Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 219 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
if necessary
U
در صورت لزوم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
overlay
U
بخشهای کوچک برنامه بزرگ که در حافظه بار می شوند در صورت لزوم و اجرا می شوند
overlay
U
کل برنامه بزرگتر از کل حافظه اصلی است و ما بر این فضا در حافظه بار میشود و در صورت لزوم
overlaying
U
بخشهای کوچک برنامه بزرگ که در حافظه بار می شوند در صورت لزوم و اجرا می شوند
overlaying
U
کل برنامه بزرگتر از کل حافظه اصلی است و ما بر این فضا در حافظه بار میشود و در صورت لزوم
overlays
U
بخشهای کوچک برنامه بزرگ که در حافظه بار می شوند در صورت لزوم و اجرا می شوند
overlays
U
کل برنامه بزرگتر از کل حافظه اصلی است و ما بر این فضا در حافظه بار میشود و در صورت لزوم
jukebox
U
درایو Rom-CD که میتواند چندین دیسک Rom-CD را نگه دارد و در صورت لزوم دیسک صحیح را انتخاب کند
jukeboxes
U
درایو Rom-CD که میتواند چندین دیسک Rom-CD را نگه دارد و در صورت لزوم دیسک صحیح را انتخاب کند
module
U
بخش کوچک برنامه بزرگ که در صورت لزوم میتواند مستقل به عنوان یک برنامه کار کند
modules
U
بخش کوچک برنامه بزرگ که در صورت لزوم میتواند مستقل به عنوان یک برنامه کار کند
dynamic
U
حرف کامپیوتری یا متن ویدیویی که در صورت لزوم تغییر میکند
dynamically
U
حرف کامپیوتری یا متن ویدیویی که در صورت لزوم تغییر میکند
full
U
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
full
U
مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند
fullest
U
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
fullest
U
مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند
control rocket
U
راکت کوچکی که در صورت لزوم روشن شده و وضعیت یا سرعت فضاپیما را تصحیح میکند
referee in case of need
U
داوری که در صورت لزوم می توان به او مراجعه کرد
Other Matches
inventory
U
از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
needfulness
U
لزوم
requisiteness
U
لزوم
requisteness
U
لزوم
irrevocability
U
لزوم
occasions
U
لزوم
occasion
U
لزوم
occasioned
U
لزوم
occasioning
U
لزوم
exigency
U
لزوم
exigencies
U
لزوم
need
U
لزوم
needing
U
لزوم
necessity
U
لزوم
needed
U
لزوم
too
U
بیش از حد لزوم
supply
U
موجودی لزوم
supplying
U
موجودی لزوم
unnecessary
U
بیش از حد لزوم
supplied
U
موجودی لزوم
unnecessarily
U
بیش از حد لزوم
inherency
U
لزوم ذاتی
incumbency
U
وفیفه لزوم
inherence
U
لزوم ذاتی
on occasion
U
هنگام لزوم
needs
U
بر حسب لزوم
needlessness
U
عدم لزوم
inherence or rency
U
لزوم ذاتی
inhesion
U
لزوم ذاتی
local
U
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
locals
U
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
overdose
U
داروی بیش از حد لزوم
underexpose
U
کمتر از حد لزوم در معرض
supererogatory
U
زائد بیش از حد لزوم
to become a necessity
U
لزوم پیدا کردن
overcompensation
U
جبران بیش از حد لزوم
overdoses
U
داروی بیش از حد لزوم
printer
U
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printers
U
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
long game
U
بازی با لزوم ضربههای طولانی
overstuff
U
بیش ازحد لزوم انباشتن
plastic bubble keyboard
U
صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
fatter
U
ضربه با سر چوب گلف پایین تر از حد لزوم
hypertrophy
U
بزرگ شدن عضوی بیش از حد لزوم
fattest
U
ضربه با سر چوب گلف پایین تر از حد لزوم
ceremonialism
U
اعتقاد به لزوم رعایت کامل تشریفات
fats
U
ضربه با سر چوب گلف پایین تر از حد لزوم
factionalism
U
اعتقاد به لزوم وجود احزاب سیاسی
fat
U
ضربه با سر چوب گلف پایین تر از حد لزوم
packets
U
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packet
U
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
numeric
U
که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
excess stock
U
ذخایر اضافی ذخیره کردن بیش از حد لزوم
outstay
U
بیش از حد لزوم ماندن اقامت طولانی کردن
tyrannicide
U
اعتقاد به لزوم قتل و ترور زمامداران ستمگر
defense emergency
U
مواد مورد لزوم وحیاتی پدافندی وضعیت اضطراری دفاعی یا نظامی
constitutionalism
U
اعتقاد به حقانیت حکومت مشروطه اعنقاد به لزوم حاکمیت قانون اساسی
barrage jamming
U
تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
watts
U
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watt
U
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
discretionary
U
آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
vending machines
U
ماشین خود کاری که باانداختن پول در سوراخ ان جنس مورد لزوم از ان خارج میشود
vending machine
U
ماشین خود کاری که باانداختن پول در سوراخ ان جنس مورد لزوم از ان خارج میشود
expandsionism
U
اعتقاد به لزوم بسط اراضی کشور از طریق اعمال قدرت نظامی یااقتصادی یا هر وسیله دیگر
