English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
in the centre near the railway station U در مرکز شهر نزدیک ایستگاه قطار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
railway station U ایستگاه قطار
We rushed ( hurried ) back to the train station. U با عجله بر گشتیم ایستگاه قطار
I want to leave the car in the railway station U من میخواهم اتومبیل را در ایستگاه قطار تحویل بدهم.
subcentral U نزدیک مرکز
inside U نزدیک به مرکز بخش درونی
midpoints U نقطه میانی یا نزدیک مرکز
insides U نزدیک به مرکز بخش درونی
midpoint U نقطه میانی یا نزدیک مرکز
to limber up a gun carriage U پیش قطار و پس قطار توپ رابهم بستن
to limber up U پیش قطار و پس قطار توپ رابهم بستن
primary U وضعیت این ایستگاه موقت است و از یک ایستگاه به دیگری ارسال میکند
imethod U روش ارسال پیام یک طرفه ازیک ایستگاه به ایستگاه دیگر
relateral tell U مبادله پیام بین دو ایستگاه بااستفاده از ایستگاه واسطه
dial up U استفاده از یک شماره گیر یا دکمه فشاری تلفن برای ایجاد مکالمه تلفنی ایستگاه به ایستگاه
aeronautical station U ایستگاه ناوبری هوایی ایستگاه خدمات هوانوردی
string U یک سری پیام که از یک ایستگاه به ایستگاه دیگرارسال میشود
transponder U تقویت کننده مستمر روی یک ماهواره که سیگنالها را ازیک ایستگاه زمینی دریافت کرده و انها را به ایستگاه گیرنده منعکس میکند
air station U ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
medical assemblage U مرکز جمع اوری پزشکی مرکز تجمع بیماران
find touch U بیرون فرستادن توپ نزدیک خط دروازه برای تجمع نزدیک
weather central U مرکز کنترل اوضاع جوی مرکز هواشناسی
centrifugal U با سیستم گریز از مرکز با نیروی گریزاز مرکز
provision center U مرکز تدارکات مرکز توزیع اماد
all weather air station U ایستگاه هواشناسی عمومی ایستگاه هواشناسی همه هوایی
inside U ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
insides U ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
closer U نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closest U نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
close U نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closes U نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
center mark U علامت مرکز نشانه مرکز
collision parameter U در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
point bland U بسیار نزدیک در مسافت نزدیک
inshore U نزدیک کرانه نزدیک ساحل
whole blood center U مرکز کنترل و اهداء خون مرکز جمع اوری خون
multigage U قطار راه اهن چند ریله قطار چند ریله
approached U نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approach U نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approaches U نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
battery control central U مرکز تلفن خودکار اتشبار مرکز کنترل خودکار
army operations center U مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
mid wicket U توپزن نزدیک توپ انداز توپگیر طرفین میله نزدیک توپ انداز
declinating station U ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
survey station U ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
approach lane U مسیر نزدیک شدن به ساحل خطوط نزدیک شدن به ساحل
colleague U هم قطار
tandem U قطار
colleagues U هم قطار
compeer U هم قطار
tandems U قطار
train U قطار
conpanion U هم قطار
trains U قطار
rows U قطار
rowed U قطار
row U قطار
filed U قطار
file U قطار
string U قطار
trained U قطار
best gold U تیری که نزدیک به نشان اصابت کرده تیری که نزدیک به مرکزهدف اصابت کرده باشد
primer U پیش قطار
wave train U قطار موج
train U پیش قطار
train of waves U قطار موج
The train ran off the rails. U قطار از خط خارج شد
goods train U قطار باربری
trucks U واگن قطار
primers U پیش قطار
trained U پیش قطار
trains U پیش قطار
wagon master U رئیس قطار
freight trains U قطار باری
freight train U قطار باری
trucking U واگن قطار
trucked U واگن قطار
prime movers U پیش قطار
prime mover U پیش قطار
error burst U قطار خطاها
ranks U قطار رشته
ranked U قطار رشته
cross belt U قطار حمایل
train ride U گردش با قطار
train driver U راننده قطار
locomotive driver [British E] U راننده قطار
rows U قطار راسته
rowed U قطار راسته
electric train U قطار برقی
row U قطار راسته
i lost the train U به قطار نرسیدم
light engineh U لوکوموتیو بی قطار
truck U واگن قطار
locomotive engineer [American E] U راننده قطار
goods trains U قطار باربری
rank U قطار رشته
When does the train arrive? U قطار کی می رسد؟
locomotive operator [British E] U راننده قطار
railroad engineer [American E] U راننده قطار
in a row U قطار شده
train operator [American E] U راننده قطار
sleeping carriage U خوابگاه قطار
pulse train U قطار تپشها
buggie U پیش قطار توپ
trolley [American E] [old-fashioned] U قطار برقی خیابان
trolleycar [American E] [old-fashioned] U قطار برقی خیابان
caboose U اطاق کارگران قطار
dining cars U واگن رستوران قطار
train journey from ... over ... to ... U مسافرت با قطار از ... از راه ... به ...
