English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
call-up order U دستور به خدمت [سربازی]
draft order [American English] U دستور به خدمت [سربازی]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
careers U شغل مدت خدمت دوران خدمت خدمت
careering U شغل مدت خدمت دوران خدمت خدمت
careered U شغل مدت خدمت دوران خدمت خدمت
career U شغل مدت خدمت دوران خدمت خدمت
statements U 1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
statement U 1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
one for one U که برای هر دستور یا کلمه دستور در زبان یک دستور که ماشین تولید میکند
duty assignment U واگذار کردن وفیفه گماردن به خدمت تعیین محل خدمت شغل دادن
wait on U خدمت رسیدن و خدمت کردن
dishonorable discharge U اخراج از خدمت به علت عدم صلاحیت اخراج از خدمت
separator U نشانه جدا کردن بخشهای خط دستور در برنامه مثل دستور وآرگومان
statement U دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
skip U دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
statements U دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
actual address U دستور نهایی که پس از اعمال تغییرات در دستور ابتدایی اجرا میشود
modifier U دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
modifiers U دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
skips U دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
skipped U دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
pipe U که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
piped U که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
basic U دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
fetched U دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
basics U دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
fetches U دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
fetch U دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
GOSUB U دستور برنامه نویسی که یک تابع را اجرا میکند و سپس دستور بعدی را برمی گرداند
prefixes U کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
prefix U کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
effective U دستور نتیجهای که پس از تغییر در دستور اصلی اجرا میشود
branch U مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
branches U مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
wait upon U پیشخدمتی کردن خدمت رسیدن و خدمت کردن
discrimination instruction U دستور برنامه نویسی شرطی که با همراه داشتن محل دستور بعدی که باید اجرا شود و کنترل مستقیم اعمال میکند.
parting injuncyions U دستور در هنگام جدایی اخرین دستور
macroinstruction U دستور برنامه نویسی که به چندین دستور در تابع یا ماکرو برمی گردد. نرم افزار نشر Macromedia Derector برای PC و Macintosh با استفاده از زمان چاپ Lingo
language U زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
languages U زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
do nothing instruction U دستور برنامه نویسی که عملی انجام نمیدهد فقط شمارنده برنامه را به آدرس دستور بعدی افزایش میدهد
halted U وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halt U وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halts U وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
resident U برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
residents U برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
branches U دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
branch U دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
one plus one address U قالب دستور که حاوی محل یک ثبات و محل دستور بعدی باشد
immediate U دستور کامپیوتری که عملوند در دستور راست و نه آدرس محل عملوند
on service U سر خدمت
offices U خدمت
duty U خدمت
sorb U خدمت
office U خدمت
on duty U سر خدمت
service U خدمت
serviced U خدمت
shore duty U خدمت ساحل
shipmate U هم خدمت درناو
service uniform U اونیفرم خدمت
while on duty U حین خدمت
active service U خدمت کادرثابت
service stairs U پلکان خدمت
half pay U حق انتظار خدمت
service obligation U تضمین خدمت
general discharge U خاتمه خدمت
servant U پیش خدمت
desertion U فرار از خدمت
served U در خدمت بودن
desertion U ترک خدمت
veteran service U خدمت سربازی
to wait U خدمت رسیدن
duty station U محل خدمت
exempt from duty U معاف از خدمت
