English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
counsel U در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
counseled U در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
counselled U در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
counselling U در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
counsels U در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
notobranchiate U در باب ماهیانی گفته میشود که نفس کش انها در روی پشت انها است
perfoliate U درباب برگی گفته میشود که ساقه اش فاهرا ازتوی ان رد میشود
their U مال ایشان مال انها
cross examination U به طور کلی در CL کلیه شهود وکارشناسان و مامورین کشف جرم در موقع محاکمه بایدعلنا" و حضورا" اطلاعات خودرا بیان دارند و دادستان ووکیل متهم حق سوال کردن از ایشان را دارند
attestation clause U ذکر میشود ومفادا حاکی از ان است که ایشان امضا وی را از هرجهت تصدیق می کنند
non collegiate U در باب شاگردی گفته میشود بی دانشکده
undershot U درباب چرخی گفته میشود) که اب اززیرانرابگرداند
post classical U در باب ادبیات یونانی ورومی گفته میشود
infant U در CL به طور کلی به اشخاص کمتر از 12 سال گفته میشود
infants U در CL به طور کلی به اشخاص کمتر از 12 سال گفته میشود
oestrual U در باب موقعی گفته میشود که جانوران فحل ایند
permanent structures U به تاسیساتی گفته میشود که پس از اتمام قرارداد پیمانکاردر محل می گذارد
land shark U کسیکه ملوانان رادردریاغارت میکندیابمال انها انگل میشود
semi-detached U درباب خانهای گفته میشود:که بادیوارمشترک بخانه دیگری پیوسته باشد
semi detached U درباب خانهای گفته میشود:که بادیوارمشترک بخانه دیگری پیوسته باشد
nibble U به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
nibbles U به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
nibbling U به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
CD quality U اغلب به وسایلی گفته میشود که می توانند الگوهای بیتی رادر ثانیه ذخیره کنند
nibbled U به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
peers of scotland U بزرگانی که از میان انها 61تن برای نمایندگی در مجلس اعیان برگزیده میشود
isotheral line U خطی که بوسیله ان جاهایی که درجه گرمای متوسط انها 000 نشان داده میشود
floating fender U زنجیر شناوری که به فاصلههای معینی از یک کانال نصب میشود تا در موقع حوادث ازان استفاده شود
clogged ink jet nozzles U اشکالی که در یک چاپگر پرتاب مرکبی پیش می اید و مربوط به زمانی است که مرکب باهوا تماس پیدا کرده و خشک میشود که در اینصورت درداخل و اطراف دهانک جمع شده و باعث مسدود شدن سیستم میشود
paged address U که بعد شماره صفحه به آنها اختصاص داده میشود. آدرسهای حافظه مربوط به صفحهای هستند که بعدا به حافظه فیزیکی موجود تط بیق داده میشود.
In the fullness lf time . U به موقع خود ( به موقع مقرر همگام با گذشت زمان )
message U در مقصد مربوط میشود
messages U در مقصد مربوط میشود
Thanks for calling back. U با تشکر برای تماس. [به کسی گفته میشود که فرد تلفن خود را جواب نداده و بعدا دوباره تماس می گیرد.]
palnut U مهره نازکی معمولا از جنس فولاد پرس شده که بمنظورافزایش ایمنی و جلوگیری ازشل شدن مهرههای معمولی روی انها بسته میشود
clientele U موکلین
cyclic U کد حلقهای که مربوط به اعداد دهدهی میشود
ipso dixit U گفته بی دلیل گفته استبدادی
sets of bill U نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
aviation weather U مشخصات ویژه اب و هوایی که به پرواز و عملکردهواپیما مربوط میشود
reputed owner U در CL تاجرورشکسته مالک اعتباری کلیه اموالی که در تصرف داردتلقی میشود ولو اینکه واقعا" مالک انها نباشد و این از نظر حفظ حقوق غرماء است
bare board U تخته مدار بدون هیچ عنصری معمولاگ به تخته حافظه گفته میشود که هنوز هیچ قطعهای روی آن نصب نشده است
logogriph U نوعی معماکه چند کلمه داده میشود وشخص باید ازمیان این کلمات کلمه مطلوب راپیداکندویا از حروف انها کلمه مورد نیاز را بسازد
contiguous zone U منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
air man U کشی که کارش بنحوی باپرواز تعمیر یا راه اندازی هواپیما مربوط میشود
aiming symbol U ی که روی صفحه نشان داده میشود مربوط به محلی که قلم نوری قابل تشخیص است
bills U اعلامیه مربوط به حقوق عمومی و ازادیهای فردی که در مواقع غیر عادی و خاص تصویب میشود
one for one U مرحلهای غالبا" مربوط به یک اسمبلر که در ان یک جمله زبان منبع به یک دستور کارزبان ماشین تبدیل میشود
bill U اعلامیه مربوط به حقوق عمومی و ازادیهای فردی که در مواقع غیر عادی و خاص تصویب میشود
aiming field U نشانهای که روی صفحه نشان داده میشود مربوط به محلی که قلم نوری قابل تشخیص است
photodigital memory U سیستم حافظه کامپیوتری که از لیزر برای نوشتن داده روی فیلم ای که بعدا چندین بار قابل خواندن است ولی نه نوشتن استفاده میکند. WORM نیز گفته میشود. حافظه نوشتن یک بار
controls U مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
controlling U مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
control U مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود
ansi U سازمان آمریکایی که استانداردهای نرم افزاری و کامپیوتری را مشخص میکند که آنچه مربوط به زبانهای سطح بالای برنامه نویس میشود هم شامل آن است
them U ایشان را
they U ایشان
theirs U مال ایشان 3
their customs U رسوم ایشان
top U روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
