Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
bullet
U
در مقابل یک خط متن برای جلب توجه به آن خط
bullets
U
در مقابل یک خط متن برای جلب توجه به آن خط
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sheets
U
طناب وصل به بادبان برای تنظیم ان در مقابل باد
EDAC
U
سیستم تصحیح خطای مقابل برای ارتباطات دادهای
shut out
<idiom>
U
مانع از گرفتن امتیاز برای تیم مقابل شدن
sheet
U
طناب وصل به بادبان برای تنظیم ان در مقابل باد
trading stamp
U
تمبریکه برای تشویق در مقابل خرید کالا بخریدار میدهند
noises
U
توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
noise
U
توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
it is interesting to me
U
برای من جالب توجه است
shenanigan
U
حقه یا حیله برای عطف توجه
catchword
U
کلمه سرصفحه برای جلب توجه
shadowmask
U
صفحهای با سوراخهایی در مقابل صفحه تصویر رنگی برای جدا کردن اشعههای سه رنگ
newsworthy
U
قابل توجه عامه برای درج درروزنامه
Baa!
U
بع!
[صدای گوسفند دادن برای جلب توجه]
annunciator
U
ی که برای جلب توجه دیده یا شنیده میشود
escape character
U
ترتیب ارسال کد که به گیرنده اعلام میکند که حروف مقابل کمکی برای اعمال کنترلی هستند
wolf-whistle
<idiom>
U
سوتی که مرد برای جلب توجه زن(جذاب) می زند
external
U
سیگنال وقفه از رسانه جانبی برای بیان توجه لازم
externals
U
سیگنال وقفه از رسانه جانبی برای بیان توجه لازم
signalled
U
پاس ولتاژ رسانه جانبی ارسالی به pcu برای در خواست توجه
feep
U
صدایی که ترمینال برای جلب توجه استفاده کننده ایجاد میکند
calling
U
سیگنالی برای جلب توجه مردم از ترمینال یا یک وسیله به کامپوتر اصلی
signal
U
پاس ولتاژ رسانه جانبی ارسالی به pcu برای در خواست توجه
signaled
U
پاس ولتاژ رسانه جانبی ارسالی به pcu برای در خواست توجه
flag day
U
هر روزی که مردم برای امور خیریه پول خیرات می کنند ودر مقابل پرچم های کوچک دریافت می دارند
glares
U
صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور
glare
U
صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور
glared
U
صفحه شیشهای یا پلاستیکی در مقابل صفحه نمایش برای قط ع انعکاسی شدید نور
screamer
U
اگهی درشت وجالب توجه در روزنامه مطالب جالب توجه
flag
U
جلب توجه برنامه در شبکه در حین اجرا برای تامین نتیجه یا گزارش دادن یا اعدام یک چیز خالص
flags
U
جلب توجه برنامه در شبکه در حین اجرا برای تامین نتیجه یا گزارش دادن یا اعدام یک چیز خالص
bilinear filtering
U
مرکب با توجه به چهار پیکسل تنظیم شده اطراف هر پیکسل برای بررسی اینکه تغییری در رنگ آنها و جود نداشته باشد
anti balance tab
U
بالچهای که روی سطوح کنترل که در جهت انحراف سطح اصلی منحرف شده وگشتاور لازم برای انحراف سطح را افزایش میدهد وحرکت انرا در مقابل جریان هوا مشکل میسازد
poisson distribution
U
این توزیع در حقیقت یک توزیع احتمال برای متغیرهای تصادفی ناپیوسته است که دران میزان احتمال بسیارکوچک و در مقابل تعدادمشاهدات بسیار زیاد است
draw attention
U
توجه کسی را جلب کردن توجه جلب شدن
vat dyeing
U
رنگرزی خمی
[روشی جهت رنگرزی رنگینه هایی که براحتی در آب حل نمی شوند. الیاف رنگ شده به این طریق دارای مقاومت بالایی در مقابل شستشو و نور خورشید هستند و بیشتری برای پنبه و الیاف های سلولزی است.]
