English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
repot U در گلدان بزرگتر کاشتن
repots U در گلدان بزرگتر کاشتن
repotted U در گلدان بزرگتر کاشتن
repotting U در گلدان بزرگتر کاشتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to plant out U از گلدان در اوردن ودرزمین کاشتن
overpot U در گلدان زیاد بزرگ کاشتن
Zel-i Sultan vase U طرح گلدان ظل السلطان [این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
urn U گلدان
jardiniere U گلدان
vases U گلدان
urns U گلدان
flower vase U گلدان
bough pot U گلدان
vase U گلدان
flower pot U گلدان گلی
vessels U گلدان فرف
vessel U گلدان فرف
flowerpot U گلدان کوزهای
flowerpots U گلدان کوزهای
flower pot U گلدان کوزهای
jardiniere U جعبه گلدان
plantations U کاشتن
plantation U کاشتن
inseminate U کاشتن
plants U کاشتن
embed U کاشتن
grow U کاشتن
inseminated U کاشتن
inseminates U کاشتن
inseminating U کاشتن
grows U کاشتن
embeds U کاشتن
implantation U کاشتن
plant U کاشتن
insemination U کاشتن
put in <idiom> U کاشتن
vases U گلدان نقره وغیره
potiche U گلدان گردن باریک
urinal U گلدان ادرار شاشگاه
cup U گلدان جایزه مسابقات
cupped U گلدان جایزه مسابقات
cups U گلدان جایزه مسابقات
vase U گلدان نقره وغیره
potting U در گلدان محفوظ داشتن
potting U گلدان درگلدان گذاشتن
urinals U گلدان ادرار شاشگاه
pots U گلدان درگلدان گذاشتن
pot U گلدان درگلدان گذاشتن
pot U در گلدان محفوظ داشتن
pots U در گلدان محفوظ داشتن
disseminating U تخم کاشتن
disseminates U تخم کاشتن
dibble U نشاء کاشتن
disseminated U تخم کاشتن
disseminate U تخم کاشتن
implants U فرو کردن کاشتن
implanted U فرو کردن کاشتن
farm U کاشتن زراعت کردن در
farmed U کاشتن زراعت کردن در
to plant out U درفاصلههای معین کاشتن
seeds U تخم ریختن کاشتن
seed U تخم ریختن کاشتن
husbands U شخم زدن کاشتن
plant out U در فواصل معین کاشتن
husband U شخم زدن کاشتن
implanting U فرو کردن کاشتن
farms U کاشتن زراعت کردن در
implant U فرو کردن کاشتن
urns U گلدان یا فرف محتوی خاکستر مرده
prunt U الت بته چسبانی درروی گلدان
urn U گلدان یا فرف محتوی خاکستر مرده
prunt U بته مینایی روی گلدان و مانندان
cupholder U برنده گلدان جایزه در مسابقه نهایی
dibber U بیل تخم کاری کاشتن
intertill U در بین ردیفهای محصول کاشتن
To sow the seeds of discrord. U تخم نفاق ودشمنی کاشتن
signal area U منطقه کاشتن علایم درفرودگاه
tree U شجره النسب درخت کاشتن
to sow wind and reap whirlwind U تخم بد کاشتن ومیوه بدترگرفتن
till U زمین را کاشتن دخل پول
tills U زمین را کاشتن دخل پول
dan layers U شناوه مخصوص کاشتن بویه راهنما
citriculture U کاشتن مرکبات مانند لیمووپرتقال وغیره
interplant U کاشتن درختهای جوان بین درختان دیگر
line out U قلمه درختان رادراوردن وبصورت خط منظمی کاشتن
lays U کاشتن مین نشانه روی جنگ افزار به هدف
lay U کاشتن مین نشانه روی جنگ افزار به هدف
cinerarium U [گلدان یا ظرف زیبا شبیه جعبه برای نگهداری خاکستر مردگان]
senior U بزرگتر
seniors U بزرگتر
Sr U بزرگتر
headmen U بزرگتر
headman U بزرگتر
majoring U بزرگتر
elder U بزرگتر
bigger U بزرگتر
greater U بزرگتر
pre eminent U بزرگتر
majored U بزرگتر
doyen U بزرگتر
doyens U بزرگتر
major U بزرگتر
