Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
verb
U
دستورالعمل انجام عملی
verbs
U
دستورالعمل انجام عملی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
letter of instruction
U
دستورالعمل انجام کار
directive
U
راهنمای انجام کار دستورالعمل
directives
U
راهنمای انجام کار دستورالعمل
manual
U
دستورالعمل راهنمای انجام کار
shift instruction
U
دستورالعمل تغییر مکان دستورالعمل انتقال دستورالعمل جابجایی
stops
U
انجام ندادن عملی
stopping
U
انجام ندادن عملی
stopped
U
انجام ندادن عملی
stop
U
انجام ندادن عملی
registers
U
انجام عملی به یک محرک
registering
U
انجام عملی به یک محرک
register
U
انجام عملی به یک محرک
interrupting
U
انجام عملی پس از تشخیص وقفه
interrupts
U
انجام عملی پس از تشخیص وقفه
popped
U
بسرعت عملی انجام دادن
pops
U
بسرعت عملی انجام دادن
waste instruction
U
دستوری که عملی انجام نمیدهد.
interrupt
U
انجام عملی پس از تشخیص وقفه
pop
U
بسرعت عملی انجام دادن
backwash
U
اضطراب یااشفتگی بعداز انجام عملی عواقب
avalanches
U
عملی که باعث انجام عملهای بعدی میشود
avalanche
U
عملی که باعث انجام عملهای بعدی میشود
circuits
U
ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
circuit
U
ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
program
U
نوشتن یا آماده کردن تعدادی دستورالعمل که کامپیوتر برای انجام عمل خاصی هدایت میکند
programs
U
نوشتن یا آماده کردن تعدادی دستورالعمل که کامپیوتر برای انجام عمل خاصی هدایت میکند
concerted action
U
عمل مرسوم عملی که عدهای برای انجام ان توافق کنند
op code
U
بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را مشخص میکند
thresholds
U
سطح تنظیم که اگر سیگنال از آن پایین تر برود عملی انجام میدهد
threshold
U
سطح تنظیم که اگر سیگنال از آن پایین تر برود عملی انجام میدهد
threshholds
U
سطح تنظیم که اگر سیگنال از آن پایین تر برود عملی انجام میدهد
operated
U
بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را معرفی میکند
operate
U
بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را معرفی میکند
operation
U
بخشی از دستور کد ماشین که عملی باید انجام شود را مشخص میکند
operates
U
بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را معرفی میکند
connective
U
نشانه بین دو عملوند که نشان دهنده عملی است که باید انجام شود
black book
U
دفتر ثبت نام تبه کاران ومجرمین یاکسانی که از انجام عملی ممنوع میشوند
instructions
U
کلمهای در زبان برنامه نویسی که قابل فهم برای کامپیوتر است تا عملی را انجام دهد
Boolean connective
U
حروف و نشانه ها در یک عمل Boolen که عملی که باید روی عملوندها انجام شود بیان میکند
instruction
U
کلمهای در زبان برنامه نویسی که قابل فهم برای کامپیوتر است تا عملی را انجام دهد
steady state
U
مدار یا وسیله یا برنامهای که در وضعیتی می ماند که هیچ عملی انجام نمیدهد ولی ورودی می پذیرد و..
briefing direction
U
دستورالعمل اجرای توجیه دستورالعمل جلسه توجیهی
go to sleep
U
اصطلاحی برای توقف کامیپوتریا عدم امکان انجام عملی توسط کامپیوتر به دلیل گرفتار شدن در یک حلقه نامحدود
statitizing
U
فرایند انتقال یک دستورالعمل از حافظه کامپیوتر به ثباتهای دستورالعمل و نگهداری ان ان در انجا بگونهای که برای اجرا شدن اماده باشد
dynamically
U
توقف فرآیند ووووقتی سیستم به کاربر می گوید پیش از خاتمه فرآیند عملی باید انجام شود
dynamic
U
توقف فرآیند ووووقتی سیستم به کاربر می گوید پیش از خاتمه فرآیند عملی باید انجام شود
instruction counter
U
شمارنده دستورالعمل شمارشگر دستورالعمل
arithmetic instruction
U
دستورالعمل محاسباتی دستورالعمل حسابی
pause instruction
U
دستورالعمل وقفه دستورالعمل توقف
complete
U
عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
completing
U
عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
completed
U
عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
completes
U
عملی که عملوندهای لازم را بازیابی میکند از حافظه و عمل را انجام میدهد و نتیجه و عملوندها را به حافظه بر می گرداند و دستور بعدی برای اجرا را می خواند
