English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (630 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to resist an attack U در مقابل حملهای مقاومت یاایستادگی کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
shave down U کوتاه کردن موی سر پیش ازمسابقه شنا جهت کاستن مقاومت در مقابل اب
water resistance U مقاومت در مقابل اب
to stand out U دوام یاایستادگی کردن
light resistance U مقاومت در مقابل نور
wear resistance U مقاومت در مقابل سایش
coefficient of drag U ضریب مقاومت در مقابل حرکت
streamlines U دارای شکلی که مقاومت هوارا در مقابل ان کم کند
streamline U دارای شکلی که مقاومت هوارا در مقابل ان کم کند
streamlining U دارای شکلی که مقاومت هوارا در مقابل ان کم کند
survivability U قابلیت مقاومت در مقابل دشمن توان زندگی
soil shear strength U قدرت مقاومت خاک در مقابل گلوله یا نفوذ ان
to resist an attack U حملهای رادفع کردن
series resistance U مقاومت ورودی مقاومت سری مقاومت ماقبل
epileptics U حملهای
fitful U حملهای
epileptic U حملهای
offensive player U شطرنجباز حملهای
vat dyeing U رنگرزی خمی [روشی جهت رنگرزی رنگینه هایی که براحتی در آب حل نمی شوند. الیاف رنگ شده به این طریق دارای مقاومت بالایی در مقابل شستشو و نور خورشید هستند و بیشتری برای پنبه و الیاف های سلولزی است.]
burble point U زاویه حملهای که در ان شکست جریان هوا روی بال شروع میشود
varistor U مقاومت نیمه هادی با دوالکترود که مقاومت ان به نسبت عکس ولتاژ در هرجهت تغییر میکند
choke impedance U امپدانس یا مقاومت فاهری چوک مقاومت پیچک
impedance U مقاومت فاهری الکتریسیته مقاومت سیم امپدانس
insulation resistance U مقاومت الکتریکی مقاومت ایزولاسیون
resilience U درجه مقاومت فرش در برابر سایش [این عامل نشان دهنده مقاومت فرش بر اثر رفت و آمد و مستهلک شدن آن است.]
to backtrack <idiom> <verb> U نقض کردن [موضوعی در مقابل حریف]
sheet down U ثابت کردن بادبان در مقابل باد
fin de non recevoir U رد کردن شکایت یا اعتراض طرف مقابل
to row back <idiom> <verb> U نقض کردن [موضوعی در مقابل حریف]
withstand U مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
withstanding U مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
withstood U مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
withstands U مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
to make a goal U توپ راازدروازه طرف مقابل بیرون کردن
slide U سواری کردن مقابل موج بازاویه شکسته
slides U سواری کردن مقابل موج بازاویه شکسته
to stick up U مقاومت کردن
stand U مقاومت کردن
appose U مقاومت کردن
withstands U مقاومت کردن
withstood U مقاومت کردن
resistance U مقاومت کردن
withstand U مقاومت کردن
to face it out U مقاومت کردن
withstanding U مقاومت کردن
pull off U مقاومت کردن
trap U سد کردن حرکت دادن هدفها در مقابل تیرانداز دام
play footsie <idiom> U از زیرمیز با پا عضوی از بدن شخص مقابل را لمس کردن
to make a stand U مقاومت یا ایستادگی کردن
to give a warm welcome U سخت مقاومت کردن با
compressive strength U قابلیت یک جسم برای مقاومت در برابر نیروی فشاری یانیرویی که گرایش به فشردن موتاه کردن و متراکم کردن ان دارد
