English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9379 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
dizen U دسته یا بسته کتان وکنف کتان را اماده کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hackle U شانه مخصوص شانه کردن لیفهای کتان وابریشم کتان زن
flax U درخت کتان الیاف کتان
canvas U کتان
canvases U کتان
flax comb U کتان کش
wild flax U کتان
bombast U کتان
flax U کتان
linen U کتان
cloth U کتان
cloths U کتان
flax trade U تجارت کتان
linen draper U کتان فروش
linnet U مرغ کتان
flax U پارچه کتان
asbestus U سنگ کتان
swingle U کتان کوب
cheesecloth U کتان شل باف
flax seed U تخم کتان
flax comb U شانه کتان
lint U لیف کتان
linen tape U نوار کتان
hatchel U شانه کتان
toadflax U کتان وحشی
strick U شاخه درخت کتان
linseed oil U روغن تخم کتان
toile U پارچه کتان نازک
linseed U بزرک بذر کتان
flaxy U مربوط به یا مثل کتان
strick U کتان یاکنف هندی
dodder U کتان صحرایی لرزیدن
dodders U کتان صحرایی لرزیدن
flaxy filaments U رشته هایا الیاف کتان
ecru U رنگ کتان شسته نشده
hatchel U کتان پاک کن شانه زدن
tows U پس مانده الیاف کتان یا شاهدانه
tow U پس مانده الیاف کتان یا شاهدانه
white sale <idiom> U حراج حوله ،پارچه کتان
calendaring U قرار دادن الیاف کتان یاپارچه در محلول داغ و غلیظ سود برای افزایش مقاومت وشفافیت ان
chambray U کتان یا چیت راه راه شطرنجی
hards U پس مانده کتان یاشاهدانه پس مانده
wiring harness U یک دسته سیم به هم بسته
harnessed U بند بسته دسته سیم
harness U بند بسته دسته سیم
harnessing U بند بسته دسته سیم
ready reserve U ذخیره اماده ذخایر اماده احتیاط اماده برای بسیج یااستفاده
barns U انبار کاه و جو وکنف وغیره
barn U انبار کاه و جو وکنف وغیره
ground readiness U اماده باش در روی زمین اماده بودن هواپیماها درروی باند اماده باش زمینی
gift wrap U بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
winterize U اماده برای زمستان شدن خود را برای مقابله باسرمای زمستان اماده کردن
to form into groups U دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
supercritical U حالت اماده به انفجار ماده اتمی ترکیب اماده به انفجاراتمی
kepse motife U [ریشه کلمه ترکی است و به معنی بسته یا دسته می باشد. این نگاره بصورت بوته ای افقی با شاخه های عمودی بافته می شود و جلوه ای از برگ های دن دادنه دار را نشانمیدهد.]
on guard U اماده توپگیری اماده برای توگیری
bundle U متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundles U متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundling U متمرکز کردن دسته کردن دسته
packets U بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
packet U بخشی از router شبکه که زمان ارسال بسته داده به مقصد را مشخص میکند بسته به مسیر انتخابی
groups U دسته دسته کردن
group U دسته دسته کردن
assort U دسته دسته کردن
distribute U دسته دسته کردن
classify U دسته دسته کردن
regiment U دسته دسته کردن
sorts U دسته دسته کردن
regiments U دسته دسته کردن
sorted U دسته دسته کردن
windrow U دسته دسته کردن
sort U دسته دسته کردن
to cut out U بریدن ودراوردن- پیش دستی کردن بر- اماده کردن-انداختن
setting up U اماده کردن
preparation U اماده کردن
get ready U اماده کردن
readying U اماده کردن
ready U اماده کردن
unlimber U اماده کردن
make ready U اماده کردن
supplying U اماده کردن
primed U اماده کردن
set U اماده کردن
sets U اماده کردن
primes U اماده کردن
pre treatment U اماده کردن
supplied U اماده کردن
prime U اماده کردن
accommodates U اماده کردن
supply U اماده کردن
readies U اماده کردن
readied U اماده کردن
preparations U اماده کردن
harnessed U اماده کردن
provide U اماده کردن
accommodated U اماده کردن
prepares U اماده کردن
to pickle a rod for U اماده کردن
harness U اماده کردن
harnessing U اماده کردن
preparing U اماده کردن
confect U اماده کردن
draft U اماده کردن
to string up U اماده کردن
belay U اماده کردن
provides U اماده کردن
drafted U اماده کردن
drafts U اماده کردن
prepare U اماده کردن
outfit U سازو برگ اماده کردن تجهیز کردن