do nothing instruction
U
دستور برنامه نویسی که عملی انجام نمیدهد فقط شمارنده برنامه را به آدرس دستور بعدی افزایش میدهد
keyword
U
1-کلمه دستور در زبان برنامه نویسی برای انجام عملی . 2-کلمه مهم در عنوان یا متنی که محتوای آن را می نویسد. 3-کلمهای که در رابط ه با متنی باشد
notification
U
عملی است که دولتی برای اگاه ساختن دولت دیگر برای اطلاع از مسئله مهمی انجام میدهد و هدف از این عمل ان است که طرف از مسیله مذکور قانونا"مطلع تلقی شود
retorsion
U
عملی است که یک دولت در مقابل عمل دولت دیگری انجام میدهد وعمل اخیر کاملا" مشابه رفتاری است که از دولت اولی سر زده بوده است
failed
U
انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
fail
U
انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
fails
U
انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
like a duck takes the water
[Idiom]
U
کاری را تند یاد بگیرند انجام بدهند و از انجام دادن آن لذت ببرند
qui facit per alium facit perse
U
کسی که کاری را بوسیله دیگری انجام بدهد خودش ان را انجام داده است
automate
U
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automated
U
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automates
U
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automating
U
نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
failures
U
انجام ندادن کاری که باید انجام شود
failure
U
انجام ندادن کاری که باید انجام شود
robots
U
وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
gurantee
U
عبارت از ان است که دولت یا دولتهایی طی معاهدهای متعهد شوند که انچه را قادر باشند جهت انجام امر معینی انجام دهند
robot
U
وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
instructions
U
دستورالعمل
operating manual
U
دستورالعمل
functioned
U
دستورالعمل
perscription
U
دستورالعمل
ground rule
U
دستورالعمل
function
U
دستورالعمل
order
U
دستورالعمل
recipe
U
دستورالعمل
procedure
U
دستورالعمل
instruction
U
دستورالعمل
functions
U
دستورالعمل
recipes
U
دستورالعمل
directions
U
دستورالعمل
instruction length
U
طول دستورالعمل
repetition instruction
U
دستورالعمل تکرار
instruction mix
U
اختلاط دستورالعمل
instruction time
U
زمان دستورالعمل
instruction foramt
U
قالب دستورالعمل
prescriptions
U
تجویز دستورالعمل
prescription
U
تجویز دستورالعمل
stop instruction
U
دستورالعمل توقف
halt instruction
U
دستورالعمل توقف
ship husbandary manual
U
دستورالعمل جرثقیل ها
instruction code
U
رمز دستورالعمل
guidance
U
دستورالعمل راهنما
instruction cycle
U
چرخه دستورالعمل
action statement
U
دستورالعمل اقدام
instruction register
U
ثبات دستورالعمل
instruction repertoire
U
موجودی دستورالعمل
push instruction
U
دستورالعمل نشاندن
pull instruction
U
دستورالعمل بازیابی
pseudo instruction
U
شبه دستورالعمل
pseudo code
U
شبه دستورالعمل
no op instruction
U
دستورالعمل بی اثر
nonexecutable statement
U
دستورالعمل اجراناپذیر
privileged instruction
U
دستورالعمل ممتاز
conditional instruction
U
دستورالعمل شرطی
order
U
دستورالعمل دستور
null instruction
U
دستورالعمل پوچ
direction
U
دستورالعمل جهت
object code
U
دستورالعمل مقصود
microcode
U
ریز دستورالعمل
instruction set
U
مجموعه دستورالعمل
instruction word
U
کلمه دستورالعمل
ir
U
ثبات دستورالعمل
code
U
برنامه دستورالعمل ها
logic instruction
U
دستورالعمل منطقی
logical instruction
U
دستورالعمل منطقی
quasi instruction
U
شبه دستورالعمل
decision instruction
U
دستورالعمل تصمیم
machine instruction
U
دستورالعمل ماشین
macro instruction
U
درشت دستورالعمل
micro instruction
U
ریز دستورالعمل
one address instruction
U
دستورالعمل یک ادرسه
flight manual
U
دستورالعمل پرواز
computer instruction
U
دستورالعمل کامپیوتر
arithmetic instruction
U
دستورالعمل حسابی
entry instruction
U
دستورالعمل دخول
decision instruction
U