barff's precess U حفافت اهن در مقابل زنگ زدن بوسیله اکسیده کردن
senses U روشن کردن تابلوی مقابل کامپیوتر قابل بررسی است
sensed U روشن کردن تابلوی مقابل کامپیوتر قابل بررسی است
sense U روشن کردن تابلوی مقابل کامپیوتر قابل بررسی است
shadowmask U صفحهای با سوراخهایی در مقابل صفحه تصویر رنگی برای جدا کردن اشعههای سه رنگ
head U رهبری کردن مقاومت کردن
resists U مقاومت کردن پایداری کردن
resisting U مقاومت کردن پایداری کردن
resist U مقاومت کردن پایداری کردن
resisted U مقاومت کردن پایداری کردن
grid suppressor U مقاومت میرایی شبکه مقاومت شبکه سوپرسورشبکه
reluctivity U مقاومت مغناطیسی ویژه ضریب مقاومت مغناطیسی
grid bias resistance U مقاومت پلاریزاسیون شبکه مقاومت بایاس شبکه
write protect U غیر ممکن کردن نوشتن روی فلاپی دیسک یا با حرکت دادن قسمت حفافت در مقابل نوشتن
at the front <adv.> U در مقابل
at the fore <adv.> U در مقابل
as opposed to U در مقابل
in front <adv.> U در مقابل
in consideration of U در مقابل
vis a vis U مقابل
vis-a-vis U مقابل
versus U در مقابل
fore <adv.> U در مقابل
as compared to U در مقابل
versus prep U در مقابل
title U مقابل
titles U مقابل
in the front <adv.> U در مقابل
opposite U مقابل
opposites U مقابل
at front <adv.> U در مقابل
opposed U مقابل
anti U در مقابل
counterweights U وزنه مقابل
alternative hypothesis U فرضیه مقابل
in comparison to [compared with] U در قبال [در مقابل]
point-blank U مقابل هدف
anti thesis U وضع مقابل
point blank U مقابل هدف
counterpoint U نقطه مقابل
respondents U طرف مقابل
respondent U طرف مقابل
counterpart U نقطه مقابل
counterparts U نقطه مقابل
obverse U طرف مقابل
opposite the house U مقابل خانه
dead against U درست مقابل
counter weight U وزنه مقابل
off U مقابل عازم
inverse U برعکس مقابل
contralateral muscles U عضلات مقابل
orientated U هدف مقابل
on payment U در مقابل وجه
opposed piston engine U موتورپیستون مقابل
counterweight U وزنه مقابل
from opposite directions U از دو طرف مقابل
contrary U مقابل خلاف
radar comouflage U استتار کردن از دید رادار استتار در مقابل رادار
harder U سخت در مقابل نرم
hardest U سخت در مقابل نرم
shell proof U مقاوم در مقابل گلوله
sonnal deung U مقابل تیغه دست
rivaled U طرف مقابل دعوا
front wall U دیوار مقابل اسکواش
aboral U نقطه مقابل دهان
rivaling U طرف مقابل دعوا
flood protection U حفافت در مقابل طغیان
rivalled U طرف مقابل دعوا
windproof U مقاوم در مقابل باد
rivalling U طرف مقابل دعوا
rivals U طرف مقابل دعوا
laws versus tendencies U قوانین در مقابل تمایلات
hard U سخت در مقابل نرم
rival U طرف مقابل دعوا
caps U در مقابل حالت کوچک
blocks U دفاع در مقابل ابشار
blocked U دفاع در مقابل ابشار
block U دفاع در مقابل ابشار
driveway U راه مقابل خانه
forwarded U حرکت به جلو یا مقابل
forward U حرکت به جلو یا مقابل
torsional rigidity U استحکام در مقابل پیچش
mouses U مقابل حساسیت Mouse
mouse U مقابل حساسیت Mouse
kukutsu dachi U ایستادن در مقابل حریف
equity versus efficiency U برابری در مقابل کارائی
antipode U نقطهء مقابل یا متقاطر
release documents against U واگذاری اسناد در مقابل
cash against documents U پول در مقابل اسناد