outfits U سازو برگ اماده کردن تجهیز کردن
train U اماده کردن اسب
to fit with U اماده کردن برای
forespeak U قبلا اماده کردن
do up U اماده استفاده کردن
forearm U قبلا اماده کردن
set up U اماده تیراندازی کردن
knock up U سردستی اماده کردن
knock-up U سردستی اماده کردن
trained U اماده کردن اسب
fitting out U اماده کردن ناو
gear U کردن اماده کارکردن
trains U اماده کردن اسب
forearms U قبلا اماده کردن
gears U کردن اماده کارکردن
geared U کردن اماده کارکردن
knock-ups U سردستی اماده کردن
get ready U اماده شدن حاضر کردن
snow farming U اماده کردن پیست اسکی
make ready U اماده شدن حاضر کردن
spots U کشف کردن اماده پرداخت
to provide oneself U خودرا اماده یا مجهز کردن
sensate U اماده پذیرش حس احساس کردن
to study up U خود را اماده امتحانات کردن
spot U کشف کردن اماده پرداخت
forthcomming U اماده برای ارائه کردن
prepares U اماده کردن ساختن ترکیب کردن
to gather up U جمع اوری کردن اماده کردن
make U درست کردن ساختن اماده کردن
prepare U اماده کردن ساختن ترکیب کردن
to wind up U کوک کردن اماده کردن گلوله
makes U درست کردن ساختن اماده کردن
redact U اماده چاپ کردن تحریر کردن
preparing U اماده کردن ساختن ترکیب کردن
packaging U ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
rig U نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
rigged U نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
rigs U نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
edited U تنظیم و تصحیح و اماده چاپ کردن
cram U خودرا برای امتحان اماده کردن
cramming U خودرا برای امتحان اماده کردن
crams U خودرا برای امتحان اماده کردن
marshaled U در صف اوردن جهت حمل اماده کردن
marshal U در صف اوردن جهت حمل اماده کردن
marshalled U در صف اوردن جهت حمل اماده کردن
marshals U در صف اوردن جهت حمل اماده کردن
crammed U خودرا برای امتحان اماده کردن
marshaling U در صف اوردن جهت حمل اماده کردن
enarm U مسلح شدن اماده کارزار کردن
roadworthy U اماده مسافرت قابل سفر کردن
winterization U اماده کردن برای کار در زمستان
edit U اماده چاپ کردن تغییر دادن
edit U تنظیم و تصحیح و اماده چاپ کردن
edited U اماده چاپ کردن تغییر دادن
ramp alert U اماده باش در سکوی در جا زدن اماده باش 51 دقیقهای
overpacking U دوباره لفاف کردن یا بسته بندی کردن
shook U بسته کردن
packs U بسته کردن
pack U بسته کردن
groom U اماده کردن شیب برای اسکی مهتر
grooms U اماده کردن شیب برای اسکی مهتر
mountee U اژیر مخصوص اماده کردن توپهای ناو
tropicalization U اماده کردن برای کار درمنطقه استوایی
aircraft arresting reset unit U وسیله اماده کردن مجددسیستم مهار هواپیما
arm U مسلح کردن چاشنی کشیدن اماده انفجارکردن
parcels U بسته بندی کردن
stripping U بسته بندی کردن
wrap U بسته بندی کردن
wraps U بسته بندی کردن
packing U بسته بندی کردن
parcel U بسته بندی کردن
packets U بسته بندی کردن
put up U بسته بندی کردن
packet U بسته بندی کردن
packs U بسته بندی کردن
pack U بسته بندی کردن
put-up U بسته بندی کردن
parceling U بسته بندی کردن
to commit oneself U خودراگرفتاریا بسته کردن
civilian preparedness for war U اماده کردن مردم برای جنگ امادگی غیرنظامیان
despatching U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
sketched U پیش نویس چیزی را اماده کردن طرح خلاصه
sketches U پیش نویس چیزی را اماده کردن طرح خلاصه
dispatches U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
set up U اماده کردن اتومبیل برای مسابقه درمسیر معین
despatched U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
despatches U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatched U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatch U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
sketch U پیش نویس چیزی را اماده کردن طرح خلاصه
aircraft turn around U اماده کردن هواپیما برای پرواز یا اجرای عملیات
Recent search history Forum search
2New Format
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1ترجمه ی stirling numberبه انگلیسی؟
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com