English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (19 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
contempt U در CLممکن است این جرم به وسیله جریمه یا زندان یا هردو کیفر داده شود اهانت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
court of record U در CL فقط اینگونه محاکم حق صدور حکم جریمه و زندان را دارند
demanded U جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
demand U جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
demands U جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
purging a contempt of court U جریمه اهانت به دادگاه غرامت توهین به دادگاه
enquiry U تقاضا برای داده یا اطلاع از وسیله یا پایگاه داده . دستیابی به داده در حافظه کامپیوتر بدون تغییر داده
synchronous U ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دو وسیله با یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسالی هم سان با سیگنال ساعت است
asynchronous U داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
daisy chain U باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
finable U جریمه دار محکوم بدادن جریمه سزاوارجریمه
communication U بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
handshakes U سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshaking U سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshake U سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
cycle U عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
cycles U عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
cycled U عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
dangerous goods by road agreement U موافقتنامه بین کشورهای اروپایی که در ان درخصوص وسیله حمل نحوه بسته بندی و مشخصات وسیله حمل ونقل توضیح لازم داده شده است
limited distance modem U وسیله ارسال داده با محدوده کوتاه که داده دیجیتال خاص را ارسال میکند و نه به صورت تقسیم شده
MIDI sequencer U داده MIDI از درون دستگاه یکسان کننده میدهد. 2-وسیله سخت افزاری که داده MIDI ذخیره شده را ضب و اجرا میکند
both U هردو
in letter and in spirit U از حیث نص و معنی هردو
they are at loggerheads U هردو کله خرند
All is ephemeral , the fame and the famous . U شهرت ومشهور هردو درگذرند
the two books are a like با هردو یک جور معامله کردم
dte U وسیله ترمینال داده
programming U نوشتن داده در وسیله PROM
diddling U تحریف کردن به وسیله داده
diddles U تحریف کردن به وسیله داده
diddled U تحریف کردن به وسیله داده
diddle U تحریف کردن به وسیله داده
i p that they are both gone U احتمال کلی می دهم که هردو رفته باشند
dump U 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
transmission U وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
transmissions U وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
paralleling U ارسال داده بین دو وسیله چندبیتی
paralleling U داده ارسالی بین دو وسیله چندبیتی .
paralleled U ارسال داده بین دو وسیله چندبیتی
paralleled U داده ارسالی بین دو وسیله چندبیتی .
parallelled U داده ارسالی بین دو وسیله چندبیتی .
parallelled U ارسال داده بین دو وسیله چندبیتی
parallelling U داده ارسالی بین دو وسیله چندبیتی .
bar codes U وسیله نوری ای که داده را از بار کد می خواند
parallels U داده ارسالی بین دو وسیله چندبیتی .
parallels U ارسال داده بین دو وسیله چندبیتی
bar code U وسیله نوری ای که داده را از بار کد می خواند
bar graphics U وسیله نوری ای که داده را از بار کد می خواند
parallelling U ارسال داده بین دو وسیله چندبیتی
parallel U ارسال داده بین دو وسیله چندبیتی
optical U وسیله نوری که از بار کد داده را می خواند
parallel U داده ارسالی بین دو وسیله چندبیتی .
