Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
covenant
U
در CLعبارت است از عقدی که برمبنای قرارداد کتبی مهر وامضا شده
covenants
U
در CLعبارت است از عقدی که برمبنای قرارداد کتبی مهر وامضا شده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
parol contract
U
قرارداد کتبی امضا نشده قرارداد شفاهی
contractal liability
U
ضمان عقدی
contract of guarantee
U
ضمان عقدی
suretyship
U
ضمان عقدی کفالت
escalation
U
مادهای در قرارداد که براساس ان قیمتهای قرارداد تعدیل میگردد
negotiated contract
U
قرارداد بدون استعلام بها قرارداد پیش تنظیم
cruelty
U
در CLعبارت است از سوء رفتار یکی از زوجین با دیگری به نحوی که احتمال منجر شدن ان به صدمات بدنی
rapallo treaty
U
قرارداد یا معاهده راپالو قرارداد دوستی منعقده بین دولتین المان و شوروی به سال 2291 در محل راپالوواقع در ایتالیا
contra preferentum rule
U
درصورت گنگ بودن متن قرارداد بنحوی تعبیر میگرددکه حداقل منافع نویسنده قرارداد را دربر داشته باشد
lesions
U
زیان حاصله در اثر عدم اجرای عقدی
lesion
U
زیان حاصله در اثر عدم اجرای عقدی
behaviorism
U
مکتب روانشناسی برمبنای رفتار و ادراکات فرد
phantom order
U
قرارداد تولید وسایل نظامی درزمان جنگ قرارداد تبدیل کارخانههای شخصی به کارخانجات نظامی
geochronology
U
شرح وقایع تاریخی گذشته برمبنای اطلاعات زمین شناسی
scientific socialism
U
بررسی سوسیالیسم از طریق امار وارقام و شواهد و مدارک و برمبنای اصول اقتصاد و جامعه شناسی
quantum meruit
U
کارفرما کاری را که برای انجام دادن به کارگر می داده و قرار می گذاشته که مزد او را برمبنای قاعده فوق بدهد
written
U
کتبی
cost contract
U
قرارداد مربوط به پرداخت هزینه ها قرارداد هزینه
depositions
U
گواهی کتبی
round robin
U
درخواست کتبی
deposition
U
گواهی کتبی
documentary evidence
U
دلیل کتبی
termination notice
U
استعفای کتبی
written evidence
U
دلیل کتبی
write
U
ثبت رای کتبی
writes
U
ثبت رای کتبی
serve notice on
U
اخطار کتبی دادن به
record
U
مدرک کتبی سابقه
The written statements of the witness.
U
اظهارات کتبی شاهد
to write an exam
U
امتحان کتبی نوشتن
to do a test
U
امتحان کتبی نوشتن
reprographics
U
موضوعات کتبی تصاویر
mail order of payment
U
دستور پرداخت کتبی
quasi contract
U
عقدی را گویند که التزام طرفین به مفاد ان ناشی از تصریح خودشان نباشد بلکه به صرف وقوع عمل خارجی به حکم قانون به عمل خود ملتزم شوند
reply
U
پاسخ دادن جواب کتبی
replies
U
پاسخ دادن جواب کتبی
replied
U
پاسخ دادن جواب کتبی
replying
U
پاسخ دادن جواب کتبی
bill of exchange
U
حواله یا برات کتبی غیرمشروط
technocracies
U
حکومت دارندگان حکومت تکنوکراسی سیستمی که زمامداران در ان از میان کارشناسان و دانشمندان انتخاب می شوند و امورجاریه را از طریق فنی و برمبنای قواعد فیزیکی لایتغیراداره می کنند
technocracy
U
حکومت دارندگان حکومت تکنوکراسی سیستمی که زمامداران در ان از میان کارشناسان و دانشمندان انتخاب می شوند و امورجاریه را از طریق فنی و برمبنای قواعد فیزیکی لایتغیراداره می کنند
chart
U
گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
charted
U
گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
charting
U
گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
To put it in black and white . To commit some thing to paper .
