English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
unclassified U در ردیف بخصوصی قرار نگرفته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
unquestioned U مورد بازپرسی قرار نگرفته
viewless U مورد نظر قرار نگرفته
The picture is not straight . U عکس کج است ( راست قرار نگرفته )
nonaligned U که به درستی در ارتباط با یکیدرگ قرار نگرفته اند تا کار این بهینه داشته باشند
lazy lines U سفیدک [رشته تارهای نخ پود که در پشت فرش آزاد بوده و جزء گره قرار نگرفته اند.]
aligns U دریک ردیف قرار گرفتن
aligned U دریک ردیف قرار گرفتن
align U دریک ردیف قرار گرفتن
aligning U دریک ردیف قرار گرفتن
pretensioning U پیش تنیدگی ناشی از پیوستگی بتن با میل- گردهائی که قبل از بتن ریزی تحت کشش قرار نگرفته اند
discontinuous wefts U پودهای منقطع [این نوع پودگذاری در تمام عرض فرش قرار نگرفته، بلکه بسته به نوع بافت و طراحی در اندازه مختلف بکار می رود.]
crankum U دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
v engine U موتور پیستونی که سیلندرهای ان در دو ردیف مایل بشکل 7 قرار گرفته اند
crankle U دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
crinkum U دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
Crinkle U دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
x engine U موتور پیستونی با چهار ردیف سیلندر که از نمای روبروبصورت ایکس قرار گرفته اند
Jaldar U [نوعی طرح پاکستانی که در آن ردیف های لوزی شکل و هشت وجهی بصورت یک ردیف در میان بافته می شوند.]
terraced houses U خانههای در یک ردیف ردیف خانه ها
unwashed U حمام نگرفته
unshaped U شکل نگرفته
uninspired U الهام نگرفته
unshapen U شکل نگرفته
clean fingered U رشوه نگرفته
row marker U دستک نشانه ردیف مین علامت ردیف مین
unschooled U تعلیم نگرفته کار اموزی نکرده
undergrad u te U شاگرد درجه نگرفته شاگردپایین رتبه
landsman U ملوان ساده که هنوز درجهای نگرفته
intraspecific U شامل گروه بخصوصی
intraspecies U شامل گروه بخصوصی
it is particularly difficult U یک اشکال بخصوصی دارد
ward heeler U کارچاق کن سیاسی ناحیه بخصوصی
in the irons U سوار اسب بخصوصی شدن
bulbed cherrylock rivet U نوع بخصوصی پرچ کور
Methodism U پیروی از متد یا روش بخصوصی
sectionalism U طرفداری ازمحله یا استان بخصوصی
uninitialized U ارزش اغازی داده نشده مقدار اولیه نگرفته
period U منتهادرجه دوران مربوط به دوره بخصوصی
career woman U زنی که حرفهی بخصوصی را دنبال میکند
periods U منتهادرجه دوران مربوط به دوره بخصوصی
career women U زنی که حرفهی بخصوصی را دنبال میکند
stenohaline U زیست کننده در اب شور به غلظت بخصوصی
stenophagous U تغذیه کننده از جانور یانوع بخصوصی
localization U تمرکز درنقطه بخصوصی محلی کردن
monomaia U جنون درمورد بخصوصی وسواس در چیزی
soil conservation U مهیا کردن خاک برای محصول بخصوصی
but for income U قسمتی از درامد که به علت دخالت عامل بخصوصی عایدشده
baying U حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد
bays U حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد
bay U حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد
bayed U حجمی که برای دربرگرفتن چیز بخصوصی در هرهواپیما منظور میگردد
raw wool U پشم خام [پشمی که هیچگونه عملیات سفیدگری یا شستشو روی آن صورت نگرفته باشد.]
