English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 301 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cheque book U دسته چک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
exception U چیزی باسایر چیزها در همان دسته بندی متفاوت باشد
exceptions U چیزی باسایر چیزها در همان دسته بندی متفاوت باشد
party U دسته
party U دسته همفکر
party U دسته متشکل جمعیت
detachment U دسته
detachment U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments U دسته
detachments U یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
class U دسته
classed U دسته
classes U دسته
classing U دسته
file U دسته کاغذهای مرتب
filed U دسته کاغذهای مرتب
school U دسته
school U دسته ماهی
schools U دسته
schools U دسته ماهی
broom stick U دسته جاروب
broomstick U دسته جاروب
broomsticks U دسته جاروب
butt U دسته چوب ماهیگیری
butted U دسته چوب ماهیگیری
butts U دسته چوب ماهیگیری
strike U اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
strikes U اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
poll U اخذرای دسته جمعی
polled U اخذرای دسته جمعی
polls U اخذرای دسته جمعی
handler U دسته گذار
handlers U دسته گذار
wing U دسته حزبی
winging U دسته حزبی
lock U دسته پشم
locks U دسته پشم
pack U دسته گروه
packs U دسته گروه
bundle U دسته کردن
bundle U دسته
bundle U متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundles U دسته کردن
bundles U دسته
bundles U متمرکز کردن دسته کردن دسته
bundling U دسته کردن
bundling U دسته
bundling U متمرکز کردن دسته کردن دسته
lie U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lied U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
brigade U دسته
brigades U دسته
hand U دسته دستخط
handing U دسته دستخط
lot U دسته
deck U دستینه دسته
decked U دستینه دسته
decks U دستینه دسته
bevy U دسته
orchestra U دسته نوازندگان جایگاه ارکست
orchestras U دسته نوازندگان جایگاه ارکست
companies U دسته هیئت بازیگران
company U دسته هیئت بازیگران
band U دسته کردن
bands U دسته کردن
regimen U دسته حکومت
regimens U دسته حکومت
rat U دسته خود را ترک کردن
sabers U مسابقه سابر با نوعی شمشیربا دسته منحنی و تیغه سفت
sabre U مسابقه سابر با نوعی شمشیربا دسته منحنی و تیغه سفت
sabres U مسابقه سابر با نوعی شمشیربا دسته منحنی و تیغه سفت
Sept U دسته یا اجتماعی که افرادش معتقداند ازیک جد یا نیا بوجودامده اند
ordination U دسته بندی
ordinations U دسته بندی
rabble U دسته
corps U دسته
stack U دودکش دسته
stacked U دودکش دسته
stacks U دودکش دسته
zone U ناحیه دسته بندی
zones U ناحیه دسته بندی
fold U دسته یا گله گوسفند
folded U دسته یا گله گوسفند
folds U دسته یا گله گوسفند
truss U دسته کردن
trussed U دسته کردن
trusses U دسته کردن
trussing U دسته کردن
set U دسته
sets U دسته
setting up U دسته
pool U دسته زبده وکارازموده
pooled U دسته زبده وکارازموده
pools U دسته زبده وکارازموده
putter U چوگان دسته کوتاه
puttered U چوگان دسته کوتاه
puttering U چوگان دسته کوتاه
putters U چوگان دسته کوتاه
corsage U دسته گلی که برای زدن بسینه تهیه میشود
corsages U دسته گلی که برای زدن بسینه تهیه میشود
Other Matches
mounting U دسته و پشت بند دسته شمشیر
nosegay U دسته گل یایک دسته علف
lorgnettes U ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
lorgnette U ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
assort U دسته دسته کردن
classify U دسته دسته کردن
distribute U دسته دسته کردن
sort U دسته دسته کردن
they came in bands U دسته دسته امدند
sorted U دسته دسته کردن
sorts U دسته دسته کردن
in detail U مفصلا دسته دسته
windrow U دسته دسته کردن
sect U دسته دسته مذهبی
sects U دسته دسته مذهبی
