Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
At lower levels.
U
در سطوح پایین تر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
canards
U
رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
canard
U
رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
downhaul
U
پایین کشیدن رشته پایین کشنده
depress
U
پایین دادن لوله پایین اوردن
depresses
U
پایین دادن لوله پایین اوردن
tail planes
U
سطوح دم
composite area
U
سطوح مرکب
down
U
سوی پایین بطرف پایین
auxiliary flight surfaces
U
سطوح پرواز کمکی
auxiliary control surfaces
U
سطوح فرامین کمکی
aloft
U
سطوح بالا در بالای
isothermal layer
U
سطوح هم حرارت اب دریا
altitude separation
U
حد سطوح مبنای ارتفاع
energy gap
U
فاصله سطوح انرژی
formwork at cirved section
U
قالب بندی در سطوح منحنی
formwork unexposed
U
قالب بندی سطوح نامرئی
ailavator
U
سطوح فرامین روی بال
calyculate
U
دارای سطوح حفره دار
formwork exposed
U
قالب بندی سطوح مرئی
fairing
U
صاف کاری سطوح ائرودینامیکی
pitch curves
U
تلاقی سطوح طرفین دندانه
tail boom
U
پایهای که سطوح دم را تحمل میکند
fogging
U
مات کردن سطوح شیشهای یاعدسیها
variable camber
U
سطوح هادی گاز به داخل توربین
isotherm follower
U
دستگاه تشخیص سطوح هم حرارت اب دریا
adhesion
U
اتصال و پیوستگی غیرطبیعی سطوح در اماس
bright work
U
سطوح فلزی صیقلی و بدون رنگ
vertically
U
از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
facet
U
سطوح کوچک جواهر و سنگهای قیمتی تراش
full rubber
U
حرکت هریک از این سطوح تااخرین حد ممکن
facets
U
سطوح کوچک جواهر و سنگهای قیمتی تراش
air foil
U
سطوح ایرودینامیک هواپیماپوششهای قابل انعطاف بدنه هواپیما
adsorption
U
انقباض گازها و مایعات روی سطوح سخت و جامد
balanced control surfaces
U
سطوح فرامین اصلی دارای قسمت دیگری در جلوی خط لولا
crossed controls
U
بکارگیری سطوح کنترل برخلاف حالت عادی درمانورهای ویژه
inertia welding
U
جوشکاری توسط دوران سریع و فشار بین سطوح تماس
rotor incidence
U
زاویه بین سطوح عمود برمحور دوران و باد نسبی
cutting angle
U
زوایای بین سطوح قطعه کارکه باید بریده شود
bulk yarn
U
نخ های پفکی و حجیم شده جهت ایجاد سطوح برآمده و برجسته
inhibiting
U
اغشتن سطوح داخلی دستگاه یاماشین با ماده ضدخوردگی قبل از انبار کردن ان
gust lock
U
قفل داخلی سطوح فرامین که از حرکت انها در اثر باد شدیدجلوگیری میکند
performance monitor
U
برنامهای که سطوح خدمات ارائه شده توسط یک سیستم کامپیوتری را پی گیری میکند
actuating horns
U
اهرمهایی که کابلهای کنترل به انهامتصل شده و توسط انها سطوح فرامین را حرکت میدهند
aerodynamic heating
U
افزایش دما ناشی از جریان سریع هوا روی سطوح ایرودینامیکی به ویژه درسرعتهای زیاد
aerodynamics
U
شاخهای از علوم در موردتولید نیروها در اثر حرکت سطوح و اشکال مختلف درهوا یا سایر گازها
control lock
U
وسیلهای برای قفل کردن سطوح فرامین و جلوگیری ازحرکت انها وقتیکه هواپیمامتوقف است
control surface angle
U
زاویه بین مبداء سنجش حرکت سطوح کنترل و وتر سطح ثابت یا محور طولی هواپیما
brinelling
U
دندانه ها و برجستگیهایی که در سطوح یاتاقانها معمولابراثر بار استاتیک زیاد یااعمال نیرو هنگام جاگذاری وبرداشتن بوجود می اید
differential spoilers
U
اسپویلرهای روی بال که بعنوان سطوح کنترل اولیه وثانویه برای حرکت حول محور طولی بکار میروند
moustaches
U
سطوح ایرودینامیکی که درقسمت جلوی هواپیمای مافوق صوت با بال دلتا شکل و با زاویه حمله زیاد نصب میگردند
inscribing
U
حجاری کردن روی سطوح و ستونها حکاکی کردن
inscribes
U
حجاری کردن روی سطوح و ستونها حکاکی کردن
inscribed
U
حجاری کردن روی سطوح و ستونها حکاکی کردن
inscribe
U
حجاری کردن روی سطوح و ستونها حکاکی کردن
biaxial deformation
U
خمشی که در یک قطعه مستقیم الخط ایجاد میشودموقعی که تحت تاثیر زوج نیرویی که صفحه ان باهیچیک از سطوح اصلی اینرسی منطبق نباشد
anti servo tab
U
بالچه قابل تنظیم متصل به لبه فرار سکان که در جهت سطوح اصلی فرامین عمل کرده و درنتیجه از حساسیت انها میکاهد
deep stall
U
وضعیتی در هواپیماهای دارای دم تی شکل که افزایش ناگهانی زاویه حمله سبب عدم توانایی سطوح افقی برای کنترل وضعیت طولی هواپیمامیگردد
chine
U
عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند
vane pump
U
خانواده وسیعی از پمپهای سیالات که در ان سطوح تخت در محفظههای خارج ازمرکز دور تا دور شفت گردنده دوران میکنند
altitude separation
U
اختلاف ارتفاع سطوح مبنای ارتفاع
anti balance tab
U
بالچهای که روی سطوح کنترل که در جهت انحراف سطح اصلی منحرف شده وگشتاور لازم برای انحراف سطح را افزایش میدهد وحرکت انرا در مقابل جریان هوا مشکل میسازد
flat
U
پایین
flattest
U
پایین
de-
U
پایین
subatmospheric
U
پایین تر از جو
underneath
U
پایین
further down
U
پایین تر
lower
U
پایین
beneath
U
پایین تر
lower most
U
پایین تر
lower limit
U
حد پایین
shitu
U
پایین
below
U
پایین
hypogenous
U
پایین رو
bal
U
از مچ پا به پایین
sub-
U
یا پایین تر
bottoms
U
پایین
lower
U
پایین تر
neath or neath
U
پایین
dowm
U
پایین
lowering
U
پایین تر
lowers
U
پایین تر
down stairs
U
پایین
low
U
پایین
neath or neath
U
پایین تر
tailwater
U
پایین اب
shorter
U
پایین تر
subteen
U
پایین تر از سن 31
submiss
U
پایین
bottom
U
پایین
vide infara
U
پایین
lowered
U
پایین تر
beneath
U
پایین
shortest
U
پایین تر
short
U
پایین تر
low level
U
پایین
down
U
پایین
below
<adv.>
U
در پایین
hereafter
<adv.>
U
در پایین
hereinafter
[formal]
<adv.>
U
در پایین
infara
U
پایین تر
infara
U
پایین
thereinafter
[archaic or formal]
<adv.>
U
در پایین
low
U
پایین اهسته
neath or neath
U
پایین زیرین
to let down
U
پایین کردن
downfield
U
میدان پایین
disrate
U
پایین اوردن
look down
U
پایین امدن
download
U
بارگیری پایین
downmost
U
پایین ترین
low activity
U
فعالیت پایین
to come down
U
پایین امدن
low order
U
مرتبه پایین
to look down
U
پایین امدن
desceht
U
پایین امدن
nutant
U
پایین افتاده
down current
U
جریان رو به پایین
the lower world
U
جهان پایین
down stroke
U
ضربه رو به پایین
low order
U
پایین رتبه
let down
U
پایین کردن
low
U
پایین ضعیف
to go down
U
پایین رفتن
feet
U
پایین دامنه
to get down
U
پایین رفتن
res
U
noitaloseR پایین
low resolution
U
وضوح پایین
to bring down
U
پایین اوردن
to beat down
U
پایین اوردن
the valley lies below
U
ده در پایین است
down draft
U
جریان رو به پایین
the masses
U
دستههای پایین تر
downfeed
U
تغذیه رو به پایین
dim light
U
نور پایین
foot
U
پایین بادبان
low altitude
U
ارتفاع پایین
alow
U
روبه پایین
hereinbelow
U
ازاین پایین تر
nether world
U
جهان پایین
on the down grade
U
پایین رونده
overhand
U
از پایین ببالا
bate
U
پایین اوردن
push down stack
U
پایین فشردنی
bottom up
U
از پایین به بالا
pushdown
U
پایین فشردنی
bottommost
U
پایین ترین
prolapse
U
پایین افتادگی
downstream
U
پایین دست
prolapse
U
پایین افتادن
downstream
U
پایین رود
catabatic
U
پایین اینده
low level
U
در سطح پایین
oars down
U
پارو پایین
decurrent
U
پایین افتاده
minor
U
پایین رتبه
lower bound
U
کران پایین
nutate
U
پایین افتادن
breast
U
نورد پایین
submaxilla
U
ارواره پایین
low wing
U
بال پایین
low energy
U
انرژی پایین
low frequency
U
فرکانس پایین
prolapsus
U
پایین افتادگی
to reach down
U
پایین اوردن
depressions
U
پایین دادن
shuts
U
پایین اوردن
shutting
U
پایین اوردن
subordinate
U
فرعی پایین تر
subordinated
U
فرعی پایین تر
lower threshold
U
استانه پایین
shut
U
پایین اوردن
lee
U
پایین باد
lowpass
U
پایین گذار
degrades
U
پایین دادن
degrade
U
پایین دادن
lowermost
U
پایین ترین
lowest
U
پایین ترین
undermost
U
پایین ترین
uoppon pyon soon koot
U
کف دست پایین
up and down
U
بالا و پایین
comedown
U
پایین رفتن
lower most
U
پایین ترین
nether
U
زیر پایین
nether
U
واقع در پایین
low resolution
U
تفکیک پایین
downward
U
روبه پایین
downward
U
پایین زیرین
depression
U
پایین دادن
drives
U
ضربه از پایین
drive
U
ضربه از پایین
downstairs
U
طبقه پایین
go dan barai
U
رد کردن از پایین
go down
U
پایین رفتن
subordinates
U
فرعی پایین تر
subordinating
U
فرعی پایین تر
From top to bottom.
U
ازبالاتا پایین
lower mast
U
دکل پایین
lower limit
U
کران پایین
hereinbelow
U
در پایین این
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com