intervener
U
در CL علت وروددعوی ثالث ممکن است نفع شخصی یا لزوم حفظ منافع جامعه باشد
cosmopolitanism
U
سیستم " جهان وطنی " اعتقاد به لزوم حسن تفاهم واحترام متقابل بین کلیه ملل واقوام عالم
rom
U
دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
line astern
U
صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
chargeable accessions
U
استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
racism
U
اعتقادبه برتری برخی نژادها بربعضی دیگر و لزوم توجیه خصوصیات قومی و ملی وفرهنگی بر مبنای معیارهای نژادی
internationalism
U
روش فکری مبنی بر لزوم همکاری وهمبستگی نزدیک بین ملتهای جهان به حدی که به تشکیل یک حکومت جهانی منجر شود
terrorism
U
عقیده به لزوم ادمکشی و ایجاد وحشت دربین مردم و یا سیستم فکری یی که هر نوع عملی را برای رسیدن به اهداف سیاسی جایز می داند
dat
U
سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
provincialism
U
اعتقاد به لزوم عدم تمرکز دراداره کشور و تقسیم اختیارات و مسئولیتها بین ایالات ونواحی کشور
superconductors
U
خیلی هادی بیش از حد لزوم هادی ابرهادی
superconductor
U
خیلی هادی بیش از حد لزوم هادی ابرهادی
superaddition
U
بیش از حد لزوم اضافه کردن سربار کردن
superadd
U
بیش از حد لزوم اضافه کردن سربار کردن
design stress resultant
U
تلاشی که در محاسبات بکار میرود وبرابر است با حاصلضرب تلاش در ضریب تشدید یادرصورت لزوم ضریب تصغیر
mercantilism
U
روش فکری اقتصادی مبنی بر اعتقاد به لزوم افزایش صادرات برواردات و حمایت دولت ازصنایع داخلی و بالاخره جمع اوری هر چه بیشتر طلا درمملکت
superconductive
U
خیلی هادی بیش از حد لزوم هادی
nationallism
U
مکتب ملیت اعتقاد به برتری یک ملت نسبت به ملل دیگر و لزوم وفاداری مطلق هر تابع نسبت به ملیت خود
basics
U
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basic
U
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
approach formation
U
صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
automatic programming
U
روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
fabianism
U
نحله سوسیالیستی معتدل که به سال 4881 درانگلستان تشکیل شد و در واقع پایه حزب کارگر محسوب میشود . اصحاب این مسلک باعقاید مارکس در زمینه لزوم کشمکش طبقاتی و نیز انقلاب و شدت عمل جهت وصول به اهداف سوسیالیزم موافقت ندارند
effigy
U
صورت
rosters
U
صورت
file
U
صورت
conformational isomers
U
هم صورت
rolled
U
صورت
roll
U
صورت
physiognomy
U
صورت
filed
U
صورت
rolls
U
صورت
medals
U
صورت
physiognomies
U
صورت
medal
U
صورت
invoiced
U
صورت
phase
U
صورت
visages
U
رو صورت
visage
U
رو صورت
forms
U
صورت
effigies
U
صورت
invoices
U
صورت
circumstantially
U
در صورت
invoice
U
صورت
versions
U
صورت
listing
U
صورت
version
U
صورت
listings
U
صورت
list
U
صورت
constellation
U
صورت
image
U
صورت
images
U
صورت
constellations
U
صورت
invoicing
U
صورت
coat card
U
صورت
freckle
U
لک صورت
phased
U
صورت
shape
U
صورت
conformer
U
هم صورت
hues
U
صورت
slips
U
صورت
roster
U
صورت
faces
U
صورت
statement
U
صورت
slip
U
صورت
facies
U
صورت
face
U
صورت
mazard
U
صورت
slipped
U
صورت
statements
U
صورت
figure
U
صورت
figuring
U
صورت
shapes
U
صورت
form
U
صورت
kalendar
U
صورت
figures
U
صورت
hue
U
صورت
providing
U
در صورت
formed
U
صورت
phases
U
صورت
unfigured
U
بی صورت ساده
At any rate . In any case . Anyway .
U
درهر صورت
face cream
U
کرم صورت
accomplish
U
صورت گرفتن
serials
U
و به صورت سری
waveform
U
به صورت موج
serial
U
و به صورت سری
if possible
U
در صورت توانایی
veiling
U
تور صورت
accomplishes
U
صورت گرفتن
if possible
U
در صورت امکان
white face
U
جانورسفید صورت
accomplishing
U
صورت گرفتن
face powders
U
پودر صورت
BS
U
صورت فروش
face powder
U
پودر صورت
free list
U
صورت مجانی ها
faceless
U
بدون صورت
if need be
U
در صورت بایست
bill of fare
U
صورت غذا
proces verbal
U
صورت مجلس
primordial image
U
صورت ازلی
formalism
U
صورت گرایی
numerator
U
صورت کسر
normalized form
U
صورت هنجار
burbled
U
جوش صورت
burble
U
جوش صورت
roster
U
صورت نگهبانی
roster
U
صورت کار
pictograph
U
صورت نگاره
rosters
U
صورت نگهبانی
rosters
U
صورت کار
minutes
U
صورت جلسه
on foot
U
به صورت پیاده
constellations
U
صورت فلکی
outward show
U
صورت فاهر
bills of fare
U
صورت غذا
semblance
U
صورت فاهر
outside appearance
U
صورت فاهر
minute
U
صورت جلسه
pictography
U
صورت نگاری
schedules
U
صورت فهرست
scheduled
U
صورت فهرست
pictogram
U
صورت نگاشت
schedule
U
صورت فهرست
record
U
صورت مذاکرات
constellation
U
صورت فلکی
burbles
U
جوش صورت
burbling
U
جوش صورت
processionize
U
صورت مجلس
formation
U
صورت بندی
isolating
U
به صورت الکتریکی
isolates
U
به صورت الکتریکی
isolate
U
به صورت الکتریکی
stop list
U
صورت متخلفین
standard form
U
صورت متعارف
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com