greater than U بزرگتر از
nonus U بزرگتر
gt U بزرگتر از
ge U بزرگتر از یا برابر با
Big Brother U برادر بزرگتر
superior number U عدد بزرگتر
bigbrother U برادر بزرگتر
samuel sen U سموئیل بزرگتر
brown major U براون بزرگتر
over size U بزرگتر از اندازه
majordomo U بزرگتر خانه
macronucleus U هسته بزرگتر
increases U بزرگتر شدن
increased U بزرگتر شدن
increase U بزرگتر شدن
double U دو برابر بزرگتر
doubled U دو برابر بزرگتر
doubled up U دو برابر بزرگتر
paramount U برتر بزرگتر
expands U بزرگتر کردن
expanding U بزرگتر کردن
expand U بزرگتر کردن
oversize U بزرگتر از اندازه
phases U بخشی از فرآیند بزرگتر
phase U بخشی از فرآیند بزرگتر
phased U بخشی از فرآیند بزرگتر
macronucleus U هسته سلولی بزرگتر
feck U سهم بزرگتر اکثریت
whoppers U از اندازه بزرگتر عظیم
whopper U از اندازه بزرگتر عظیم
admedium lampholder U سرپیچ بزرگتر از معمولی
to increase [to, by] U بزرگتر شدن [به مقدار]
positive U ولتاژ الکتریکی بزرگتر از صفر
macrogamete U سلول جنسی ماده بزرگتر
He wants to bite off more than he can chew. U لقمه بزرگتر از دهانش برداشته
Do you have anything bigger? U آیا چیزی بزرگتر دارید؟
satellite U کامپیوترکوچک که بخشی ازسیستم بزرگتر است
satellites U کامپیوترکوچک که بخشی ازسیستم بزرگتر است
clouts U هدف 21 برابر بزرگتر ازهدف استاندارد
clouting U هدف 21 برابر بزرگتر ازهدف استاندارد
clouted U هدف 21 برابر بزرگتر ازهدف استاندارد
clout U هدف 21 برابر بزرگتر ازهدف استاندارد
improper fraction U کسری که صورت ان بزرگتر از مخرج باشد
His eye is bigger than his belly. <proverb> U چشمش بزرگتر از شکمش مى باشد (یریص و پر خور).
overslaugh U بخشودگی از کاری برای انجام کار بزرگتر
overload U ارسال داده با نرخ بزرگتر از فرفیت کانال
overloaded U ارسال داده با نرخ بزرگتر از فرفیت کانال
overloads U ارسال داده با نرخ بزرگتر از فرفیت کانال
characteristically U مقدار نمای یک عدد اعشاری که از حد معمول بزرگتر است
characteristic U مقدار نمای یک عدد اعشاری که از حد معمول بزرگتر است
superscript U ححرف کوچکی که بزرگتر از خط طبیعی حروف چاپ شود.
to inlay a printed page U صفحه چاپ شدهای را در برگ بزرگتر و محکم تری نشاندن
add U قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر
adds U قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر
refan U جایگزین کردن فن اصلی بافنی با قطر بزرگتر و مراحل کمتر
adding U قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر
carries U زمان لازم برای انتقال یک رقم وام به موقعیت بزرگتر بعدی
carrying U زمان لازم برای انتقال یک رقم وام به موقعیت بزرگتر بعدی
carry U زمان لازم برای انتقال یک رقم وام به موقعیت بزرگتر بعدی
overflowed U نتیجه ریاضی که بزرگتر از حد اعداد سیستم ذخیره سازی کامپیوتر است
carried U زمان لازم برای انتقال یک رقم وام به موقعیت بزرگتر بعدی
overflows U نتیجه ریاضی که بزرگتر از حد اعداد سیستم ذخیره سازی کامپیوتر است
overflow U نتیجه ریاضی که بزرگتر از حد اعداد سیستم ذخیره سازی کامپیوتر است
carried U رقم ناشی از نتیجه زیادی که از عدد پایه استفاده شده بزرگتر است
serials U مدار جمع کننده که در هر لحظه روی یک رقم از عدد بزرگتر کار میکند
carries U رقم ناشی از نتیجه زیادی که از عدد پایه استفاده شده بزرگتر است
