Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
slough
U
در لجن گیر افتادن پوست ریخته شده مار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
mis run casting
U
ریخته گری ناقص ریخته گری نادرست
endermic
U
انجه که درروی پوست یا دربین پوست عمل میکند
to fall on ones knees
U
بیرون افتادن بلابه افتادن
scleroderma
U
مرض پینه خوردگی پوست تصلب پوست
dermatological
U
مربوط به پوست شناسی یا امراض پوست
ladle crane
U
جراثقال پاتیل ریخته گری جراثقال چمچه ریخته گری
skins
U
پوست کندن با پوست پوشاندن
skin
U
پوست کندن با پوست پوشاندن
skinning
U
پوست کندن با پوست پوشاندن
skinned
U
پوست کندن با پوست پوشاندن
slough
U
پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
peel
U
پوست انداختن پوست
peels
U
پوست انداختن پوست
tegumnentum
U
پوست طبیعی پوست
foundered
U
ریخته گر
founder
U
ریخته گر
disorganized
U
در هم ریخته
casting
U
ریخته گی
moulder
U
ریخته گر
hot topping
U
ریخته گی
foundering
U
ریخته گر
foundry man
U
ریخته گر
metal founder
U
ریخته گر
brass founder
U
ریخته گر
besprent
U
ریخته
cast copper
U
مس ریخته گی
caster
U
ریخته گر
founders
U
ریخته گر
skin
U
پوسته ریخته گی
cast concrete
U
بتن ریخته گی
founding
U
ریخته گری
sheet asphalt
U
اسفالت ریخته
potted
U
در کوزه ریخته
cast crystal
U
بلور ریخته
cast glass
U
شیشه ریخته گی
chuted concrete
U
بتن ریخته گی
skins
U
پوسته ریخته گی
castellated nut
U
مهره ریخته گی
molten
U
ریخته ریختگی
cast steel
U
فولاد ریخته گی
skinning
U
پوسته ریخته گی
precast
U
پیش ریخته
cast metal
U
فلز ریخته گی
skinned
U
پوسته ریخته گی
casting
U
قطعه ریخته گی
foundries
U
ریخته گری
group casting
U
ریخته گری
iron foundry
U
ریخته گی اهن
investment foundry
U
ریخته گی بسته
investment castings
U
ریخته گی بسته
found
U
ریخته گری
founds
U
ریخته گری
moulding
U
ریخته گری
foundry
U
ریخته گری
wild and woolly
U
درهم ریخته
casting
U
ریخته گری
littered
U
زایمان ریخته وپاشیده
metal casting
U
ریخته گری فلز
tumultuous
U
شلوغ بهم ریخته
bottom pure ladle
U
پاتیل ریخته گری
transfer molding
U
ریخته گری انتقالی
litters
U
زایمان ریخته وپاشیده
trumpeting
U
قیف ریخته گری
art casting
U
ریخته گری صنعتی
trumpet
U
قیف ریخته گری
foundry ladle
U
پاتیل ریخته گری
litter
U
زایمان ریخته وپاشیده
bottom casting
U
قطعات ریخته گی بسته
littering
U
زایمان ریخته وپاشیده
pouring cup
U
قاشق ریخته گری
shell casting
U
ریخته گری پوستهای
pig
U
قالب ریخته گری
sand casting
U
ریخته گری ماسهای
forges
U
ریخته گری فلز
forge
U
ریخته گری فلز
steel foundry
U
ریخته گری فولاد
pigs
U
اهن تازه ریخته
pigs
U
قالب ریخته گری
pig
U
اهن تازه ریخته
plaster cast
U
ریخته گری گچی
plaster casts
U
ریخته گری گچی
press casting
U
ریخته گری فشاری
ejecta
U
مواد بیرون ریخته
debris
U
اشغال روی هم ریخته
precision casting
U
ریخته گری دقیق
loam castings
U
ریخته گری شنی
foundry practice
U
تکنیک ریخته گری
fusion casting
U
ریخته گری ذوبی
compression molding
U
ریخته گری فشاری
investment castings process
U
فرایند ریخته گی بسته
composite casting
U
ریخته گری مرکب
foundry cupola
U
کوپول ریخته گری
investment castings
U
قطعات ریخته گی بسته
non ferrous casting
U
قطعه ریخته گی غیراهنی
machinery castings
U
ریخته گری ماشینی
mold
U
قالب ریخته گری
die mold
U
فرم ریخته گی تزریقی
direct casting
U
ریخته گری مستقیم
down hill casting
U
ریخته گری مستقیم
jakes
U
اشغال درهم ریخته
foundry pit
U
چاله ریخته گری
iron casting
U
ریخته گری اهن
metal foundry
U
ریخته گری فلزات
mis run casting
U
ریخته گری غلط
injection molding
U
ریخته گری تزریقی
foundry pit
U
جهنم ریخته گری
ingot casting
U
ریخته گری شمش
group casting
U
ریخته گری گروهی
grey iron foundry
U
ریخته گری خاکستری
moulds
U
قالب ریخته گری
cast steel
U
فولاد ریخته گری
mould
U
قالب ریخته گری
moulded
U
قالب ریخته گری
cast molding
U
قالبگیری ریخته گری
foundry sand
U
ماسه ی ریخته گری
olio
U
مخلوط چیزدرهم ریخته
core sand
U
ماسه ریخته گری
molded
U
قالب ریخته گری
chuted concrete
U
بتن ریخته شده
trumpeted
U
قیف ریخته گری
molds
U
قالب ریخته گری
group teaming
U
ریخته گری گروهی
eruptive rock
U
سنگ بیرون ریخته
hot mold centrifugal casting process
U
فرایند ریخته گی گریز از مرکزگرم
diecasting
U
ریخته گری با قالب فلزی
He has collected what the other person.
