Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (37 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to resist an attack
U
در مقابل حملهای مقاومت یاایستادگی کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
shave down
U
کوتاه کردن موی سر پیش ازمسابقه شنا جهت کاستن مقاومت در مقابل اب
water resistance
U
مقاومت در مقابل اب
to stand out
U
دوام یاایستادگی کردن
light resistance
U
مقاومت در مقابل نور
wear resistance
U
مقاومت در مقابل سایش
coefficient of drag
U
ضریب مقاومت در مقابل حرکت
streamlines
U
دارای شکلی که مقاومت هوارا در مقابل ان کم کند
streamline
U
دارای شکلی که مقاومت هوارا در مقابل ان کم کند
streamlining
U
دارای شکلی که مقاومت هوارا در مقابل ان کم کند
survivability
U
قابلیت مقاومت در مقابل دشمن توان زندگی
soil shear strength
U
قدرت مقاومت خاک در مقابل گلوله یا نفوذ ان
to resist an attack
U
حملهای رادفع کردن
series resistance
U
مقاومت ورودی مقاومت سری مقاومت ماقبل
epileptics
U
حملهای
fitful
U
حملهای
epileptic
U
حملهای
offensive player
U
شطرنجباز حملهای
vat dyeing
U
رنگرزی خمی
[روشی جهت رنگرزی رنگینه هایی که براحتی در آب حل نمی شوند. الیاف رنگ شده به این طریق دارای مقاومت بالایی در مقابل شستشو و نور خورشید هستند و بیشتری برای پنبه و الیاف های سلولزی است.]
burble point
U
زاویه حملهای که در ان شکست جریان هوا روی بال شروع میشود
varistor
U
مقاومت نیمه هادی با دوالکترود که مقاومت ان به نسبت عکس ولتاژ در هرجهت تغییر میکند
choke impedance
U
امپدانس یا مقاومت فاهری چوک مقاومت پیچک
impedance
U
مقاومت فاهری الکتریسیته مقاومت سیم امپدانس
insulation resistance
U
مقاومت الکتریکی مقاومت ایزولاسیون
resilience
U
درجه مقاومت فرش در برابر سایش
[این عامل نشان دهنده مقاومت فرش بر اثر رفت و آمد و مستهلک شدن آن است.]
to backtrack
<idiom>
<verb>
U
نقض کردن
[موضوعی در مقابل حریف]
sheet down
U
ثابت کردن بادبان در مقابل باد
fin de non recevoir
U
رد کردن شکایت یا اعتراض طرف مقابل
to row back
<idiom>
<verb>
U
نقض کردن
[موضوعی در مقابل حریف]
withstand
U
مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
withstanding
U
مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
withstood
U
مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
withstands
U
مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
to make a goal
U
توپ راازدروازه طرف مقابل بیرون کردن
slide
U
سواری کردن مقابل موج بازاویه شکسته
slides
U
سواری کردن مقابل موج بازاویه شکسته
to stick up
U
مقاومت کردن
stand
U
مقاومت کردن
appose
U
مقاومت کردن
withstands
U
مقاومت کردن
withstood
U
مقاومت کردن
resistance
U
مقاومت کردن
withstand
U
مقاومت کردن
to face it out
U
مقاومت کردن
withstanding
U
مقاومت کردن
pull off
U
مقاومت کردن
trap
U
سد کردن حرکت دادن هدفها در مقابل تیرانداز دام
play footsie
<idiom>
U
از زیرمیز با پا عضوی از بدن شخص مقابل را لمس کردن
to make a stand
U
مقاومت یا ایستادگی کردن
to give a warm welcome
U
سخت مقاومت کردن با
compressive strength
U
قابلیت یک جسم برای مقاومت در برابر نیروی فشاری یانیرویی که گرایش به فشردن موتاه کردن و متراکم کردن ان دارد
barff's precess
U
