Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 265 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
due in
U
در شرف ورود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
burglaries
U
ورود بخانهای درشب بقصدارتکاب جرم
burglaries
U
ورود به عنف یا به ملک دیگری به قصد ارتکاب جرم در شب
burglary
U
ورود بخانهای درشب بقصدارتکاب جرم
burglary
U
ورود به عنف یا به ملک دیگری به قصد ارتکاب جرم در شب
importation
U
ورود
card
U
مجموعهای از شیارهای فلزی در انتهای لبه و روی سطح کارت که باعث ورود آن دراتصال لبه و ایجاد تماس الکتریکی میشود.
card
U
تختهای که شامل درایو دیسک سخت است و نیز واسطهای مورد نیاز الکترونیکی که قابل ورود به سیستم هستند
cards
U
مجموعهای از شیارهای فلزی در انتهای لبه و روی سطح کارت که باعث ورود آن دراتصال لبه و ایجاد تماس الکتریکی میشود.
cards
U
تختهای که شامل درایو دیسک سخت است و نیز واسطهای مورد نیاز الکترونیکی که قابل ورود به سیستم هستند
accession
U
ورود
integrated
U
روش سازمانی برای بازیابی و ورود داده با بیشترین کارایی
demur
U
ایراد بدون ورود در ماهیت بدوی
demurred
U
ایراد بدون ورود در ماهیت بدوی
demurring
U
ایراد بدون ورود در ماهیت بدوی
demurs
U
ایراد بدون ورود در ماهیت بدوی
token
U
اجازه ورود
token
U
بلیط ورود
tokens
U
اجازه ورود
tokens
U
بلیط ورود
advent
ظهور و ورود
chute
U
چترنجات محوطه کوچک گاو پیش از ورود به میدان بادبان سه گوش بزرگ
chutes
U
چترنجات محوطه کوچک گاو پیش از ورود به میدان بادبان سه گوش بزرگ
terminal
U
وسیلهای که معمولاگ از صفحه نمایش و صفحه کلید تشکیل شده است که امکان ورود و نمایش اطلاعات به صورت line-Dnبا سیستم کامپیوتر اصلی میدهد.
terminals
U
وسیلهای که معمولاگ از صفحه نمایش و صفحه کلید تشکیل شده است که امکان ورود و نمایش اطلاعات به صورت line-Dnبا سیستم کامپیوتر اصلی میدهد.
check in
U
نام نویسی کردن مراسم ورود
check-in
U
نام نویسی کردن مراسم ورود
check-ins
U
نام نویسی کردن مراسم ورود
entrance fee
U
حق ورود
entrance fees
U
حق ورود
arrival
U
ورود
arrivals
U
ورود
safe conduct
U
سمدی که فرستاده دولتی که در حال جنگ با دولت مرسل الیه است قبل از ورود به خاک ان کشور باید تحصیل کند
safe conducts
U
سمدی که فرستاده دولتی که در حال جنگ با دولت مرسل الیه است قبل از ورود به خاک ان کشور باید تحصیل کند
safe-conducts
U
سمدی که فرستاده دولتی که در حال جنگ با دولت مرسل الیه است قبل از ورود به خاک ان کشور باید تحصیل کند
entry
U
ورود
entry
U
شرطبندی روی اسب معین ورود به اب
entry
U
ورود راهرو
entry
U
موقعیتی که باید پیش از ورود یک تابع انجام شود
influx
U
ورود هجوم
influxes
U
ورود هجوم
admission
U
اجازهء ورود
admissions
U
اجازهء ورود
search warrant
U
حکم بازرسی و ورود
search warrants
U
حکم بازرسی و ورود
scenario
U
دستورنوشته ورود وخروج بازیگران نمایش
scenarios
U
دستورنوشته ورود وخروج بازیگران نمایش
immediate
U
روش اجرای یک دستور کامپیوتری پس از ورود
attach
U
1-بستن یا متصل کردن 2-وصل کردن یک گره یا ورود به یک سرور در شبکه
attaches
U
1-بستن یا متصل کردن 2-وصل کردن یک گره یا ورود به یک سرور در شبکه
attaching
U
1-بستن یا متصل کردن 2-وصل کردن یک گره یا ورود به یک سرور در شبکه
picket
U
اعتصاب وجلوگیری از ورود سایرین بمحل کار
picketed
U
اعتصاب وجلوگیری از ورود سایرین بمحل کار
pickets
U
اعتصاب وجلوگیری از ورود سایرین بمحل کار
