمزی علامت مشخصه
sigil
U
علامت نجومی علائم رمزی
cryptorelated informations
U
اطلاعات مربوط به مکاتبات رمزی
binary to hexadecimal conversion
U
تبدیل دودوئی به مبنای 61 تبدیل دودوئی به شانزده شانزدهی
binary to octal conversion
U
تبدیل دودوئی به مبنای 8 تبدیل دودوئی به هشت هشتی
calculating
U
دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials
U
وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
symbolism
U
نمایش بوسیله علائم مکتب رمزی
pressmark
U
حروف رمزی مشخصه کتب کتابخانه
symbology
U
مبحث مطالعه علائم ونشانههای رمزی
monitor
U
به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
monitored
U
به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
demodulate
U
از مخابرات رادیویی مطالب رمزی کشف کردن
monitors
U
به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
open code
U
سیستم رمزی که به صورت کشف مخابره میشود
typographies
U
فن بیان وتعریف چیزی بصورت علائم ونشانههای رمزی
typography
U
فن بیان وتعریف چیزی بصورت علائم ونشانههای رمزی
repeating key
روش رمزی که همراه با تکرار یک کلید رمز میباشد
regulars
U
با قاعده
immethodical
U
بی قاعده
norms
U
قاعده
nisi
U
قاعده
regular
U
با قاعده
informal
U
بی قاعده
law
U
قاعده
laws
U
قاعده
regulation
U
قاعده
canons
U
قاعده
principle
U
قاعده
irregular
U
بی قاعده
formulas
U
قاعده
desultory
U
بی قاعده
formulae
U
قاعده
canon
U
قاعده
formula
U
قاعده
ruleless
U
بی قاعده
looser
U
بی قاعده
regularity
U
قاعده
regularities
U
قاعده
loose
U
بی قاعده
norm
U
قاعده
prior possession
U
قاعده ید
rule
U
قاعده
frame
U
قاعده
production rule
U
قاعده
loosest
U
بی قاعده
ordnance plant
U
کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
jagger
U
الت کنگره سازی یادندانه سازی
period
U
قاعده زنان
kundt's rule
U
قاعده کونت
anomalous
U
خلاف قاعده
heterography
U
املای بی قاعده
system
U
قاعده رویه
saytzeff's rule
U
قاعده زایتسف
absolute legal
U
قاعده تسلیط
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com