favourite
U
طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
questionof interest
U
پرسشهای جالب توجه موضوعهای جالب توجه
favorites
U
طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
favourites
U
طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
IBM
U
اصط لاح کلی برای کامپیوتر شخصی که با سخت افزار و نرم افزار کامپیوتر IBM سازگار است بدون توجه به اینکه پردازنده Intel از کدام استفاده میکند. حاوی با EISA,ISA یا MCA است
as opposed to
U
در مقابل
at the fore
<adv.>
U
در مقابل
in consideration of
U
در مقابل
versus
U
در مقابل
as compared to
U
در مقابل
at the front
<adv.>
U
در مقابل
in the front
<adv.>
U
در مقابل
in front
<adv.>
U
در مقابل
vis-a-vis
U
مقابل
opposites
U
مقابل
titles
U
مقابل
opposite
U
مقابل
opposed
U
مقابل
title
U
مقابل
versus prep
U
در مقابل
anti
U
در مقابل
at front
<adv.>
U
در مقابل
fore
<adv.>
U
در مقابل
vis a vis
U
مقابل
dead against
U
درست مقابل
opposite the house
U
مقابل خانه
counterparts
U
نقطه مقابل
counterweight
U
وزنه مقابل
counterpoint
U
نقطه مقابل
point blank
U
مقابل هدف
counterweights
U
وزنه مقابل
point-blank
U
مقابل هدف
off
U
مقابل عازم
from opposite directions
U
از دو طرف مقابل
opposed piston engine
U
موتورپیستون مقابل
counter weight
U
وزنه مقابل
contralateral muscles
U
عضلات مقابل
in comparison to
[compared with]
U
در قبال
[در مقابل]
respondents
U
طرف مقابل
counterpart
U
نقطه مقابل
inverse
U
برعکس مقابل
obverse
U
طرف مقابل
contrary
U
مقابل خلاف
water resistance
U
مقاومت در مقابل اب
respondent
U
طرف مقابل
alternative hypothesis
U
فرضیه مقابل
orientated
U
هدف مقابل
on payment
U
در مقابل وجه
anti thesis
U
وضع مقابل
kiosk
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
documents against payment
U
اسناد در مقابل پرداخت
front wall
U
دیوار مقابل اسکواش
sonnal deung
U
مقابل تیغه دست
equity versus efficiency
U
برابری در مقابل کارائی
hardest
U
سخت در مقابل نرم
torsional rigidity
U
استحکام در مقابل پیچش
wear resistance
U
مقاومت در مقابل سایش
harder
U
سخت در مقابل نرم
release documents against
U
واگذاری اسناد در مقابل
caps
U
در مقابل حالت کوچک
hard
U
سخت در مقابل نرم
driveway
U
راه مقابل خانه
windproof
U
مقاوم در مقابل باد
flood protection
U
حفافت در مقابل طغیان
drip proof enclosure
U
حفافت در مقابل ریزش اب
shell proof
U
مقاوم در مقابل گلوله
passing on the oath to the other party
U
رد قسم به طرف مقابل
opposit stroke pistons
U
پیستون مقابل گرد
countering
U
مقابل دستگاه شمارنده
rivals
U
طرف مقابل دعوا
mouses
U
مقابل حساسیت Mouse
light resistance
U
مقاومت در مقابل نور
rival
U
طرف مقابل دعوا
rivaled
U
طرف مقابل دعوا
countered
U
مقابل دستگاه شمارنده
counter
U
مقابل دستگاه شمارنده
rivalled
U
طرف مقابل دعوا
rivalling
U
طرف مقابل دعوا
aboral
U
نقطه مقابل دهان
mouse
U
مقابل حساسیت Mouse
antipode
U
نقطهء مقابل یا متقاطر
forward
U
حرکت به جلو یا مقابل
blocks
U
دفاع در مقابل ابشار
cash against documents
U
پول در مقابل اسناد
forwarded
U
حرکت به جلو یا مقابل
blocked
U
دفاع در مقابل ابشار
rivaling
U
طرف مقابل دعوا
capitals
U
در مقابل حالت کوچک
block
U
دفاع در مقابل ابشار
kukutsu dachi
U
ایستادن در مقابل حریف
boring stay
U
قسمت ساکن مقابل
laws versus tendencies
U
قوانین در مقابل تمایلات
insolation
U
در مقابل اشعه افتاب قراردادن
actinautographic
U
دارای حساسیت در مقابل نور
rebellions
U
یاغیگری تمرد در مقابل دادگاه
fascia plate
U
تابلوی مقابل دریک وسیله
exorable
U
قابل تحریک در مقابل التماس
rebellion
U
یاغیگری تمرد در مقابل دادگاه
than
<conj.>
U
از
[در مقابل]
[پس از صفت عالی افضل]
payment against a draft
U
پیش پرداخت در مقابل برات
impluse response