U
روی کاغذ آوردن ( کتبی و رسمی )
charts
U
گزارش کتبی مسابقه نقشه دریایی
atomic weight
U
وزن اتمی یک عنصر که برمبنای 61 وزن اتمی اکسیژن قرار داده شده است
privileged communication
U
مکاتبات یا ارتباطاتی که برمبنای اطمینان صنفی با وکیل دادگستری به وجود می اید ووی مجاز به افشای انهانیست بذور کلی هر نوع نامه و مکاتبهای که به دلائل قانونی نباید گشوده و فاش شود
devising
U
به ارث گذاشتن مال غیرمنقول به وسیله وصیت کتبی
devises
U
به ارث گذاشتن مال غیرمنقول به وسیله وصیت کتبی
devised
U
به ارث گذاشتن مال غیرمنقول به وسیله وصیت کتبی
devise
U
به ارث گذاشتن مال غیرمنقول به وسیله وصیت کتبی
certifying
U
صحت وسقم چیزی را معلوم کردن شهادت کتبی دادن
convey
U
انتقال مال یا دین به وسیله سند کتبی صلح کردن
certifies
U
صحت وسقم چیزی را معلوم کردن شهادت کتبی دادن
certify
U
صحت وسقم چیزی را معلوم کردن شهادت کتبی دادن
conveyed
U
انتقال مال یا دین به وسیله سند کتبی صلح کردن
conveying
U
انتقال مال یا دین به وسیله سند کتبی صلح کردن
conveys
U
انتقال مال یا دین به وسیله سند کتبی صلح کردن
injunctions
U
دستور کتبی دادگاه خطاب به خوانده که متضمن اجبار وی به رعایت حقوق خواهان است
injunction
U
دستور کتبی دادگاه خطاب به خوانده که متضمن اجبار وی به رعایت حقوق خواهان است
warrant
U
اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warranted
U
اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warrants
U
اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warranting
U
اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
demarche
U
بعمل می اورد . به این معنی که فرستاده ویژهای برای مذاکره درباره مطلب مورد نظر و تقدیم مدارک کتبی به ان کشور نزد وزیرامور خارجه ان می فرستد
agreement
U
قرارداد
pact
U
قرارداد
acted
U
قرارداد
act
U
قرارداد
protocols
U
قرارداد
convenant
U
قرارداد
treaties
U
قرارداد
mise
U
قرارداد
agreements
U
قرارداد
protocol
U
قرارداد
treaty
U
قرارداد
deed of covenant
U
قرارداد
defoult
U
قرارداد
defaults
U
قرارداد
deeds
U
قرارداد
deed
U
قرارداد
contract
U
قرارداد
contract
U
:قرارداد
default
U
قرارداد
defaulted
U
قرارداد
defaulting
U
قرارداد
convention
U
قرارداد
conventions
U
قرارداد
pacts
U
قرارداد
contract period
U
دوره قرارداد
contract of sale
U
قرارداد فروش
escape convention
U
قرارداد گریز
The party to the contract (agreement).