blows U برنامه ریزی یک وسیله PROM با داده
blow U برنامه ریزی یک وسیله PROM با داده
serials U کارکردن یک وسیله روی داده به صورت ترتیبی
accept U سیگنالی که یک وسیله میفرستد برای پذیرش داده
verifier U وسیله مخصوص برای تشخیص داده ورودی
serial U کارکردن یک وسیله روی داده به صورت ترتیبی
accepting U سیگنالی که یک وسیله میفرستد برای پذیرش داده
accepts U سیگنالی که یک وسیله میفرستد برای پذیرش داده
aliases U وسیله یا خانهای از صفحه گسترده داده میشود
alias U وسیله یا خانهای از صفحه گسترده داده میشود
breakaway U شکستن خط محاصره شکستن بند زندان فرار از زندان
Kbps U اندازه مقدار داده که یک وسیله هر ثانیه ارسال میکند
clearer U سیگنال RSC که یک خط یا وسیله آماده ارسال داده است
clearest U سیگنال RSC که یک خط یا وسیله آماده ارسال داده است
primary U کانالی که ارسسال داده را بین دو وسیله بر عهده دارد
blasts U ربع داده در یک وسیله قابل برنامه ریزی ROM
blast U ربع داده در یک وسیله قابل برنامه ریزی ROM
communication U وسیله کنترل خط برای بررسی سیگنالهای متقاضی داده
clears U سیگنال RSC که یک خط یا وسیله آماده ارسال داده است
kilo U اندازه مقدار داده که یک وسیله هر ثانیه منتقل میکند
clear U سیگنال RSC که یک خط یا وسیله آماده ارسال داده است
kilos U اندازه مقدار داده که یک وسیله هر ثانیه منتقل میکند
reads U وسیله یا مداری که داده ذخیره شده آن قابل تغییر نیست
compressor U برنامه وسیله ایکه حاوی فشرده سازی داده است
read U وسیله یا مداری که داده ذخیره شده آن قابل تغییر نیست
compressors U برنامه وسیله ایکه حاوی فشرده سازی داده است
communication U وسیله الکترونیکی که ارسال داده و router مسیر را کنترل میکند
dump U جابه جایی داده از یک وسیله یافضای ذخیره سازی به چاپگر
X Y U وسیله رسم خط روی کاغذ بین مختصات داده شده
key ماشین پانچ داده در کارت پانج به وسیله یک صفحه کلید
write U وسیله ارسالی که میتواند داده را روی رسانه مغناطیسی بنویسد
fosdic U وسیله ذخیره سازی برای داده کامپیوتری با استفاده از میکروفیلم
bi directional U انتقال داده که در یک وسیله در امتداد یک کانال مشخص انجام میشود
writes U وسیله ارسالی که میتواند داده را روی رسانه مغناطیسی بنویسد
input U مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان دریافت داده از وسیله خارجی میدهد
compounds U وسیله چند رسانهای MCI ویندوز که به یک فایل داده نیاز دارد
inputted U مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان دریافت داده از وسیله خارجی میدهد
outputs U بخشی از حافظه که حاوی داده ارسالی به وسیله خروجی دیگر است
output U بخشی از حافظه که حاوی داده ارسالی به وسیله خروجی دیگر است
compounded U وسیله چند رسانهای MCI ویندوز که به یک فایل داده نیاز دارد
compound U وسیله چند رسانهای MCI ویندوز که به یک فایل داده نیاز دارد
input/output U وسیله هوشمند که جریان داده را بین CPU و وسایل ورودی /خروجی
enquiry U کد کنترل مخصوص که تقاضایی برای معرفی یا وضعیت یا داده یک وسیله است
cts U CSR برای بیان اینکه یک خط یا وسیله آماده ارسال داده است
chain U روش وصل کردن یک وسیله با یک کابل که داده را از یک ماشین به دیگری منتقل میکند.
i/o U اتصال بین پردازنده و وسیله جانبی که امکان ارسال داده را فراهم میکند
chains U روش وصل کردن یک وسیله با یک کابل که داده را از یک ماشین به دیگری منتقل میکند.
postprocessor U ریز پردازندهای که داده نیمه پردازش شده را از وسیله دیگر کنترل میکند
input/output U اتصال بین پردازنده و وسیله جانبی که امکان ارسال داده را فراهم میکند
graph U وسیله چاپ با قلم که داده را از کامپیوتر می گیرد و به صورت گرافیکی نمایش میدهد
minor sort key U یک فیلد داده که منبع دومی ازتمایزات را که به وسیله انهارکوردها مرتب می شوندفراهم میکند
graphs U وسیله چاپ با قلم که داده را از کامپیوتر می گیرد و به صورت گرافیکی نمایش میدهد
input/output U فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
radial transfer U انتقال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساختیافته هستند.
outputs U مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان خروجی یا ارسال داده به وسیله یا ماشین دیگر میدهد
shuttle U ماکو [وسیله ای که نخ پود در آن قرار گرفته و بین نخ های تار عبور داده می شود.]
optical U اتصال بین دو وسیله که امکان انتقال داده به کمک سیگنالهای نوری را فراهم میکند.