<proverb>
U
هر چه این ریخته او جمع کرده.
top pour ladle
U
کفچه یا پاتیل ریخته گری
die casting machine
U
دستگاه ریخته گری حدیدهای
die casting alloy
U
الیاژ ریخته گری حدیدهای
pig casting machine
U
دستگاه ریخته گری شمش
direct chill casting
U
ریخته گری مستقیم تبریدی
dissarranged sentences test
U
ازمون جملههای درهم ریخته
dissected sentences test
U
ازمون جملههای درهم ریخته
group teaming plate
U
صفحه ریخته گری گروهی
green concrete
U
بتن تازه ریخته شده
gravity die casting
U
ریخته گری حدیدهای ثقلی
ingot casting car
U
واگن ریخته گری شمش
foundry pig iron
U
اهن خام ریخته گری
slip casting
U
روش ریخته گری لغزشی
rate of die casting
U
سرعت ریخته گری حدیدهای
brass and bronze foundry
U
ریخته گری برنج و برنز
core molding machine
U
دستگاه ریخته گری هسته
continous casting plant
U
تاسیسات ریخته گری دائمی
continous casting method
U
روش ریخته گری دائمی
pouring bay
U
کارگاه کوچک ریخته گری
pressure die casting
U
ریخته گری حدیدهای فشاری
pressure casting
U
قطعه ریخته گری فشاری
press cast process
U
فرایند ریخته گری فشاری
centrifugally cast pipe
U
لوله ریخته گی گریز از مرکز
jetsam
U
کالاهای به دریا ریخته شده
pig bed
U
شن ویژه ریخته گری اهن
dry sand casting
U
ریخته گری ماسهای خشک
littery
U
ریخته و پاشیده درهم برهم
foundry furnace
U
بوته یا کوره ریخته گری
lost wax process
U
ریخته گری با مدلهای مومی
I am inundated with work.
U
هزار جور کارسرم ریخته
steel casting foundry
U
ریخته گری پروفیل فولاد
die casting process
U
فرایند ریخته گری حدیدهای
potted
U
کوزه کرده ذدزفرف ریخته
steel casting
U
پروفیل فولادی ریخته گری
mallable casting
U
ریخته گری چکش خوار
xanthochroid
U
شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
centrifugally cast concrete
U
بتن ریخته گی به روش گریزاز مرکز
bullybeef
U
گوشت گاویکه درحلبی ریخته نگهدارند
overshot wheel
U
چرخی که اب از بالا ریخته انرا می گرداند
centrifugal casting process
U
فرایند ریخته گری گریز ازمرکز
centrifugal casting machine
U
دستگاه ریخته گری گریز ازمرکز
centrifugal casting
U
ریخته گری گریز از مرکز سانتریفوژ
centrifugal casting process
U
طریقه ریخته گری گریز از مرکز
It was a mess . Everything was scattered all over the place.
U
همه چیز ریخته وپاشیده بود
pressure die casting machine
U
دستگاه ریخته گری حدیدهای فشاری
pressure die casting process
U
فرایند ریخته گری حدیدهای فشاری
mallable iron foundry
U
ریخته گری اهن چکش خوار
die0casting die
U
حدیده ریخته گری تحت فشار
She had let her hair down .
U
موهایش را ریخته بود روی شانه اش
shell molding type foundry
U
ریخته گری نوع قالب گیری پوستهای
sand casting
U
ریخته گری قطعات فلزی باقابهای ماسهای
flotsam and jetsam
U
کالاهایی که توسط ناخدای کشتی به دریا ریخته شده
die casting
U
ریختن فلزات تحت فشار ریخته گری حدیدهای
knuckle sprue
U
استخوانهای ریخته گری-فولادی که در داخل کانالهاباقی می ماند
kentledge
U
چدن یااهن ریخته مخصوص سنگین کردن ته کشتی یابالون
geomancer
U
کسیکه بادیدن خاک ریخته شده در روی زمین فال میگیرد
berm
U
خاکریزی پله مانندی که در دو طرف کانال به صورت مورب ریخته میشود
core binder
U
ماده چسبی که برای تقویت به ماسه ریخته گری اضافه میشود
platen
U
صفحه پهن فلز قالب ریزی و ریخته گری نورد ماشین تحریر و غیره
to shank off
U
افتادن
to be deferred
U
پس افتادن
to be off ones feed
U
افتادن
to be thrown
U
افتادن
to bite the dust
U
افتادن
to fall off
U
افتادن
drop back
U
افتادن
fall
U
افتادن
lapse vi
U
افتادن
plonk
U
افتادن
plonked
U
افتادن
clear itself
U
لا افتادن
plonking
U
افتادن
plonks
U
افتادن
to come a cropper
U
افتادن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com