streamliner U قطار سریع وشیک
intercity train U قطار بین شهری
When wI'll the train arrive ? U چه وقت قطار می آید ؟
i lost the train U قطار را از دست دادم
buffer-bar [railway] U ضرب خور [قطار]
parlor car U سالن استراحت قطار
the train runs without a stop U قطار بدون ایست
time bill U برنامه حرکت قطار
goods trains U قطار حمل کالا
goods train U قطار حمل کالا
dining car U واگن رستوران قطار
streetcar [American E] [old-fashioned] U قطار برقی خیابان
tramcar [British E] U قطار برقی خیابان
tram [British E] U قطار برقی خیابان
for U تحویل روی قطار
a thorugh train U قطار بدون توقف
sited U ایستگاه
stand U ایستگاه
site U ایستگاه
sites U ایستگاه
stations U ایستگاه
station U ایستگاه
stationed U ایستگاه
container U قطار و کشتی بکاربرده میشود
When does the train [bus] to ... depart? U قطار [اتوبوس] به ... کی حرکت می کند؟
intercity train U قطار بین شهری با توقف
The train came in on time . U قطار به موقع رسید ( سروقت )
Does this train go to ... ? آیا این قطار به ... میرود؟
containers U قطار و کشتی بکاربرده میشود
The train was 10 minutes late. U قطار 10 دقیقه دیر رسید
What time does the train arrive in London? U چه وقت قطار به لندن می رسد؟
free on rail U تحویل کالا روی قطار
reading station U ایستگاه خواندن
fuelling station U ایستگاه سوختگیری
ground position U ایستگاه زمینی
police stations U ایستگاه پلیس
master station U ایستگاه اصلی
master station U شاه ایستگاه
Where is the station? U ایستگاه کجاست؟
loading station U ایستگاه بارگیری
height of site U ارتفاع ایستگاه
known datum point U ایستگاه معلوم
orienting station U ایستگاه توجیه
relay station U ایستگاه رله
wireless station U ایستگاه بی سیم
tracking station U ایستگاه ردیابی
tracking stations U ایستگاه ردیابی
upper terminal U ایستگاه کوهستانی
traverse station U ایستگاه پیمایش
stand U بساط ایستگاه
substation U خرده ایستگاه
substation U ایستگاه فرعی
station house U ایستگاه کلانتری
space platform U ایستگاه فضایی
tide station U ایستگاه جزر و مد
slave station U ایستگاه فرعی
relay station U ایستگاه واسطه
remote station U ایستگاه دوردست
air way station U ایستگاه کنترل
bus terminal U ایستگاه اتوبوس
stop U ایستگاه نقطه
cabstand U ایستگاه درشکه
weather stations U ایستگاه هواشناسی
broadcasting station U ایستگاه رادیو
weather station U ایستگاه هواشناسی
stopping U ایستگاه نقطه
climatological station U ایستگاه هواشناسی
terminuses U ایستگاه نهایی
terminus U ایستگاه نهایی
bus bay U ایستگاه اتوبوس
broadcast station U ایستگاه فرستنده
stationmasters U رئیس ایستگاه
stationmaster U رئیس ایستگاه
station master U رئیس ایستگاه
ambulance station U ایستگاه امبولانس
space stations U ایستگاه فضایی
space station U ایستگاه فضایی
base end station U ایستگاه عقب
wayside U ایستگاه فرعی
police station U ایستگاه پلیس
control cubicle U ایستگاه فرمان
control station U ایستگاه کنترل
REQUEST STOP U ایستگاه درخواستی
workstations U ایستگاه کاری
enquiry station U ایستگاه پرس و جو
workstation U ایستگاه کاری
power station U ایستگاه مولدنیرو
coast station U ایستگاه ساحلی
power stations U ایستگاه مولدنیرو
bus stop U ایستگاه اتوبوس
bus stops U ایستگاه اتوبوس
forward station U ایستگاه جلو
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com