passing on the oath to the other party U رد قسم به طرف مقابل
opposit stroke pistons U پیستون مقابل گرد
drip proof enclosure U حفافت در مقابل ریزش اب
capitals U در مقابل حالت کوچک
documents against payment U اسناد در مقابل پرداخت
countering U مقابل دستگاه شمارنده
countered U مقابل دستگاه شمارنده
boring stay U قسمت ساکن مقابل
counter U مقابل دستگاه شمارنده
notche sensitivity index U ضریب حساسیت در مقابل شیار
impluse response U رفتار در مقابل فشار ضربهای
than <conj.> U از [در مقابل] [پس از صفت عالی افضل]
d/p U تحویل اسناددر مقابل پرداخت
rebellions U یاغیگری تمرد در مقابل دادگاه
thermostability U قابلیت استحکام در مقابل حرارت
rebellion U یاغیگری تمرد در مقابل دادگاه
fascia plate U تابلوی مقابل دریک وسیله
insolation U در مقابل اشعه افتاب قراردادن
payment against a draft U پیش پرداخت در مقابل برات
exorable U قابل تحریک در مقابل التماس
actinautographic U دارای حساسیت در مقابل نور
denial operations U عملیات ممانعتی در مقابل نفوذدشمن
stenothermy U کم مقاومتی در مقابل تغییرات حرارت
flame safety U ایمنی در مقابل شعله اتش
relicta verificatione U تسلیم خوانده در مقابل دعوی خواهان
adjacent U آنچه مقابل یا نزدیک چیزی است
stance U طرزایستادن در مقابل حریف بوکس کارگاه
jump height curve U منحنی ارتفاع جهش در مقابل ابگذری
stance U طرز ایستادن شمشیرباز مقابل حریف
to backtrack <idiom> <verb> U عقب کشیدن [از موضوعی در مقابل حریف]
to row back <idiom> <verb> U عقب کشیدن [از موضوعی در مقابل حریف]
would just as soon <idiom> U توجیح انجام یک چیزدر مقابل دیگری
stances U طرز ایستادن شمشیرباز مقابل حریف
stances U طرزایستادن در مقابل حریف بوکس کارگاه
balloon jib U بادبان مثلثی شکل در مقابل باد
ballooner U بادبان مثلثی شکل در مقابل باد
abneural U واقع در مقابل دستگاه مرکزی عصب
thermosetting U قابل سفت شدن در مقابل حرارت
documents aganist acceptance U تحویل اسناد در مقابل قبولی نویسی
socage U سیستم اجاره زمین در مقابل خدمت
bullets U در مقابل یک خط متن برای جلب توجه به آن خط
soccage U سیستم اجاره زمین در مقابل خدمت
bullet U در مقابل یک خط متن برای جلب توجه به آن خط
service line U حد مرزی سرویس روی دیوار مقابل اسکواش
audible U تعویض مانور حمله یا دفاعی در مقابل حریف
forecourt U قسمت زمین اسکواش نزدیک دیوار مقابل
bomb proof U پناهگاه یاساختمانی که در مقابل بمب مقاوم باشد
troop safety U حفافت عده ها در مقابل اثرات ترکش اتمی
fastness of bleaching U ثبات رنگی در مقابل مواد سفید کننده
projection of a point U خطی که نقطه تصویرشده را بنقطه مقابل ان می پیوند د
forecourts U قسمت زمین اسکواش نزدیک دیوار مقابل
vertical angles U گوشههای روبروی تارک زوایای مقابل به راس
speed U نرخ حرکت نوری در مقابل نوک چرخش
speeding U نرخ حرکت نوری در مقابل نوک چرخش
midcourt U منطقه میانی بین دیوار مقابل و عقب
speeds U نرخ حرکت نوری در مقابل نوک چرخش
thermoplasticity U قابلت ارتجاع یا نرمش پذیری در مقابل حرارت
cold wet clothing U لباس گرم و مقاوم در مقابل رطوبت و برودت
resistor U مقاومت
resistance U مقاومت
weakest U کم مقاومت
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com