حفافت اهن در مقابل زنگ زدن بوسیله اکسیده کردن
senses
U
روشن کردن تابلوی مقابل کامپیوتر قابل بررسی است
sensed
U
روشن کردن تابلوی مقابل کامپیوتر قابل بررسی است
sense
U
روشن کردن تابلوی مقابل کامپیوتر قابل بررسی است
shadowmask
U
صفحهای با سوراخهایی در مقابل صفحه تصویر رنگی برای جدا کردن اشعههای سه رنگ
head
U
رهبری کردن مقاومت کردن
resists
U
مقاومت کردن پایداری کردن
resisting
U
مقاومت کردن پایداری کردن
resist
U
مقاومت کردن پایداری کردن
resisted
U
مقاومت کردن پایداری کردن
grid suppressor
U
مقاومت میرایی شبکه مقاومت شبکه سوپرسورشبکه
reluctivity
U
مقاومت مغناطیسی ویژه ضریب مقاومت مغناطیسی
grid bias resistance
U
مقاومت پلاریزاسیون شبکه مقاومت بایاس شبکه
write protect
U
غیر ممکن کردن نوشتن روی فلاپی دیسک یا با حرکت دادن قسمت حفافت در مقابل نوشتن
at the front
<adv.>
U
در مقابل
at the fore
<adv.>
U
در مقابل
as opposed to
U
در مقابل
in front
<adv.>
U
در مقابل
in consideration of
U
در مقابل
vis a vis
U
مقابل
vis-a-vis
U
مقابل
versus
U
در مقابل
fore
<adv.>
U
در مقابل
as compared to
U
در مقابل
versus prep
U
در مقابل
title
U
مقابل
titles
U
مقابل
in the front
<adv.>
U
در مقابل
opposite
U
مقابل
opposites
U
مقابل
at front
<adv.>
U
در مقابل
opposed
U
مقابل
anti
U
در مقابل
counterweights
U
وزنه مقابل
alternative hypothesis
U
فرضیه مقابل
in comparison to
[compared with]
U
در قبال
[در مقابل]
point-blank
U
مقابل هدف
anti thesis
U
وضع مقابل
point blank
U
مقابل هدف
counterpoint
U
نقطه مقابل
respondents
U
طرف مقابل
respondent
U
طرف مقابل
counterpart
U
نقطه مقابل
counterparts
U
نقطه مقابل
obverse
U
طرف مقابل
opposite the house
U
مقابل خانه
dead against
U
درست مقابل
counter weight
U
وزنه مقابل
off
U
مقابل عازم
inverse
U
برعکس مقابل
contralateral muscles
U
عضلات مقابل
orientated
U
هدف مقابل
on payment
U
در مقابل وجه
opposed piston engine
U
موتورپیستون مقابل
counterweight
U
وزنه مقابل
from opposite directions
U
از دو طرف مقابل
contrary
U
مقابل خلاف
radar comouflage
U
استتار کردن از دید رادار استتار در مقابل رادار
harder
U
سخت در مقابل نرم
hardest
U
سخت در مقابل نرم
shell proof
U
مقاوم در مقابل گلوله
sonnal deung
U
مقابل تیغه دست
rivaled
U
طرف مقابل دعوا
front wall
U
دیوار مقابل اسکواش
aboral
U
نقطه مقابل دهان
rivaling
U
طرف مقابل دعوا
flood protection
U
حفافت در مقابل طغیان
rivalled
U
طرف مقابل دعوا
windproof
U
مقاوم در مقابل باد
rivalling
U
طرف مقابل دعوا
rivals
U
طرف مقابل دعوا
laws versus tendencies
U
قوانین در مقابل تمایلات
hard
U
سخت در مقابل نرم
rival
U
طرف مقابل دعوا
caps
U
در مقابل حالت کوچک
blocks
U
دفاع در مقابل ابشار
blocked
U
دفاع در مقابل ابشار
block
U
دفاع در مقابل ابشار
driveway
U
راه مقابل خانه
forwarded
U
حرکت به جلو یا مقابل
forward
U
حرکت به جلو یا مقابل
torsional rigidity
U
استحکام در مقابل پیچش
mouses
U
مقابل حساسیت Mouse
mouse
U
مقابل حساسیت Mouse
kukutsu dachi
U
ایستادن در مقابل حریف
equity versus efficiency
U
برابری در مقابل کارائی
antipode
U
نقطهء مقابل یا متقاطر
release documents against
U
واگذاری اسناد در مقابل
cash against documents
U
