English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (18 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
classifier U دسته کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
sorter U دسته بندی کننده
Other Matches
mounting U دسته و پشت بند دسته شمشیر
nosegay U دسته گل یایک دسته علف
lorgnettes U ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
lorgnette U ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
sort U دسته دسته کردن
windrow U دسته دسته کردن
in detail U مفصلا دسته دسته
groups U دسته دسته کردن
streams of people U دسته دسته مردم
trooping U دسته دسته شدن
shoals of people U دسته دسته مردم
scores of people U دسته دسته مردم
group U دسته دسته کردن
troop U دسته دسته شدن
sects U دسته دسته مذهبی
sect U دسته دسته مذهبی
regiment U دسته دسته کردن
they came in bands U دسته دسته امدند
assort U دسته دسته کردن
trooped U دسته دسته شدن
classify U دسته دسته کردن
distribute U دسته دسته کردن
assort U دسته دسته شدن
sorts U دسته دسته کردن
sorted U دسته دسته کردن
regiments U دسته دسته کردن
to form into groups U دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
coaction U عمل دسته جمعی همکاری دسته جمعی
lie U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lied U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
bundling U متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundle U متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundles U متمرکز کردن دسته کردن دسته
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
modulator demodulator U تلفیق کننده- تفکیک کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
spell binder U مسحور کننده مجذوب کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
thickeners U غلیظ کننده پرپشت کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
thickener U غلیظ کننده پرپشت کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
supplicants U درخواست کننده تضرع کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
intermediary U وساطت کننده مداخله کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
desolater U ویران کننده متروک کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
contractive U جمع کننده چوروک کننده
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
homager U تجلیل کننده کرنش کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
fuel cooled oil cooler U خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity U یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer U ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
ilk U دسته
fagot U دسته
gens U دسته
clump U دسته
rabble U دسته
bevy U دسته
sheaf U دسته
classis U دسته
parcel U دسته
tussock U دسته مو
host U دسته
skeins U دسته
assortment U دسته
tussocks U دسته مو
haft U دسته
nosegay U دسته گل
nib U دسته
lot U دسته
bodle U دسته
clumped U دسته
stemmed U دسته
stemming U دسته
stems U دسته
brigades U دسته
fascicle U دسته
boodle U دسته
fascicle or cule U دسته
nibs U دسته
stem U دسته
faggot U دسته
fasciculate U دسته دسته
skein U دسته
corps U دسته
fascicled U دسته دسته
confraternity U دسته
gang U دسته
handle U دسته
lug U دسته
handles U دسته
clan U دسته
covey U دسته
set U دسته
clans U دسته
helve U دسته
gangs U دسته
faggots U دسته
pitman U دسته
armies U دسته
army U دسته
sets U دسته
lugged U دسته
bunched U دسته
levers U دسته
handhold U دسته
handgrip U دسته
lever U دسته
parcels U دسته
bunches U دسته
bunching U دسته
lugs U دسته
passel U دسته
bunch U دسته
setting up U دسته
category U دسته
lugging U دسته
assortments U دسته
cheque book U دسته چک
brigade U دسته
classing U دسته
classes U دسته
classed U دسته
class U دسته
tress U دسته مو
drove U دسته
leader U سر دسته
bouquets U دسته گل
droves U دسته
bracket U دسته
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com