extra duty U خدمت اضافی
servants U پیش خدمت
service medal U نشان خدمت
honorable service U خدمت با افتخار
ministration U اداره خدمت
personal service U خدمت شخصی
on duty U درحین خدمت
draft U به خدمت فراخواندن
drafted U به خدمت فراخواندن
drafts U به خدمت فراخواندن
serve U در خدمت بودن
serve U خدمت کردن
public service U خدمت بجامعه
ministrant U خدمت کننده
casket U کلاه خدمت
caskets U کلاه خدمت
service contract U قرارداد خدمت
service cap U کلاه خدمت
service calls U شیپور خدمت
in service U به خاطر خدمت
served U خدمت کردن
sea duty U خدمت دریا
serve U خدمت کردن به
information service U خدمت اطلاعاتی
record of service U سابقه خدمت
ready for duty U اماده خدمت
one's service U خدمت یکسره
serves U در خدمت بودن
military service U خدمت نظامی
serves U خدمت کردن
served U خدمت کردن به
dismissals U اخراج از خدمت
dismissal U اخراج از خدمت
off duty U خارج از خدمت
national service U خدمت ملی
attendance U خدمت ملازمت
attendances U خدمت ملازمت
serves U خدمت کردن به
au pair U خدمت تهاتری
minister U خدمت کردن
carded for record U از خدمت صف معاف
obliging U اماده خدمت
chancery U در ان خدمت میکند
conscription U خدمت اجباری
compulsory service U خدمت وفیفه
au pairs U خدمت تهاتری
breach of duty U ترک خدمت
ministers U خدمت کردن
be off one's duty U سر خدمت نبودن
bad conduct discharge U اخراج از خدمت
active federal service U خدمت کادر
rotas U جدول نوبت خدمت
arrival U حضور در خدمت فرستی
honorable service U خدمت افتخار امیز
arrivals U حضور در خدمت فرستی
rota U جدول نوبت خدمت
serve U خدمت انجام دادن
reward U جبران خدمت اجر
rewarded U جبران خدمت اجر
rewards U جبران خدمت اجر
military service U خدمت نظام وفیفه
duty U ماموریت خدمت نگهبانی
military service U خدمت زیر پرچم
liable to military service U مشمول خدمت وفیفه
certificate of service U تصدیق نامه خدمت
exit interview U مصاحبه پایان خدمت
efective U واجدصلاحیت برای خدمت
served U خدمت انجام دادن
distinguished service cross U نشان صلیب خدمت
distinguished service cross U نشان خدمت ممتاز
bronze service star U نشان خدمت برنزی
leaves of absence U ایام ترک خدمت
desertion U ترک خدمت کردن
conscientious objection U خودداری از خدمت سربازی
desert from military service U فراری از خدمت نظام
active duty U خدمت کادر ثابت
gun book U دفترچه خدمت توپ
leave of absence U ایام ترک خدمت
inbearing U ناخوانده حاضر خدمت
inbearing U فضولانه حاضر خدمت
serve U خدمت ارتشی کردن
servitude U خدمت اجباری رعیتی
in serving training U اموزش ضمن خدمت
serves U خدمت ارتشی کردن
i am at your service U در خدمت شما هستم
day of duty U تعداد روزهای خدمت
serves U خدمت انجام دادن
served U خدمت ارتشی کردن
d. certificate U ورقه پایان خدمت
effective U سرباز اماده به خدمت
au pairs U وابسته به مبادلهی خدمت
walking papers U ورقه خاتمه خدمت
active service U خدمت زیر پرچم
service ribbon U لنت نشان خدمت
service contract U قرارداد انجام خدمت
service bar U مدال یا نشان خدمت
selective service U خدمت داوطلبانه نظام
rewardable U جبران خدمت اجر
layoffs U خاتمه دادن به خدمت
layoff U خاتمه دادن به خدمت
reenlistment U دوباره به خدمت فراخواندن
preservice training U کاراموزی پیش از خدمت
au pair U وابسته به مبادلهی خدمت
to serve in the ranks U خدمت سربازی کردن
national service U خدمت نظام وظیفه
permanent duty station U محل خدمت دایمی
walking ticket U ورقه خاتمه خدمت
to serve in the army U درارتش خدمت کردن
to bear arms U خدمت نظام کردن
on-the-job training U آموزش ضمن خدمت
inductee U کسیکه وارد خدمت شده
interservice U بین یکانها در حین خدمت
change of station U انتقال تعویض محل خدمت
to see service U در ارتش یانیروی دریایی خدمت
draftee U احضار شده به خدمت نظام
stand by U دم دست بودن اماده خدمت
to serve one's term U دوره خدمت خود را طی کردن
candidate U داوطلب خدمت در ارتش نامزد
ship over U تجدید کنترات خدمت دریایی
war service chevron U علامت خدمت در منطقه جنگی
hierodule U غلامی که درمعابد خدمت میکرده
honorable discharge U ترخیص با سابقه خدمت مجدانه
general discharge U ترخیص عمومی از خدمت سربازی
candidates U داوطلب خدمت در ارتش نامزد
i alone bear the brunt of it U خدمت انها بر من واجب می اید
to serve one's term U خدمت خودرا انجام دادن
i have served in the navy U در نیروی دریایی خدمت کرده ام
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com