English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 41 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
peccable U دستخوش خطا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
sentient U حساس دستخوش احساسات
passive U دستخوش عامل خارجی
passives U دستخوش عامل خارجی
prey U دستخوش
prey U دستخوش ساختن طعمه کردن
victimised U دستخوش فریب یا تعدی قرار دادن
victimises U دستخوش فریب یا تعدی قرار دادن
victimising U دستخوش فریب یا تعدی قرار دادن
victimize U دستخوش فریب یا تعدی قرار دادن
victimized U دستخوش فریب یا تعدی قرار دادن
victimizes U دستخوش فریب یا تعدی قرار دادن
victimizing U دستخوش فریب یا تعدی قرار دادن
undergo U دستخوش
undergoes U دستخوش
undergoing U دستخوش
undergone U دستخوش
drift U دستخوش پیشامد بودن
drifted U دستخوش پیشامد بودن
drifting U دستخوش پیشامد بودن
drifts U دستخوش پیشامد بودن
toss U دستخوش اواج شدن متلاطم شدن
tossed U دستخوش اواج شدن متلاطم شدن
tosses U دستخوش اواج شدن متلاطم شدن
tossing U دستخوش اواج شدن متلاطم شدن
victim U دستخوش شکار
victims U دستخوش شکار
obsessive U دستخوش یک فکر یامیل قوی
obsessively U دستخوش یک فکر یامیل قوی
adrift دستخوش طوفان
adventure درمعرض مخاطره گذاشتن دستخوش حوادث کردن
adventures U : درمعرض مخاطره گذاشتن دستخوش حوادث کردن
at the mercy of U در اختیار دستخوش
catastrophism U اعتقاد باینکه پوسته زمین دستخوش انقلابهای ناگهانی طبیعت شده
planker U گیاهان و جانورانی که دستخوش جنبش اب دریاهستند
subject to the flood U دستخوش سیل
tideland U زمین ساحلی دستخوش جزرومد
tosser U دستخوش امواج
windblown U دستخوش باد
golden handshake U دستخوش بازنشستگی
golden handshakes U دستخوش بازنشستگی
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com