دستورالعمل تصمیمی
call instruction
U
دستورالعمل فراخوانی
command processing
U
پردازش دستورالعمل
field order
U
دستورالعمل رزمی
branch instruction
U
دستورالعمل انشعاب
current instruction
U
دستورالعمل جاری
dummy instruction
U
دستورالعمل ساختگی
instruction lookahead
U
پیش بینی دستورالعمل
instruction cycle
U
سیکل یاچرخش دستورالعمل
computer instruction set
U
مجموعه دستورالعمل کامپیوتر
instruction control unit
U
واحد کنترل دستورالعمل
damage control bills
U
دستورالعمل کنترل خسارات
effective date
U
تاریخ شروداجرای دستورالعمل
assembly language instruction
U
دستورالعمل زبان اسمبلی
mips
U
یک میلیون دستورالعمل درثانیه
pop instruction
U
دستورالعمل بازیابی از پشته
microcode
U
دستورالعمل های ریز
budget directive
U
دستورالعمل تهیه بودجه
airworthiness directive
U
دستورالعمل صلاحیت پرواز
machine instruction set
U
مجموعه دستورالعمل ماشین
looping instruction
U
دستورالعمل حلقه زنی
multiple address instruction
U
دستورالعمل چند ادرسه
variable instruction length
U
دستورالعمل با طول متغیر
million instructions per second
U
میلیون دستورالعمل در ثانیه
kips
U
هزار دستورالعمل درثانیه
conditional jump instruction
U
دستورالعمل پرش شرطی
initiating directive
U
دستورالعمل شروع عملیات اب خاکی
macroprogramming
U
برنامه نویسی با درشت دستورالعمل ها
programmed instruction
U
دستورالعمل برنامه ریزی شده
four address instruction
U
نتیجه و آدرس دستورالعمل بعدی
scratch one's back
<idiom>
U
کاری را برای کسی انجام دادن به امید اینکه اوهم برای تو انجام دهد
format
U
داده و آدرس ها و دستورالعمل را نشان می دهند
formats
U
داده و آدرس ها و دستورالعمل را نشان می دهند
bumf
U
اسناد شامل اطلاعات دستورالعمل چیزی
commander's guidance
U
دستورالعمل فرماندهی راهنمای طرح ریزی فرمانده
component change order
U
دستورالعمل تغییر یک نیروی شرکت کننده در عملیات
instructions
U
راهنمایی دستورالعمل دادن تعلیم اموزش نظامی
instruction
U
راهنمایی دستورالعمل دادن تعلیم اموزش نظامی
boot
U
اجرای مجموعهای از دستورالعمل ها برای رسیدن به موقعیت مط لوب
pointers
U
متغیر در برنامه کامپیوتری که حاوی آدرس داده یا دستورالعمل است
pointer
U
متغیر در برنامه کامپیوتری که حاوی آدرس داده یا دستورالعمل است
areas
U
دستورالعمل پر کردن یک ناحیه از صفحه یا یک الگوی بسته با یک رنگ یا الگو
area
U
دستورالعمل پر کردن یک ناحیه از صفحه یا یک الگوی بسته با یک رنگ یا الگو
user
U
دستورالعمل شرح نحوه استفاده از بسته نرم افزاری یا سیستم
jump instruction
U
موقعتی که CUPU از دستورالعمل فعلی به نقط ه دیگر برنامه برود
boot up
U
اجرای خودکار مجموعهای از دستورالعمل ها در ROM پس از روشن شدن کامپییوتر
users
U
دستورالعمل شرح نحوه استفاده از بسته نرم افزاری یا سیستم
booting
U
اجرای خودکار مجموعهای از دستورالعمل ها در ROM پس از روشن شدن کامپییوتر
upward compatible
U
اصلاحی به این معنی که یک سیستم کامپیوتری یا غستگاه جانبی قادر است هر کاری راکه مدل قبلی انجام می داده انجام داده و علاوه بر ان عملکردهای بیشتری هم داشته باشد سازگاری رو به پیشرفت
prescription
U
دستورالعمل نسخه حق مالکیت در نتیجه تصرف طولانی و بلامعارض مرور زمان
authors
U
CI یا اموزش توسط کامپیوتر میباشدافرادی که تهیه کننده دستورالعمل ها برای سیستمهای
fetch ahead
U
فرایند واکشی یک دستورالعمل قبل از انکه اخرین دستوراجرای ان تمام شود
prescriptions
U
دستورالعمل نسخه حق مالکیت در نتیجه تصرف طولانی و بلامعارض مرور زمان
operatives
U
عملی
handy
<adj.>
U
عملی
de facto
U
عملی
utilitarian
[useful]
<adj.>
U
عملی
operative
U
عملی
appropriate
[for an occasion]
<adj.>
U
عملی
applied
U
عملی
manageable
<adj.>
U
عملی
contrivable
<adj.>
U
عملی
applicatory
<adj.>
U
عملی
applicative
U
عملی
useful
<adj.>
U
عملی
empirical
U
عملی
business like
U
عملی
suitable
<adj.>
U
عملی
purposive
<adj.>
U
عملی
purposeful
<adj.>
U
عملی
convenient
<adj.>
U
عملی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com