routine U بخش کوچک یک کد که داده را از وسیله خارجی می پذیرد مثل خواندن ورودی از صفحه کلید
routinely U بخش کوچک یک کد که داده را از وسیله خارجی می پذیرد مثل خواندن ورودی از صفحه کلید
routines U بخش کوچک یک کد که داده را از وسیله خارجی می پذیرد مثل خواندن ورودی از صفحه کلید
output U مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان خروجی یا ارسال داده به وسیله یا ماشین دیگر میدهد
chain U باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chains U باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
transferring U ارسال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساخته یافته هستند.
kilo U واحد اندازه گیری وسیله رسانه سازی با فرفیت بالا به معنای هزار بایت داده
transfers U ارسال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساخته یافته هستند.
end U ترتیب حروف برای بیان اینکه داده یک ترمینال یا وسیله جانبی ارسال شده است
contentions U سیستم کنترل ارتباطی که در آن وسیله باید منتظر زمان آزاد پیش از ارسال داده شود
anta U [پایه ستون مربعی یا مستطیلی که به وسیله ی افزایش ضخامت در انتهای دیوار شکل داده می شود.]
contention U سیستم کنترل ارتباطی که در آن وسیله باید منتظر زمان آزاد پیش از ارسال داده شود
kilos U واحد اندازه گیری وسیله رسانه سازی با فرفیت بالا به معنای هزار بایت داده
transfer U ارسال داده بین دو وسیله جانبی یا برنامه که در لایههای مختلف سیستم ساخته یافته هستند.
output U حالت کامپیوتر که داده از فضای ذخیره سازی داخلی یا CPU به وسیله خارجی منتقل شود
outputs U حالت کامپیوتر که داده از فضای ذخیره سازی داخلی یا CPU به وسیله خارجی منتقل شود
ended U ترتیب حروف برای بیان اینکه داده یک ترمینال یا وسیله جانبی ارسال شده است
ends U ترتیب حروف برای بیان اینکه داده یک ترمینال یا وسیله جانبی ارسال شده است
input/output U اتصالاتی که به داده و سیگنالهای کنترلی امکان انتقال بین CPU و حافظه یا وسیله جانبی میدهد
i/o U اتصالاتی که به داده و سیگنالهای کنترل امکان انتقال بین CPU و حافظه یا وسیله جانبی میدهد
asynchronous U انتقال داده بین دو وسیله که بدون هر گونه سیگنال زمانی قابل پیش بینی انجام میشود
port U مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان خارج کردن یا ارسال داده به ماشین دیگر یا وسیله دگر میدهد
accuracy U کدی که تشخیص میدهد آیا داده دقیق است و یا باید توسط یک وسیله خاص از ثبت درآید
sensor U وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
read U وسیله حافظه که در هنگام تولید داده روی آن نوشته شده بود و محتوای آن فقط قابل خواندن است
scratchpad U حافظه پنهان برای بافر کردن داده ارسالی بین پردازنده سریع و وسیله ورودی / خروجی کند.
reads U وسیله حافظه که در هنگام تولید داده روی آن نوشته شده بود و محتوای آن فقط قابل خواندن است
alien U وسیله جانبی که به کامپیوتر اجازه میدهد به داده روی دیسک از کامپیوترها یا سیستمهای دیگر دسترسی داشته باشد
aliens U وسیله جانبی که به کامپیوتر اجازه میدهد به داده روی دیسک از کامپیوترها یا سیستمهای دیگر دسترسی داشته باشد
turing machine U مدل ریاضی یک وسیله که میتواند داده را بخواند و بنویسد بر یک نوار ذخیره سازی قابل کنترل با تغییر وضعیتهای داخلی آن
teletypewriter U صفحه کلید و چاپگر متصل به سیستم کامپیوتری که مستقیماگ یا به وسیله نوار کاغذ پانچ شده داده وارد میکند
inputted U مجموعه دستوراتی که وسیله ورودی /خروجی را کنترل میکند و داده دریافتی را به محل اصلی ذخیره سازی انتقال میدهد
input U مجموعه دستوراتی که وسیله ورودی /خروجی را کنترل میکند و داده دریافتی را به محل اصلی ذخیره سازی انتقال میدهد
port U سوکت یا اتصال فیزیکی که امکان ارسال داده بین اتصالات داخلی کامپیوتر و وسیله خارجی دیگر فراهم میکند
glitches U یک اشکال کوچک که خصوصا" به وسیله موج ولتاژ یا اختلال الکتریکی که باعث خطایی درارسال داده میشود ایجاد می گردد
glitch U یک اشکال کوچک که خصوصا" به وسیله موج ولتاژ یا اختلال الکتریکی که باعث خطایی درارسال داده میشود ایجاد می گردد
Mamihlapinatapai U نگاهی که ۲ نفر با یکدیگر به اشتراک میگذارند که در آن هردو میخواهند و مایلند که طرف مقابل حرفی بزند ولی هیچ کدامشان نمیخواهند آغاز کنند.
