English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9256 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to hunker down U در پی امنیت و آسایش بودن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
protect U یا بیشتر که چند کاره بودن حافظه مجازی امنیت داده را پشتیبانی میکند
protecting U یا بیشتر که چند کاره بودن حافظه مجازی امنیت داده را پشتیبانی میکند
protects U یا بیشتر که چند کاره بودن حافظه مجازی امنیت داده را پشتیبانی میکند
hassle <idiom> U مخل آسایش
accomodation وسایل آسایش واستراحت جا و مکان
Inquietude U حس آشوبی که از وجود آسایش و سکون به دست می آید.
The wrd is a place of trial by ordeal , not of eas. <proverb> U دنیا جاى آزمایش است نه جاى آسایش .
safety U امنیت
security U امنیت
peacefulness U امنیت
computer security U امنیت کامپیوتر
job security U امنیت شغلی
external security U امنیت خارجی
security council U شورای امنیت
internal security U امنیت داخلی
safety fork U دوشاخه امنیت
buffer distance U محوطه امنیت
buffer distance U حاشیه امنیت
data security U امنیت داده ها
security U اداره امنیت
security force U اداره امنیت
angle of safety U زاویه امنیت
physical security U امنیت فیزیکی
national security U امنیت ملی
safety U امنیت محفوفیت
security service U اداره امنیت
flight clearance U تعیین امنیت پرواز
healt and safety commision U کمیسیون سلامت و امنیت
area of uncertainity U محوطه عدم امنیت
Department of Homeland Security [DHS] U وزارتخانه امنیت کشور
pacific security pact U پیمان امنیت پاسفیک
software security U امنیت نرم افزاری
elevation of security U بالا بردن حاشیه امنیت
stability U امنیت داخلی ثبات سیاسی
displacement U امنیت در آدرس اندیس دار
internal security U امنیت داخلی عملیات ضد شورشی
security council U شورای امنیت سازمان ملل متحد
minimum clearance U حداقل حاشیه امنیت بالای مانع
margin U فضا یا زمان که به چیزی امکان امنیت میدهد
police action U عملیات انتظامی محلی برای حفظ امنیت
margins U فضا یا زمان که به چیزی امکان امنیت میدهد
security specialist U فردی که مسئول امنیت فیزیکی مرکز کامپیوتر است
shares U روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
protecting U که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
protect U که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
British Standards Institute U سازمان انگلیسی که طراحی و امنیت استاندارهای انگلیس را بررسی میکند
shared U روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
trust territory U ناحیه تحت قیمومت شورای امنیت سازمان ملل متحد
protects U که از نوک حفافت یا سیستم امنیت محاسبات داده استفاده میکند
crest clearing graph U نمودار تعیین کمترین درجه مربوط به حاشیه امنیت مانع
share U روش ایجاد امنیت شبکه برای حفافت منابع محلی
unlawful assembly U در CL سه نفر یا بیشتر را گویند که به قصد ارتکاب اعمالی که مخل اسایش و امنیت جامعه است گرد هم ایند
security council U یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل که 11 عضودارد و وفیفه عمده ان حفظ صلح و امنیت جهانی است
DES U استاندارد دولت آمریکا برای سیستم رمز بلاک داده با امنیت بالا. مقایسه با # Public Key #
pan- U در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
pan U در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
pans U در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
yalta conference U م تشکیل یک سازمان جهانی برای صلح و امنیت جهان تاکید و بر پارهای تصمیمات دیگر که قبلا" در منشوراتلانتیک به ان اشاره شده بودتاکید شد
junk U اطلاعات یا سخت افزاری که بی استفاده است یا از تاریخ گذشته است یا کار امنیت
inflight reliability U تامین هواپیما در حین پرواز امنیت پرواز
To be very conspicuous . To stick out a mile . To be a marked person . U مثل گاو پیشانی سفید بودن ( انگشت نما ومشخص بودن )
peregrinate U سرگردان بودن اواره بودن در کشور خارجی اقامت کردن
contain U در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contained U در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contains U در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
to have short views U د راندیشه حال بودن وبس کوته نظر بودن
overhead clearance U حاشیه امنیت بالای سر فاصله بالای سر
corresponded U بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
up to it/the job <idiom> U مناسب بودن ،برابربودن ،قادربه انجام بودن
to mind U مراقب بودن [مواظب بودن] [احتیاط کردن]
to be in one's right mind U دارای عقل سلیم بودن بهوش بودن
corresponds U بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
correspond U بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
outnumbering U از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
outnumber U از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
outnumbered U از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
outnumbers U از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
lurking U در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
lurked U در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