U
طرف قرارداد
contract of sales
U
قرارداد فروش
contract of farmletting
U
قرارداد مزارعه
labor contract
U
قرارداد کار
contract note
U
سند قرارداد
contracting parties
U
طرفین قرارداد
wage agreement
U
قرارداد دستمزد
stipulation of a contract
U
مفاد قرارداد
validity of a contract
U
اعتبار قرارداد
contract specification
U
مشخصات قرارداد
validity of contract
U
صحت قرارداد
contract quantity
U
حجم قرارداد
unilateral contract
U
قرارداد یک جانبه
unilateral agreement
U
قرارداد یک جانبه
contracting party
U
طرف قرارداد
the life of a contract
U
مدت یک قرارداد
contract period
U
مدت قرارداد
contract in set form
U
قرارداد تیپ
futures contract
U
قرارداد اینده
sales contract
U
قرارداد فروش
reciprocal agreement
U
قرارداد دو جانبه
quasi contract
U
شبه قرارداد
private agreement
U
قرارداد خصوصی
prime contract
U
قرارداد اصلی
performance of a contract
U
اجرای قرارداد
parties to a contract
U
طرفین قرارداد
obstriction
U
قرارداد وفیفه
open contract
U
قرارداد باز
open end contract
U
قرارداد نامحدود
open end contract
U
قرارداد باز
operation of contract
U
نفوذ قرارداد
service contract
U
قرارداد خدمت
service contract
U
قرارداد خدماتی
simple contract
U
قرارداد شفاهی
futures contract
U
قرارداد سلف
geneva convention
U
قرارداد ژنو
gentlemen's agreement
U
قرارداد شفاهی
special agreement
U
قرارداد ویژه
in contract
U
طبق قرارداد
labor agreement
U
قرارداد کار
law of contract
U
قانون قرارداد
lease agreement
U
قرارداد اجاره
social contract
U
قرارداد اجتماعی
parol promise
U
قرارداد شفاهی
contract guarantee
U
ضمانت قرارداد
bond
U
قرارداد کفیل
assignment of contract
U
انتقال قرارداد
avoidance of a contract
U
لغو یک قرارداد
torts
U
خارج از قرارداد
tort
U
خارج از قرارداد
acceptances
U
قبول قرارداد
bilateral contract
U
قرارداد دو جانبه
acceptance
U
قبول قرارداد
breach of contract
U
نقض قرارداد
breach of contract
U
تخلف از قرارداد
subcontract
U
قرارداد فرعی
assignment of contract
U
واگذاری قرارداد
agreement of arbitration
U
قرارداد داوری
insurance policies
U
قرارداد بیمه
insurance policy
U
قرارداد بیمه
deed of partnership
U
قرارداد مشارکت
conventions
U
قرارداد عهدنامه
composition
U
قرارداد ارفاقی
compositions
U
قرارداد ارفاقی
convention
U
قرارداد عهدنامه
subcontracts
U
قرارداد فرعی
affreightment
U
قرارداد حمل
subcontracting
U
قرارداد فرعی
subcontracted
U
قرارداد فرعی
completion of a contract
U
انجام یک قرارداد
commodity agreements
U
قرارداد کالاها
contract curve
U
منحنی قرارداد
arrangements
U
ضمیمه قرارداد
composition contract
U
قرارداد ارفاقی
conditions of contract
U
شرایط قرارداد
completion of contract
U
امضای قرارداد
contract
U
قرارداد بستن
contract guarantee
U
ضمانتنامه قرارداد
arrangement
U
ضمیمه قرارداد
bargaining
U
قرارداد معامله بستن
precontract preparations
U
تهیه اسناد قرارداد
privity of a contract
U
مسئوولیت طرفین قرارداد
privity of contract
U
مسئولیت طرفین قرارداد
subcontracts
U
قرارداد دست دوم
open contract
U
قرارداد غیر معین
An open - dated agreement ( contract) .
U
قرارداد بدون مدت
bargained
U
قرارداد معامله بستن
bargain
U
قرارداد معامله بستن
particular specification
U
مشخصات ویژه در قرارداد
subcontracting
U
قرارداد دست دوم
free agents
U
بازیگر بدون قرارداد
service contract
U
قرارداد انجام خدمت
options
U
حق باشگاه در تمدید قرارداد
sole distributor contract
U
قرارداد توزیع انحصاری
free agent
U
بازیگر بدون قرارداد
code
U
کتاب قانون قرارداد
Bilateral contract.
U
پیمان ( قرارداد ) دو جانبه
to come within the scope of a contract
U
در حیطه یک قرارداد بودن
drafts
U
پیش نویس قرارداد
draft
U
پیش نویس قرارداد
subcontract
U
قرارداد دست دوم
condition
U
شرط مهم در قرارداد
subcontracted
U
قرارداد دست دوم
re assurance policy
U
قرارداد بیمه اتکایی
drafted
U
پیش نویس قرارداد
voyage policy
U
قرارداد اجاره کشتی
option
U
حق باشگاه در تمدید قرارداد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com