U
رفتار در مقابل فشار ضربهای
stenothermy
U
کم مقاومتی در مقابل تغییرات حرارت
coefficient of drag
U
ضریب مقاومت در مقابل حرکت
denial operations
U
عملیات ممانعتی در مقابل نفوذدشمن
thermostability
U
قابلیت استحکام در مقابل حرارت
notche sensitivity index
U
ضریب حساسیت در مقابل شیار
d/p
U
تحویل اسناددر مقابل پرداخت
flame safety
U
ایمنی در مقابل شعله اتش
adjacent
U
آنچه مقابل یا نزدیک چیزی است
soccage
U
سیستم اجاره زمین در مقابل خدمت
abneural
U
واقع در مقابل دستگاه مرکزی عصب
fin de non recevoir
U
رد کردن شکایت یا اعتراض طرف مقابل
socage
U
سیستم اجاره زمین در مقابل خدمت
jump height curve
U
منحنی ارتفاع جهش در مقابل ابگذری
sheet down
U
ثابت کردن بادبان در مقابل باد
to resist an attack
U
در مقابل حملهای مقاومت یاایستادگی کردن
thermosetting
U
قابل سفت شدن در مقابل حرارت
to backtrack
<idiom>
<verb>
U
نقض کردن
[موضوعی در مقابل حریف]
to row back
<idiom>
<verb>
U
عقب کشیدن
[از موضوعی در مقابل حریف]
stances
U
طرزایستادن در مقابل حریف بوکس کارگاه
balloon jib
U
بادبان مثلثی شکل در مقابل باد
stances
U
طرز ایستادن شمشیرباز مقابل حریف
stance
U
طرزایستادن در مقابل حریف بوکس کارگاه
stance
U
طرز ایستادن شمشیرباز مقابل حریف
documents aganist acceptance
U
تحویل اسناد در مقابل قبولی نویسی
to row back
<idiom>
<verb>
U
نقض کردن
[موضوعی در مقابل حریف]
would just as soon
<idiom>
U
توجیح انجام یک چیزدر مقابل دیگری
to backtrack
<idiom>
<verb>
U
عقب کشیدن
[از موضوعی در مقابل حریف]
relicta verificatione
U
تسلیم خوانده در مقابل دعوی خواهان
ballooner
U
بادبان مثلثی شکل در مقابل باد
bomb proof
U
پناهگاه یاساختمانی که در مقابل بمب مقاوم باشد
soil shear strength
U
قدرت مقاومت خاک در مقابل گلوله یا نفوذ ان
cold wet clothing
U
لباس گرم و مقاوم در مقابل رطوبت و برودت
thermoplasticity
U
قابلت ارتجاع یا نرمش پذیری در مقابل حرارت
service line
U
حد مرزی سرویس روی دیوار مقابل اسکواش
survivability
U
قابلیت مقاومت در مقابل دشمن توان زندگی
audible
U
تعویض مانور حمله یا دفاعی در مقابل حریف
forecourts
U
قسمت زمین اسکواش نزدیک دیوار مقابل
streamline
U
دارای شکلی که مقاومت هوارا در مقابل ان کم کند
projection of a point
U
خطی که نقطه تصویرشده را بنقطه مقابل ان می پیوند د
fastness of bleaching
U
ثبات رنگی در مقابل مواد سفید کننده
forecourt
U
قسمت زمین اسکواش نزدیک دیوار مقابل
vertical angles
U
گوشههای روبروی تارک زوایای مقابل به راس
midcourt
U
منطقه میانی بین دیوار مقابل و عقب
slide
U
سواری کردن مقابل موج بازاویه شکسته
slides
U
سواری کردن مقابل موج بازاویه شکسته
to make a goal
U
توپ راازدروازه طرف مقابل بیرون کردن
streamlining
U
دارای شکلی که مقاومت هوارا در مقابل ان کم کند
speed
U
نرخ حرکت نوری در مقابل نوک چرخش
streamlines
U
دارای شکلی که مقاومت هوارا در مقابل ان کم کند
speeding
U
نرخ حرکت نوری در مقابل نوک چرخش
speeds
U
نرخ حرکت نوری در مقابل نوک چرخش
troop safety
U
حفافت عده ها در مقابل اثرات ترکش اتمی
gutters
U
فضای خالی یا حاشیه درونی بین در صفحه مقابل
play footsie
<idiom>
U
از زیرمیز با پا عضوی از بدن شخص مقابل را لمس کردن
color fastness
U
درجه و میزان ثبات رنگ در مقابل نور و شستشو
trap
U
سد کردن حرکت دادن هدفها در مقابل تیرانداز دام
warned protected
U
قابلیت حفافت نیروهای خودی در مقابل انفجار اتمی
gutter
U
فضای خالی یا حاشیه درونی بین در صفحه مقابل
royalties
U
پولی که در مقابل استفاده از اختراع به صاحب ان پرداخت میگردد
scan
U
حرکت اشعه تصویر افقی در مقابل صفحه CRT
royalty
U
پولی که در مقابل استفاده از اختراع به صاحب ان پرداخت میگردد
peine for et dure
U
مجازات عدم پاسخ در مقابل کیفر خواست جنایی
scanned
U
حرکت اشعه تصویر افقی در مقابل صفحه CRT
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com