map U با آدرسهای اختصاص داده شده به وسیله ورودی یا خروجی کامپیوتر به طوری که قابل دستیابی باشند گویی محلی از حافظه هستند
maps U با آدرسهای اختصاص داده شده به وسیله ورودی یا خروجی کامپیوتر به طوری که قابل دستیابی باشند گویی محلی از حافظه هستند
transfers U سرعت انتقال داده از حافظه پشتیبان به حافظه اصلی یا از یک وسیله به دیگری
transfer U سرعت انتقال داده از حافظه پشتیبان به حافظه اصلی یا از یک وسیله به دیگری
transferring U سرعت انتقال داده از حافظه پشتیبان به حافظه اصلی یا از یک وسیله به دیگری
converter U وسیله یا برنامهای که داده را از یک فرم به فرم دیگر ترجمه میکند
convertor U وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
mass storage U وسیله ذخیره پشتیبان که قادر به ذخیره سایز حجم زیاد داده است
data tablet U یک وسیله ورودی دستی برای صفحه نمایش گرافیکی صفحه داده دهی
penalties U کیفر
penalty U کیفر
punishment U کیفر
retribution U کیفر
pains and penalties U کیفر
loop U عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
looped U عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
loops U عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
electrostatic U ذخیره سازی داده به صورت ناحیههای بار الکتریکی کوچک روی وسیله الکتریکی
processor U وسیله سخت افزاری یا نرم افزاری که قادر به تغییر داده طبق دستورات است
permanent U فایل داده که در وسیله ذخیره سازی پشتیبان ذخیره شده مثل دیسک درایو
dumb terminal U وسیله جانبی که فقط میتواند داده را از یک کامپیوتر دریافت کند ولی نمیتواند آن را پردازش کند
write U حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
noncompatibility U دو یا چند سخت افزار که نمیتوانند داده رد و بدل کنند یا از وسیله جانبی یکسان استفاده کنند
writes U حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
disciplinary punishment U کیفر انضباطی
the penalty of death U کیفر اعدام
under pain of death U با کیفر اعدام
punishment U کیفر مجازات
bill of indicment U کیفر خواست
punishable U سزاوار کیفر
to be duly punished for U به کیفر ..... رسیدن
bill of indictment U کیفر خواست
death penalty U کیفر اعدام
with impunity U بی کیفر بهدر
busied U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busier U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busies U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busiest U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
basic U روش به هنگام سازی و بازیابی مستقیم بلاک داده مشخص که در یک وسیله با دستیالی مستقیم ذخیره شده است
busying U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
basics U روش به هنگام سازی و بازیابی مستقیم بلاک داده مشخص که در یک وسیله با دستیالی مستقیم ذخیره شده است
busy U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
chargeable <adj.> U سزاوار کیفر [حقوقی]
lextalionis U قانون کیفر عینی
penal <adj.> U سزاوار کیفر [حقوقی]
punishable <adj.> U مستوجب کیفر [حقوقی]
penal <adj.> U مستوجب کیفر [حقوقی]
penal <adj.> U مستحق کیفر [حقوقی]
indictable <adj.> U مستحق کیفر [حقوقی]
culpable <adj.> U مستحق کیفر [حقوقی]
chargeable <adj.> U مستحق کیفر [حقوقی]
punishable <adj.> U مستحق کیفر [حقوقی]
punishable <adj.> U سزاوار کیفر [حقوقی]
actionable <adj.> U مستحق کیفر [حقوقی]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com