lurk U در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
lurks U در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
look out U منتظر بودن گوش به زنگ بودن
fittest U شایسته بودن برای مناسب بودن
fits U شایسته بودن برای مناسب بودن
To be on top of ones job . U بر کار سوار بودن ( مسلط بودن )
belonged U مال کسی بودن وابسته بودن
to be in a habit U دارای خویاعادتی بودن دچارخویاعادتی بودن
belongs U مال کسی بودن وابسته بودن
to look out U اماده بودن گوش بزنگ بودن
belong U مال کسی بودن وابسته بودن
to be hard put to it U درسختی وتنگی بودن درزحمت بودن
fit U شایسته بودن برای مناسب بودن
reasonableness U موجه بودن عادلانه یا مناسب بودن
validity of the credit U معتبر بودن یا پادار بودن اعتبار
monitors U رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitor U رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitored U رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
governs U نافذ بودن نافر بودن بر
depends U مربوط بودن منوط بودن
agree U متفق بودن همرای بودن
want U فاقد بودن محتاج بودن
depend U مربوط بودن منوط بودن
urgency U فوتی بودن اضطراری بودن
agreeing U متفق بودن همرای بودن
on guard U مراقب بودن نگهبان بودن
slouches U خمیده بودن اویخته بودن
governed U نافذ بودن نافر بودن بر
to stand for U نامزد بودن هواخواه بودن
wanted U فاقد بودن محتاج بودن
depended U مربوط بودن منوط بودن
govern U نافذ بودن نافر بودن بر
agrees U متفق بودن همرای بودن
abuts U مماس بودن مجاور بودن
include U شامل بودن متضمن بودن
includes U شامل بودن متضمن بودن
abut U مماس بودن مجاور بودن
discord U ناجور بودن ناسازگار بودن
resided U ساکن بودن مقیم بودن
reside U ساکن بودن مقیم بودن
conditionality U شرطی بودن مشروط بودن
abutted U مماس بودن مجاور بودن
precede U جلوتر بودن از اسبق بودن بر
moons U سرگردان بودن اواره بودن
haze U گرفته بودن مغموم بودن
moon U سرگردان بودن اواره بودن
inhere U جبلی بودن ماندگار بودن
pertain U مربوط بودن متعلق بودن
pertained U مربوط بودن متعلق بودن
pertains U مربوط بودن متعلق بودن
stravaig U سرگردان بودن بی هدف بودن
stravage U سرگردان بودن بی هدف بودن
precedes U جلوتر بودن از اسبق بودن بر
resides U ساکن بودن مقیم بودن
consist U شامل بودن عبارت بودن از
having U مالک بودن ناگزیر بودن
consisted U شامل بودن عبارت بودن از
have U مالک بودن ناگزیر بودن
appertain U مربوط بودن متعلق بودن
to be due U مقرر بودن [موعد بودن]
appertained U مربوط بودن متعلق بودن
appertaining U مربوط بودن متعلق بودن
appertains U مربوط بودن متعلق بودن
slouching U خمیده بودن اویخته بودن
slouched U خمیده بودن اویخته بودن
slouch U خمیده بودن اویخته بودن
pend U معوق بودن بی تکلیف بودن
disagrees U مخالف بودن ناسازگار بودن
look for U منتظر بودن درجستجو بودن
consists U شامل بودن عبارت بودن از
owe U مدیون بودن مرهون بودن
consisting U شامل بودن عبارت بودن از
owed U مدیون بودن مرهون بودن
owes U مدیون بودن مرهون بودن
disagree U مخالف بودن ناسازگار بودن
abler U لایق بودن مناسب بودن
ablest U لایق بودن مناسب بودن
disagreed U مخالف بودن ناسازگار بودن
disagreeing U مخالف بودن ناسازگار بودن
crest clearing U محوطه تامین بالای مانع حاشیه امنیت بالای مانع
vetoes U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoing U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
veto U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoed U حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
Being a junior clerk is a far cry from being a manager . U کارمند عادی بودن کجا و رئیس بودن کجا
to concern something U مربوط بودن [شدن] به چیزی [ربط داشتن به چیزی] [بابت چیزی بودن]
stand U بودن واقع بودن
profiteers U استفاده چی بودن اهل استفاده زیاد بودن
interdepend U بهم موکول بودن مربوط بهم بودن
profiteer U استفاده چی بودن اهل استفاده زیاد بودن
be sufficient U بس بودن
be enough U بس بودن
last [be enough] U بس بودن
concentricity U بودن
suffice U بس بودن
wobble U لق بودن
reach U بس بودن
justness U حق بودن
To be all adrift. U سر در گم بودن
exist U بودن
to be in two minds U دو دل بودن
To be in two minds about something . To be undecided. To waver and vacI'llate. U دو دل بودن
lackvt U کم بودن
put one's cards on the table <idiom> U رک بودن
consecutiveness U پی در پی بودن
to bargain for U بودن
wobbles U لق بودن
wobbling U لق بودن
exists U بودن
existed U بودن
dubiosity U در شک بودن
to hold water U ضد آب بودن
wobbled U لق بودن
stinks U بد بودن
to be U بودن
stink U بد بودن
teems U پر بودن
teeming U پر بودن
teemed U پر بودن
teem U پر بودن
sufficing U بس بودن
Recent search history Forum search
2In someone bad (or good) books.
2In someone bad (or good) books.
3midas touch
1What it means in slang term " I'm sleeping in truck" ?
2In order to be interesting you have to be mean
1 Add a recovery email to secure your account
2Research approaches are often considered to fall into one of two mutually exclusive categories.
0به عهده کسی بودن
0نحوه کار با نرم افزار waze
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com