Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 41 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
prey
U
دستخوش
undergo
U
دستخوش
undergoes
U
دستخوش
undergoing
U
دستخوش
undergone
U
دستخوش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
at the mercy of
U
در اختیار دستخوش
adrift
دستخوش طوفان
victims
U
دستخوش شکار
victim
U
دستخوش شکار
peccable
U
دستخوش خطا
subject to the flood
U
دستخوش سیل
tosser
U
دستخوش امواج
windblown
U
دستخوش باد
golden handshake
U
دستخوش بازنشستگی
golden handshakes
U
دستخوش بازنشستگی
passive
U
دستخوش عامل خارجی
passives
U
دستخوش عامل خارجی
drifts
U
دستخوش پیشامد بودن
drifting
U
دستخوش پیشامد بودن
drifted
U
دستخوش پیشامد بودن
drift
U
دستخوش پیشامد بودن
sentient
U
حساس دستخوش احساسات
tideland
U
زمین ساحلی دستخوش جزرومد
obsessively
U
دستخوش یک فکر یامیل قوی
prey
U
دستخوش ساختن طعمه کردن
obsessive
U
دستخوش یک فکر یامیل قوی
victimises
U
دستخوش فریب یا تعدی قرار دادن
victimising
U
دستخوش فریب یا تعدی قرار دادن
victimize
U
دستخوش فریب یا تعدی قرار دادن
victimized
U
دستخوش فریب یا تعدی قرار دادن
victimised
U
دستخوش فریب یا تعدی قرار دادن
victimizes
U
دستخوش فریب یا تعدی قرار دادن
planker
U
گیاهان و جانورانی که دستخوش جنبش اب دریاهستند
victimizing
U
دستخوش فریب یا تعدی قرار دادن
adventures
U
: درمعرض مخاطره گذاشتن دستخوش حوادث کردن
adventure
درمعرض مخاطره گذاشتن دستخوش حوادث کردن
catastrophism
U
اعتقاد باینکه پوسته زمین دستخوش انقلابهای ناگهانی طبیعت شده
toss
U
دستخوش اواج شدن متلاطم شدن
tosses
U
دستخوش اواج شدن متلاطم شدن
tossed
U
دستخوش اواج شدن متلاطم شدن
tossing
U
دستخوش اواج شدن متلاطم شدن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com