referendums U حاکی از این که دارای قدرت و دستورات درمورد امر بخصوصی نیست ad-refrendum
referenda U حاکی از این که دارای قدرت و دستورات درمورد امر بخصوصی نیست ad-refrendum
referendum U حاکی از این که دارای قدرت و دستورات درمورد امر بخصوصی نیست ad-refrendum
accent mark U علامتی که پس ازیک نت قرار میگیرد و نشان میدهد که نت در چه گامی قرار دارد
alignment U میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
alignments U میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند
posture U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postured U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
postures U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
posturing U چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن
full power U اختیاری است که دولتی به نماینده خود به طور موقتی میدهد تا درمورد بخصوصی مذاکره و اخذتصمیم کند
subschema U زیرمجموعه با تغییر شکل دیدگاه منطقی از شمای پایگاه داده که مورد نیاز برنامه کاربردی استفاده کننده بخصوصی میباشدزیرشمای
unresolved U تصمیم نگرفته حل نشده تصفیه نشده
surface mount technology U روش ساخت تختههای مدار که قط عات الکترونیکی مستقیماگ روی سطح تخته قرار دارند به جای اینکه در سوراخها قرار بگیرد و در آن محل جا شوند
writ of error U قرار یا حکم دادگاه که متضمن تصحیح اشتباه موجود در حکم یا قرار قبلی است
return U گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returned U گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returning U گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
returns U گزارش رسمی مامورشهربانی یا سایر مامورین رسمی در جواب نامهای که دادگاه به ایشان نوشته کیفیت پیگرد را در پرونده بخصوصی سوال میکند
classify U در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classifies U در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
classifying U در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن
row U ردیف
racked U ردیف
rack U ردیف
cue U ردیف
runs U ردیف
classes U ردیف
ranks U ردیف صف
classed U ردیف
sequence U ردیف
columns U ردیف
ranks U ردیف
sequences U ردیف
racks U ردیف
wracked U ردیف
wracks U ردیف
lines U ردیف
line U ردیف
octachord U ردیف
deque U ردیف
cues U ردیف
run U ردیف
classing U ردیف
tier U ردیف
rowed U ردیف
tiers U ردیف
rank U ردیف صف
class U ردیف
range U ردیف
rank U ردیف
ranged U ردیف
ranges U ردیف
column U ردیف
ranked U ردیف صف
ranked U ردیف
rows U ردیف
tierced U ردیف دار
tiers U ردیف کردن
pattern U ردیف بندی
realigns U ردیف کردن
succession U ردیف جانشینی
in a row U ردیف شده
successions U ردیف جانشینی
ranges U سلسله ردیف
ranged U سلسله ردیف
hedgerows U ردیف خاربن
hedgerow U ردیف خاربن
tiers U ردیف افقی
clavier U ردیف جا انگشتی
tiers U ردیف شدن
realign U ردیف کردن
realigned U ردیف کردن
tiers U ردیف صندلی
realigning U ردیف کردن
tier U ردیف شدن
colonnade U ردیف ستون
tier U ردیف کردن
range U سلسله ردیف
tier U ردیف صندلی
colonnades U ردیف ستون
aline U ردیف شدن
file number U شماره ردیف
patterns U ردیف بندی
tier U ردیف افقی
clavier U ردیف مضراب
row U ردیف کردن
aligns U ردیف کردن
rowed U ردیف مین
string U ردیف سلسله
rowed U ردیف کردن
lance corporal U هم ردیف سرجوخه
file U ردیف صف به صف کردن
rows U ردیف سطر
single line U ردیف تکی
row U ردیف سطر
rows U ردیف کردن
single line U ردیف مجزا
align U ردیف کردن
aligned U ردیف کردن
aligning U ردیف کردن
serially U بطور ردیف
row U ردیف مین
filed U ردیف صف به صف کردن
tierced U ردیف شده
single file U یک ردیف ستون
spooler U برنامه ردیف گر
series U سلسله ردیف
item number U شماره ردیف
rows U ردیف مین
shaw U ردیف درختان
rowed U ردیف سطر
seriated U ردیف شده
seriation U ردیف کردن
line up U ردیف ایستادن تیم
monopteral U دارای یک ردیف ستون
line-up U ردیف ایستادن تیم
rows U ردیف چند خانه
line-ups U ردیف ایستادن تیم
hypen ladder U ردیف خطوط تیره
tertial U سومین ردیف شاهپر
row U ردیف چند خانه
rowed U ردیف چند خانه
eleven punch U سوراخ ردیف یازدهم
hedgerows U ردیف بوتههای پرچین
hedgerow U ردیف بوتههای پرچین
dress circle U صندلیهای ردیف جلوتماشاخانه
second defendant U متهم ردیف دوم
onside U در ردیف یا پشت سر توپدار بودن
stacks U ردیف کردن وسایل و تجهیزات
colonnade U ستون بندی ردیف درخت
terraces U ردیف خانههای بهم پیوسته
colonnade U ردیف ستون ایوان ستوندار
colonnades U ردیف ستون ایوان ستوندار
colonnades U ستون بندی ردیف درخت
key-couse U [بیش از یک ردیف سنگ سر طاق]
rivet gage U فاصله بین دو ردیف پرچ
corvette U رزمناوی که یک ردیف توپ دارد
print spooling progarm U برنامه ردیف کننده چاپ
straight f. U پنج برگ ردیف ویکرنگ
bat around U توپ زدن به نوبت در یک ردیف
terrace U ردیف خانههای بهم پیوسته
stack U ردیف کردن وسایل و تجهیزات
stacked U ردیف کردن وسایل و تجهیزات
countershaft U محور رابطه در یک رشته محور که بین محور ومتحرک قرار می گیرد تا نسبت سرعت زیادی را بوجود اوردو یا در محلی قرار گیرد که در ان اتصال مستقیم مشکل باشد
hypostyle U دارای سقف مبتنی بر ردیف ستون
quart major U ردیف تک خال وشاه وبی بی وسرباز
lagomorphic U وابسته به پستانداران جونده دو ردیف دندانی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com