we were U ایشان بودند ما بودیم
Offer him some chocolates. U به ایشان شکلات تعارف کنید
these books are their U این کتابهامال ایشان است
they attended the king U ایشان درخدمت پادشاه بودند
I had a long talk with him. U با ایشان مفصلا" صحبت کردم
philhellenism U هواخواهی از یونانیان یااستقلال کشور ایشان
flags were their only signals U یگانه علامت ایشان پرچم بود
program loans U قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inferences U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
victual U مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
bioclimatic U مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
elevation guidance U دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
we sang them home U ایشان را با اواز و سرود تامنزلشان همراهی کردیم
For the moment he is in the saddle. U فعلا که ایشان سوارند ( قدرت را دردست دارد )
sectors U دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sector U دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
auditory U مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
genital U مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
universal U آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
unprofitable servants U مردمی که خرسندند باینکه تنهاانچه وفیفه ایشان است بکنند
supervisory U مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
decemvirate U ده تن قانون گزاران روم که دراختیارحکومت نیزبه ایشان داده شده بود
dwelling house U در CL درقوانین مربوط به هتک حرمت منازل و ورود در شب به منازل به قصد ارتکاب جرم مطرح میشود و عبارت ازمحلی است که عملا" و بالفعل محل سکنی باشد و یا ازملحقات عرفی محل سکنی محسوب شود
conversations U گفتگو
conversation U گفتگو
colloquy U گفتگو
talk U گفتگو
negotiations U گفتگو ها
parlance U گفتگو
negotiation U گفتگو ها
talks U گفتگو
chit chat U گفتگو
negotiations U گفتگو
negotiation U گفتگو
converse U گفتگو
conversed U گفتگو
converses U گفتگو
colloquies U گفتگو
discussions U گفتگو
indisputable U بی گفتگو
parle U گفتگو
dialog U گفتگو
discussion U گفتگو
conversing U گفتگو
talked U گفتگو
chit-chat U گفتگو
chitchat U گفتگو
tractarian U گفتگو
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical U مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic U مربوط به صدا مربوط به سامعه
negotiated U گفتگو کردن
negotiating U گفتگو کردن
to make overtures U گفتگو اغازکردن
speaks U گفتگو کردن
negotiates U گفتگو کردن
debatable U قابل گفتگو
tractate U بحث گفتگو
conference U گفتگو مذاکره
conferences U گفتگو مذاکره
speak U گفتگو کردن
negotiate U گفتگو کردن
monology U گفتگو باخود
intertalk U گفتگو کردن
interlocutress U طرف گفتگو
dialogues U گفتگو صحبت
dialogue U گفتگو صحبت
to talk [to] U گفتگو کردن [با]
discussions U گفتگو منافره
discussion U گفتگو منافره
debate U گفتگو کردن
out of one's shell <idiom> U گفتگو دوستانه
discuss U گفتگو کردن
aristocracy U حکومت اشراف که اشرافیت ایشان ممکن است ازامتیازات مالی یا نظامی یااجتماعی و تربیتی خاص باشد
aristocracies U حکومت اشراف که اشرافیت ایشان ممکن است ازامتیازات مالی یا نظامی یااجتماعی و تربیتی خاص باشد
dixit U گفته
dite U گفته
sayings U گفته
saying U گفته
statements U گفته
statement U گفته
dicta U گفته
parol U گفته
I was told ... U به من گفته شد ...
doctrines U گفته
sentencing U گفته
doctrine U گفته
sentence U گفته
sentences U گفته
soliloquize U باخود گفتگو کردن
upsetting conversation U گفتگو ناراحت کننده
negotiatory U مبنی بر معامله یا گفتگو
to toughen one's tone U در گفتگو سخت شدن
maxim U گفته اخلاقی
named <adj.> <past-p.> U گفته شده
mentioned <adj.> <past-p.> U گفته شده
told U گفته شده
maxims U گفته اخلاقی
bywords U گفته اخلاقی
stated <adj.> <past-p.> U گفته شده
unsay U گفته نشدن
said U گفته شده
he is said to have fled U گفته اند
termed <adj.> <past-p.> U گفته شده
spoken U گفته شده
ipsedixit U گفته محض
ipso dixit U گفته محض
byword U گفته اخلاقی
that was said above که دربالا گفته شد
tags U گفته مبتذل
laconism U گفته پر مغز
that was said above U که درفوق گفته شد
statements U گفته بیانیه
so saying U اینرا گفته
tag U گفته مبتذل
missatement U گفته نادرست
It is being said that ... U گفته می شود که ...
to leave unsaid U نا گفته گذاردن
statement U گفته بیانیه
treater U مذاکره کننده طرف گفتگو
chime in <idiom> U ملحق شدن (آهنگ یا گفتگو)
mimed U تقلید نمایش بدون گفتگو
palor U اطاق برای گفتگو خصوصی
lambency U ملایمت در گفتگو روشنایی ملایم
mimes U تقلید نمایش بدون گفتگو
shoptald U گفتگو درباره وضع کسب
to have an i. with any one U باکسی دیدار و گفتگو کردن
mime U تقلید نمایش بدون گفتگو
interlocutress U زنی که طرف گفتگو باشد
miming U تقلید نمایش بدون گفتگو
they U انها
those U انها
yond U انها
aforesid U پیش گفته شده
ipsedixit U خود او گفته است
direct oration U گفته یا قول مستقیم
If only you had told me . U کاش به من گفته بودی
It is an old saying that … U از قدیم گفته اند که ...
divers statements U گفته هایی چند
it is well said U خوب گفته اند
it is truly said U راست گفته اند
the above was a summary آنچه دربالا گفته شد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com