پول در مقابل اسناد
passing on the oath to the other party
U
رد قسم به طرف مقابل
opposit stroke pistons
U
پیستون مقابل گرد
drip proof enclosure
U
حفافت در مقابل ریزش اب
capitals
U
در مقابل حالت کوچک
documents against payment
U
اسناد در مقابل پرداخت
countering
U
مقابل دستگاه شمارنده
countered
U
مقابل دستگاه شمارنده
boring stay
U
قسمت ساکن مقابل
counter
U
مقابل دستگاه شمارنده
notche sensitivity index
U
ضریب حساسیت در مقابل شیار
impluse response
U
رفتار در مقابل فشار ضربهای
than
<conj.>
U
از
[در مقابل]
[پس از صفت عالی افضل]
d/p
U
تحویل اسناددر مقابل پرداخت
rebellions
U
یاغیگری تمرد در مقابل دادگاه
thermostability
U
قابلیت استحکام در مقابل حرارت
rebellion
U
یاغیگری تمرد در مقابل دادگاه
fascia plate
U
تابلوی مقابل دریک وسیله
insolation
U
در مقابل اشعه افتاب قراردادن
payment against a draft
U
پیش پرداخت در مقابل برات
exorable
U
قابل تحریک در مقابل التماس
actinautographic
U
دارای حساسیت در مقابل نور
denial operations
U
عملیات ممانعتی در مقابل نفوذدشمن
stenothermy
U
کم مقاومتی در مقابل تغییرات حرارت
flame safety
U
ایمنی در مقابل شعله اتش
relicta verificatione
U
تسلیم خوانده در مقابل دعوی خواهان
adjacent
U
آنچه مقابل یا نزدیک چیزی است
stance
U
طرزایستادن در مقابل حریف بوکس کارگاه
jump height curve
U
منحنی ارتفاع جهش در مقابل ابگذری
stance
U
طرز ایستادن شمشیرباز مقابل حریف
to backtrack
<idiom>
<verb>
U
عقب کشیدن
[از موضوعی در مقابل حریف]
to row back
<idiom>
<verb>
U
عقب کشیدن
[از موضوعی در مقابل حریف]
would just as soon
<idiom>
U
توجیح انجام یک چیزدر مقابل دیگری
stances
U
طرز ایستادن شمشیرباز مقابل حریف
stances
U
طرزایستادن در مقابل حریف بوکس کارگاه
balloon jib
U
بادبان مثلثی شکل در مقابل باد
ballooner
U
بادبان مثلثی شکل در مقابل باد
abneural
U
واقع در مقابل دستگاه مرکزی عصب
thermosetting
U
قابل سفت شدن در مقابل حرارت
documents aganist acceptance
U
تحویل اسناد در مقابل قبولی نویسی
socage
U
سیستم اجاره زمین در مقابل خدمت
bullets
U
در مقابل یک خط متن برای جلب توجه به آن خط
soccage
U
سیستم اجاره زمین در مقابل خدمت
bullet
U
در مقابل یک خط متن برای جلب توجه به آن خط
service line
U
حد مرزی سرویس روی دیوار مقابل اسکواش
audible
U
تعویض مانور حمله یا دفاعی در مقابل حریف
forecourt
U
قسمت زمین اسکواش نزدیک دیوار مقابل
bomb proof
U
پناهگاه یاساختمانی که در مقابل بمب مقاوم باشد
troop safety
U
حفافت عده ها در مقابل اثرات ترکش اتمی
fastness of bleaching
U
ثبات رنگی در مقابل مواد سفید کننده
projection of a point
U
خطی که نقطه تصویرشده را بنقطه مقابل ان می پیوند د
forecourts
U
قسمت زمین اسکواش نزدیک دیوار مقابل
vertical angles
U
گوشههای روبروی تارک زوایای مقابل به راس
speed
U
نرخ حرکت نوری در مقابل نوک چرخش
speeding
U
نرخ حرکت نوری در مقابل نوک چرخش
midcourt
U
منطقه میانی بین دیوار مقابل و عقب
speeds
U
نرخ حرکت نوری در مقابل نوک چرخش
thermoplasticity
U
قابلت ارتجاع یا نرمش پذیری در مقابل حرارت
cold wet clothing
U
لباس گرم و مقاوم در مقابل رطوبت و برودت
resistor
U
مقاومت
resistance
U
مقاومت
weakest
U
کم مقاومت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com