gangway
U
محل ورود و خروج از ناو
gangways
U
محل ورود و خروج از ناو
hail
U
اعلام ورود کردن
hailed
U
اعلام ورود کردن
hailing
U
اعلام ورود کردن
hails
U
اعلام ورود کردن
raid
U
ورود ناگهانی پلیس
raided
U
ورود ناگهانی پلیس
raiding
U
ورود ناگهانی پلیس
raids
U
ورود ناگهانی پلیس
entrance
U
ورودیه اجازه ورود
entrance
U
حق ورود دروازهء دخول
entrance
U
ورود
entranced
U
ورودیه اجازه ورود
entranced
U
حق ورود دروازهء دخول
entranced
U
ورود
entrances
U
ورودیه اجازه ورود
entrances
U
حق ورود دروازهء دخول
entrances
U
ورود
entrancing
U
ورودیه اجازه ورود
entrancing
U
حق ورود دروازهء دخول
entrancing
U
ورود
admittance
U
ورود دخول
homecoming
U
ورود بخانه
homecomings
U
ورود بخانه
open
U
کامپیوتر با واسط گسترده پانج شده که امکان ورود سخت افزار جانبی و نصب آن را می دهند
opened
U
کامپیوتر با واسط گسترده پانج شده که امکان ورود سخت افزار جانبی و نصب آن را می دهند
opens
U
کامپیوتر با واسط گسترده پانج شده که امکان ورود سخت افزار جانبی و نصب آن را می دهند
main
U
ورود به کاتالوگ که در آن اطلاعات مهم درباره موضوع وجود دارد
induction
U
ورود
inductions
U
ورود
tardiness
U
تاخیر ورود
import
U
مفهوم ورود
import
U
ورود
imported
U
مفهوم ورود
imported
U
ورود
importing
U
مفهوم ورود
importing
U
ورود
input
U
دستور زبان برنامه نویسی که منتظر ورود داده می ماند از پورت یا صفحه کلید
input
U
لیست دستورات که به صورت ورود انجام می شوند.
inputted
U
دستور زبان برنامه نویسی که منتظر ورود داده می ماند از پورت یا صفحه کلید
inputted
U
لیست دستورات که به صورت ورود انجام می شوند.
landing
U
ورود بخشکی
landing
U
ورود به خشکی
landings
U
ورود بخشکی
landings
U
ورود به خشکی
inlet
U
ورود دخول
Other Matches
batting order
U
ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
dock receipt
U
قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
right of entry
U
حق ورود
arr
U
ورود
introit
U
ورود
introgression
U
ورود
appulse
U
ورود
admitance
U
ورود
entree
U
ورود
infare
U
ورود
re-entry
U
ورود
re entry
U
ورود
ingress
U
ورود
ingression
U
ورود
inning
U
ورود
air inclusion
U
ورود هوا
intrant
U
ورود رسمی
inlet time
U
زمان ورود
initation
U
ورود بعضویت
intervance of third party
U
ورود ثالث
acetylation
U
ورود ریشهء
house-warming
U
جشن ورود
forcible entry
U
ورود عدوانی
first in first out
U
به ترتیب ورود
input of current
U
ورود جریان
first in first out
U
بترتیب ورود
landfall
U
ورود بخشکی
landfalls
U
ورود بخشکی
entry point
U
نقطه ورود
fifo
U
به ترتیب ورود
free entrance
U
ورود مجانی
entree
U
اجازهء ورود
inlets
U
ورود دخول
ease of entry
U
سهولت ورود
energy intake
U
ورود انرژی
entering angle
U
زاویه ورود
house warming
U
جشن ورود
entry side
U
جهت ورود
when entering
U
هنگام ورود
data insertion
U
ورود داده ها
capital inflow
U
ورود سرمایه
data import
U
ورود داده
cost to entry
U
هزینه ورود
house-warmings
U
جشن ورود
on arrival
U
هنگام ورود
arrival hall
U
سالن ورود
landfall n
U
ورود بخشکی
approach ramp
U
فرازای ورود
log in sequrity
U
ایمنی ورود
landding
U
ورود بخشکی
port of entry
U
بندرمحل ورود
receipt statement
U
اعلامیه ورود
reebtry
U
ورود مجدد
arrival rate
U
نرخ ورود
arrival hall
U
سالن ورود
gate
U
وسایل ورود ورودیه