serial U مدار جمع کننده که در هر لحظه روی یک رقم از عدد بزرگتر کار میکند
carrying U رقم ناشی از نتیجه زیادی که از عدد پایه استفاده شده بزرگتر است
chaining U به این ترتیب برنامههای بزرگتر فرفیت حافظه نیز قابل اجرا هستند
carry U رقم ناشی از نتیجه زیادی که از عدد پایه استفاده شده بزرگتر است
milking machine U ماشین قابل حمل که داده ماشینهای مختلف را می پذیرد و به کامپیوتر بزرگتر ارسال میکند
milk disk U دیسک انتقال داده از ماشین کوچک به کامپیوتر بزرگتر. که توان پردازش بیشتر دارد
gain U افزایش یا بزرگتر شدن . مقدار تغییرات سیگنال که در مدار حرکت میکند به صورت نرخ خروجی به ورودی
excess U کدی که اعداد دهدهی به صورت معادل دودویی نمایش داده می شوند و سه واحد بزرگتر ازعدد است
preventive U بررسیهای مرتب قطعه برای تصحیح و تعمیر کردن هر خطای کوچک پیش از رویدادن خطاهای بزرگتر
gained U افزایش یا بزرگتر شدن . مقدار تغییرات سیگنال که در مدار حرکت میکند به صورت نرخ خروجی به ورودی
excesses U کدی که اعداد دهدهی به صورت معادل دودویی نمایش داده می شوند و سه واحد بزرگتر ازعدد است
gains U افزایش یا بزرگتر شدن . مقدار تغییرات سیگنال که در مدار حرکت میکند به صورت نرخ خروجی به ورودی
preventative U بررسیهای مرتب قطعه برای تصحیح و تعمیر کردن هر خطای کوچک پیش از رویدادن خطاهای بزرگتر
virtual U فضایی که از حدود فیزیکی صفحه نمایش بزرگتر است و میتواند حاوی متن ,تصویر,پنجره و... باشد
infinity U حجم بسیار بسیار بزرگ که از بیشترین حد تصور هم بزرگتر باشد
subset U مجموعه کوچک داده ها که خود بخشی از یک مجموعه بزرگتر هستند
landmark U دستکهای نشان دهنده محل کاشتن مین علایم محل مین
lay reference number U شماره ترتیب کاشتن مین شماره مشخصات مین کاشته شده
landmarks U دستکهای نشان دهنده محل کاشتن مین علایم محل مین
sub domain U سطح دوم آدرس دهی در اینترنت که مربوط به نام سازمان در یک سازمان بزرگتر است
building block principle U طراحی سیستم برای ساختن سیستم بزرگتر modularity
overlay U کل برنامه بزرگتر از کل حافظه اصلی است و ما بر این فضا در حافظه بار میشود و در صورت لزوم
overlays U کل برنامه بزرگتر از کل حافظه اصلی است و ما بر این فضا در حافظه بار میشود و در صورت لزوم
overlaying U کل برنامه بزرگتر از کل حافظه اصلی است و ما بر این فضا در حافظه بار میشود و در صورت لزوم
affluent رودخانه ای که به داخل رودخانه بزرگتر یا دریاچه بریزد.
mines U مین مین کاشتن
mined U مین مین کاشتن
mine U مین مین کاشتن
Mine is bigger than yours . U مال من بزرگتر از مال تو است ؟
surrendered U الحاق ملک کوچکتر به ملک بزرگتر مستحیل شدن ملک جزء در ملک کل
surrenders U الحاق ملک کوچکتر به ملک بزرگتر مستحیل شدن ملک جزء در ملک کل
surrender U الحاق ملک کوچکتر به ملک بزرگتر مستحیل شدن ملک جزء در ملک کل
to leave someone in the lurch U کسیرا در گرفتاری گذاشتن کسیرا کاشتن یا جا گذاشتن
vase design U طرح گلدانی [طرح های اولیه آن به حدود چهارصد سال پیش باز می گردد و وجه مشترک طرح های گلدانی استفاده از یک یا چند گلدان در متن فرش بوده که انواع پیچک و گل ها از درون آن به اطراف فرش گسترش می یابد.]
giffen good U نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
child window U پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com