Perdic | در مجاورت هم | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

✘ Close


Total search result: 33 (5 milliseconds)		ارسال یک معنی جدید
Menu	English	Persian	Menu
	collateral U	در مجاورت هم

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words

	join U	در مجاورت بودن
	joined U	در مجاورت بودن
	joins U	در مجاورت بودن
	propinquity U	مجاورت
	catalysis U	اثر مجاورت جسمی دریک فعل وانفعال شیمیایی
	vicinity U	مجاورت
	catalyst U	عامل فعل وانفعال اجسام شیمیایی دراثر مجاورت
	catalysts U	عامل فعل وانفعال اجسام شیمیایی دراثر مجاورت
	neighborhoods U	همسایگی مجاورت
	neighbourhood U	همسایگی مجاورت
	neighbourhoods U	همسایگی مجاورت
	juxtaposition U	مجاورت
	juxtaposition U	جا دادن اقلام در مجاورت یکدیگر
	proximity U	مجاورت
	abutment U	مجاورت
	adjacence U	نزدیکی مجاورت
	adjacence or cency U	مجاورت
	adjacency U	نزدیکی مجاورت
	association by contiguity U	تداعی از راه مجاورت
	atmospheric corrosion U	فساد تدریجی در اثر مجاورت با هوا
	contiguity U	مجاورت
	greenside U	در مجاورت زمین
	law of contiguity U	قانون مجاورت
	neiggourhood U	جوار مجاورت
	neighborhood U	مجاورت
	pneumatolysis U	تاثیر بخار گرم ومایعات وفشار درتشکیل سنگهای معدنی واقع در مجاورت سنگهای اذرین
	pyrophorous U	اتش گیرنده مجاورت هوا
	pyrophorus U	چیزی که در مجاورت هواخودبخود اتش گیرد
	side tone U	انعکاس صوت دریک مداربعلت مجاورت با مدار صوتی دیگر
	vichywater U	مجاورت
	vicinage U	مجاورت همسایگی
	tip fading U	[رنگ پریدگی الیاف در مجاورت نور آفتاب]
Partial phrase not found.

Recent search history

Forum search

more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)

Contact | Terms | Privacy