entry plan
U
طرح ورود به بندر
infare
U
مهمانی بمناسبت ورود
coast in point
U
نقطه ورود به ساحل
estimated time of arrival
U
زمان تقریبی ورود
lifo
U
به ترتیب عکس ورود
nonjoinder
U
عدم ورود در دعوا
school readiness
U
امادگی ورود به مدرسه
subroutine reentry
U
ورود جمله به زیرروال
exhaust gas admission
اگزوز ورود گاز
let someone through
U
اجازه ورود دادن
law of prior entry
U
قانون تقدم ورود
last in first out
U
به ترتیب عکس ورود
last in first out
U
بترتیب عکس ورود
fifo
U
خروج به ترتیب ورود
freedom of entry and exit
U
ازادی ورود و خروج
gold import point
U
نقطه ورود طلا
bust
[colloquial]
U
ورود ناگهانی پلیس
round-up
U
ورود ناگهانی پلیس
police raid
U
ورود ناگهانی پلیس
inflow of foreign funds
U
ورود وجوه خارجی
inflow of labor
U
جریان ورود کارگر
ingress
U
حق دخول اجازه ورود
gangplanks
U
تخته ورود به ناو
visa
U
اجازه ورود به کشوربیگانه
visas
U
اجازه ورود به کشوربیگانه
gates
U
وسایل ورود ورودیه
gangplank
U
تخته ورود به ناو
barrier to entry
U
منع ورود به صنعت
clearance inwards
U
مجوز ورود کشتی
rje
U
ورود برنامه ازراه دورEntry ob
we watched for his arrival
U
منتظر ورود او شدیم یا بودیم
time table
U
جدول زمانی ورود و عزیمت
docl pass
U
گواهی ورود به لنگرگاه یاخروج از ان
clearance inwards
U
اعلامیه ورود کشتی به گمرک
clearance inwards
U
ورود کشتی به محوطه گمرک
street inlet
U
دریچه ورود فاضلاب سطحی
house-warming
U
جشن ورود بخانه تازه
customs entry
U
افهار یا اعلام ورود به گمرک
to announce one's arrival
U
ورود خود را اعلام کردن
sign-on
U
ورود به سیستم
[رایانه شناسی]
free entry
U
ورود ازاد بنگاهها به صنعت
house warming
U
جشن ورود بخانه تازه
house-warmings
U
جشن ورود بخانه تازه
single sign-on
U
ورود یگانه به سیستم
[رایانه شناسی]
to refuse somebody entry
[admission]
U
اجازه ندادن ورود کسی
[به کشوری]
snug down
U
امادگی قبل از ورود به دریای طوفانی
dead on arrival
U
مرحوم هنگام ورود
[بیماری در آمبولانس]
Open to the publice.
U
ورود برای عموم آزاد است
prep schools
U
دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
prep school
U
دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
velocity stacks
U
لوله ورود هوای مساوی به هر سیلندر
postulancy
U
تقاضای ورود بدین یا جمعیتی تازه
Upon his arrival , he delinered a speech .
U
به محض ورود نطقی ایراد کرد
port of entry
U
مرز ورود کالا یا فرد به کشور
pound breach
U
هتک حرز یا ورود غیرقانونی به چراگاه
to take off one
U
رفع توقیف از ورود و خروج کشتی کردن
valves
U
دریچه ورود و خروج هوا درسیلندر غواصی
the open door
U
ازادی ورود بیگانگان به کشوری برای بازرگانی
valve
U
دریچه ورود و خروج هوا درسیلندر غواصی
admission is free to all
ورود برای همه یا همگان آزاد است
eta
U
arrival of time estimated زمان تقریبی ورود
open general license
U
اجازه ورود کالاهایی که دارای محدودیتی نمیباشند
pratique
U
اجازه مقامات بندری جهت ورود کشتی
devices
U
که برای ورود و خروج داده یا پردازنده به کار می رود
intercurreace
U
مداخله وقوع درمیان ورود یک ناخوشی درناخوشی دیگر
The passenger was admitted into the USA.
U
به مسافر اجازه ورود به ایالات متحده آمریکا را دادند.
device
U
که برای ورود و خروج داده یا پردازنده به کار می رود
I dont mean to intrude .