groups U دسته دسته کردن
assort U دسته دسته شدن
troop U دسته دسته شدن
scores of people U دسته دسته مردم
trooping U دسته دسته شدن
regiments U دسته دسته کردن
trooped U دسته دسته شدن
regiment U دسته دسته کردن
group U دسته دسته کردن
shoals of people U دسته دسته مردم
streams of people U دسته دسته مردم
coaction U عمل دسته جمعی همکاری دسته جمعی
to form into groups U دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
kind U دسته
section U دسته
sections U دسته
range U دسته
ranged U دسته
covey U دسته
kindest U دسته
droves U دسته
ranges U دسته
boodle U دسته
cranking U دسته
bodle U دسته
kinds U دسته
cranks U دسته
bouquet U دسته گل
crank U دسته
bouquets U دسته گل
drove U دسته
classis U دسته
cranked U دسته
processions U دسته
nosegay U دسته گل
batches U دسته
passel U دسته
batch U دسته
pitman U دسته
trooping U دسته
trooped U دسته
troop U دسته
bracket U دسته
helm U دسته
hilt U دسته
procession U دسته
fascicle U دسته
fascicle or cule U دسته
fascicled U دسته دسته
fasciculate U دسته دسته
gens U دسته
cliques U دسته
haft U دسته
handgrip U دسته
handhold U دسته
helve U دسته
hilts U دسته
helms U دسته
clique U دسته
team U دسته
lever U دسته
confraternity U دسته
handle U دسته
handles U دسته
bunch U دسته
bunched U دسته
bunching U دسته
shook U دسته
tussock U دسته مو
tussocks U دسته مو
nib U دسته
stem U دسته
wisps U دسته
wisp U دسته
assortments U دسته
assortment U دسته
levers U دسته
gang U دسته
parcels U دسته
parcel U دسته
gangs U دسته
clan U دسته
clans U دسته
category U دسته
sheaf U دسته
tufts U دسته
tuft U دسته
stemmed U دسته
stemming U دسته
platoons U دسته
hosting U دسته
hosted U دسته
host U دسته
clusters U دسته
cluster bombs U دسته
cluster bomb U دسته
cluster U دسته
teams U دسته
ear U دسته
hosts U دسته
hordes U دسته
platoon U دسته
stems U دسته
ilk U دسته
skein U دسته
skeins U دسته
faggot U دسته
ringleaders U سر دسته
ringleader U سر دسته
faggots U دسته
fagot U دسته
clump U دسته
clumped U دسته
clumping U دسته
clumps U دسته
congregation U دسته
congregations U دسته
horde U دسته
ears U دسته
A bouquet (bunch)of flowers. U دسته گه
groups U دسته دسته
scores U دسته دسته
tress U دسته مو
leader U سر دسته
bunches U دسته
A bunch ( bouquet ) of flowers . U دسته گل
work team U دسته
group U دسته
lug U دسته
lugging U دسته
skulks U دسته
skulking U دسته
lugs U دسته
bail arm U دسته
skulked U دسته
lugged U دسته
armies U دسته
skulk U دسته
groups U دسته
army U دسته
nibs U دسته
genus U دسته
shifting lever U دسته دنده
arm U دسته مبل
swarms U دسته زیاد
swarmed U دسته زیاد
tussock U دسته علف
junta U دسته بندی
juntas U دسته بندی
tussocks U دسته انبوه
shank U دسته کفچه
tussock U دسته انبوه
tussocks U دسته علف
paratoops U دسته چتربازان
soldiery U یک دسته سرباز
faggot U دسته کردن
persuasion U دار و دسته
multiple contact U دسته کنتاکت
faggots U دسته هیزم
outs U دسته بی نفوذ
faggots U دسته کردن
fagot U دسته هیزم
manubrium U دسته چاقویاکارد
faggot U دسته هیزم
bundle U دسته پول
arm U دسته صندلی
stick shift U دسته دنده
sugroup U دسته فرعی
genre U دسته راسته
genres U دسته راسته
fagot U دسته کردن
clans U دار و دسته
rammer staff U دسته سمبه
platoon sergeant U گروهبان دسته
platoon leader U فرمانده دسته
sheaf U دسته گل یا گیاه
sheaf U دسته کردن
clustering U دسته بندی
grading U دسته بندی
faction U دسته بندی
processionize U با دسته رفتن
clan U دار و دسته
portcrayon U دسته مدادنقاشی
gang U دسته جنایتکاران
plumose U دارای دسته پر
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com