U
قصد مزا حمت ندارم ( ملاقات یا ورود نا بهنگام )
mileage on departure
[arrival]
U
اندازه مسافت طی شده در زمان حرکت
[ورود]
خودرو
O level
U
آزمون پایان دبیرستان و ورود به دانشگاه در سطح عادی
O levels
U
آزمون پایان دبیرستان و ورود به دانشگاه در سطح عادی
accession number
U
شماره رکورد که ترتیب ورود رکوردها را نشان میدهد
synchronous
U
کامپیوتری که در آن هر عمل در هنگام ورود پاس ساعت انجام میشود
dynamically
U
تصویر مثل گراف که با ورود داده جدید بلارنگ بهنگام در می آید
dynamic
U
تصویر مثل گراف که با ورود داده جدید بلارنگ بهنگام در می آید
calendar program
U
ابزار نرم افزاری که به کاربر اجازه ورود و بررسی به قرار ملاقات ها میدهد
i/o
U
دستور برنامه نویسی کامپیوتری که امکان ورود یا خروج داده از پردازنده را میدهد
protective tariffs
U
تعرفه گمرکی که هدف از وضع ان محصولات داخلی و جلوگیری از ورود فراوردههای خارجی باشد
screen
U
تور سیمی که در دهنه ابگذرهای پوشیده جهت جلوگیری از ورود اشغال نصب میشود
screened
U
تور سیمی که در دهنه ابگذرهای پوشیده جهت جلوگیری از ورود اشغال نصب میشود
screens
U
تور سیمی که در دهنه ابگذرهای پوشیده جهت جلوگیری از ورود اشغال نصب میشود
naturally aspirated engine
U
موتور پیستونی بدون سوپرشارژر که ورود هوا به ان تحت فشار محیط صورت میگیرد
screening, screenings
U
تور سیمی که در دهنه ابگذرهای پوشیده جهت جلوگیری از ورود اشغال نصب میشود
trade restrictions
U
جلوگیری از ورود کالاهای خارجی به کشور است از طریق وضع قوانین گمرکی و سودبازرگانی
deffered entry
U
ورود به یک زیربرنامه که نتیجه خروج غیر مترقبه ازبرنامه میباشد که کنترل به ان منتقل شده است
re entry vehicle
U
نوعی رسانگرهای فضایی که برای ورود به اتمسفر زمین در بخش پایانی مسیر خودطراحی شده اند
replenishing phase
U
بخشی از سیکل عملکردموتورهای پالس جت که دران افت فشار داخل مجرا سبب ورود سوخت میگردد
hand-held
U
کامپیوتر بسیار کوچک که در دست جا میشود مناسب برای ورود اطلاعات ابتدایی وقتی که ترمینالی فراهم نیست
vortex tube
U
وسیلهای فاقد هرگونه قطعه متحرک که دران اختلاف فشارسبب ورود جریان سیال ازطریق شکافهای مماسی میگردد
breaking
U
هتک حرز و ورود غیر قانونی به ملک غیر به هر شکل و به هر وسیلهای که باشد
input bound
U
وسیلهای که عمل به خارج فرستادن داده ها را با نرخی سریعتر از ورود داده هاانجام بدهد
last in , first out
U
اولین خروج از اخرین ورود فروش کالا از اخرین دسته کالای خریداری شده
output bound
U
وسیلهای که عمل به خارج فرستادن داده ها را باسرعتی کمتر از ورود داده هاانجام بدهد
docking plan
U
نقشه مسیر ورود کشتی به حوضچه تعمیر نقشه ساختمان قسمت زیر ناوlongshoreman
transubstantiation
U
اعتقادباینکه نان وشراب مصرفی درایین عشای ربانی مسیحیان هنگام ورود ببدن شخص تبدیل بجسم وخون عیسی میگردد
demodulator
U
دستگاهی که سیگنالهای انتقال یافته در یک اتصال مخابراتی را دریافت کرده وانها را به پالسهای الکتریکی یا بیتها که قابل ورود به ماشین داده پردازباشند
oil dent
U
شیار ورود روغن یا سوراخ عبور روغن
postulant
U
نامزد جدید نامزد ورود بخدمت کلیسا
free form
U
نوعی پیمایش نوری که در ان عمل پیمایش توسط علائمی که به وسیله دستگاه ورودی در هنگام ورود اطلاعات داخل می شوند کنترل می گردد
data entry
U
ثبات داده ها ورود داده ها
roll in point
U
نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
remote job entry
U
وارد کردن کار از راه دور ورود برنامه از راه دور
form
U
1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است
formed
U
1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است
forms
U
1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است
dwelling house
U
در CL درقوانین مربوط به هتک حرمت منازل و ورود در شب به منازل به قصد ارتکاب جرم مطرح میشود و عبارت ازمحلی است که عملا" و بالفعل محل سکنی باشد و یا ازملحقات عرفی محل سکنی محسوب شود
keelage
U
حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
asynchronous
U
1-کامپیوتری که از یک عمل به عمل دیگر طبق سیگنالهای دریافت شده پس از خاتمه فرآیند تغییر میکند. 2-کامپیوتری که در آن یک فرآیند در آغاز ورود سیگنال یا داده آغاز میشود به جای اینکه مط ابق با باس ساعت باشد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com