English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
darkle U در تاریکی پنهان شدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
benighted U گرفتار تاریکی شدن درکوهستان گرفتار در تاریکی
cover one's tracks <idiom> U پنهان کردن یا نگفتن اینکه شخصی کجا بوده (پنهان کاری کردن)
hit U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
duskiness U تاریکی
nights U تاریکی
darkness U تاریکی
obscuration U تاریکی
owl light U تاریکی
the opaque U تاریکی
sombreness U تاریکی
umbrage U تاریکی
night U تاریکی
dusk U تاریکی
darkling U در تاریکی
gloom U تاریکی
murkiness U تاریکی
nigritude U تاریکی
dusk U تاریکی شب
cache U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache memory U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
opaqueness U تاریکی تیرگی
scotopia U بینایی در تاریکی
mare U تاریکی دریا
mares U تاریکی دریا
dimness U تاری تاریکی
dark adaptation U انطباق با تاریکی
dark adaptation U تطبیق با تاریکی
scotopic adaptation U انطباق با تاریکی
nyctophobia U تاریکی هراسی
achluophobia U تاریکی هراسی
midnight U دل شب تاریکی عمیق
groping U در تاریکی پی چیزی گشتن
smoke screen U موجب تاریکی وابهام
gropes U در تاریکی پی چیزی گشتن
I bumped into the table in the dark. U تو تاریکی خوردم به میز
tenebrific U تاریکی اور فلمانی
gloom U تاریکی افسرده کننده
groped U در تاریکی پی چیزی گشتن
onyx U تاریکی پایین قرنیه
Somewhere in the darkness U جایی در میانی تاریکی
grope U در تاریکی پی چیزی گشتن
dark adaptation U عادت کردن به تاریکی
We lost our way in the dark. U راهمان راتوی تاریکی گه کردیم
Some children are afraid of the dark. بعضی بچه ها از تاریکی می ترسند.
tenebrous U تاریک وتیره تاریکی اور
his sight could p darkness U بینایی وی تاریکی رامی شکافت
hugger mugger U پنهان
delitescent U پنهان
jackes U پنهان
hidden line U خط پنهان
cryptical U پنهان
occult U پنهان
cryptic U پنهان
cryptically U پنهان
benined the curtain U پنهان
veiled U پنهان
abstruse U پنهان
backdoor U پنهان
ram cache U RA پنهان
perdue U پنهان
perdu or due U پنهان
perdu U پنهان
latent U پنهان
disguised unemployment U بیکاری پنهان
disguised underemployment U کم کاری پنهان
by end U قصد پنهان
concealed U پنهان شده
surreptitious U پنهان محرمانه
absconds U پنهان شدن
codes U رمزهای پنهان
furtive U پنهان نهانی
concealable U پنهان کردنی
crypianalysis U پنهان کاری
cryptography U پنهان شناسی
eloign U پنهان کردن
encrypt U پنهان کردن
to lie hid U پنهان ماندن
Just between you and me. . . U از شما چه پنهان …
cover up <idiom> U پنهان کاربدواشتباه
lay low <idiom> U پنهان کردن
sweep under the rug <idiom> U پنهان کردن
under cover <idiom> U پنهان شدن
to keep dark U پنهان ماندن
to be in hiding U پنهان ماندن
to be in hiding U پنهان بودن
hickok belt U پنهان شدن
hidden codes U کدهای پنهان
hidden file U فایل پنهان
hidden inflation U تورم پنهان
hidden line removal U حذف خط پنهان
hidden objects U اشیاء پنهان
hidden surface U سطح پنهان
hidden unemployment U بیکاری پنهان
hideousness U پنهان بودن
i hid my self U را پنهان کردم
inapparent U ناپیدا پنهان
insconce U پنهان شدن
latescent U پنهان شونده
memory cache U حافظه پنهان
obreption U پنهان روی
to absent oneself U پنهان شدن
dissimulating U پنهان کردن
shadowed U پنهان کردن
shadow U پنهان کردن
secretes U پنهان کردن
secreting U پنهان کردن
booby trap U پنهان تله
booby-trap U پنهان تله
conceals U پنهان کردن
booby-trapped U پنهان تله
booby-trapping U پنهان تله
booby-traps U پنهان تله
conceal U پنهان کردن
masks U پنهان کردن
hide U پنهان کردن
shadowing U پنهان کردن
secreted U پنهان کردن
shadows U پنهان کردن
dissimulates U پنهان کردن
dissimulated U پنهان کردن
dissimulate U پنهان کردن
disguising U پنهان کردن
disguises U پنهان کردن
hide U پنهان شدن
hides U پنهان کردن
hides U پنهان شدن
disguised U پنهان کردن
secrete U پنهان کردن
disguise U پنهان کردن
mask U پنهان کردن
burrow U پنهان شدن
closet U پنهان کردن
closeting U پنهان کردن
closets U پنهان کردن
cloak U پنهان کردن
cloaked U پنهان کردن
caches U پنهان کردن
cache U پنهان کردن
closeted U پنهان کردن
hidden U پنهان کرده
secretion U پنهان سازی
cloaking U پنهان کردن
cloaks U پنهان کردن
burrows U پنهان شدن
burrowing U پنهان شدن
burrowed U پنهان شدن
cover U پنهان کردن
coverings U پنهان کردن
fudges U پنهان شدن
fudge U پنهان شدن
concealment U پنهان بودن
covers U پنهان کردن
abscond U پنهان شدن
absconded U پنهان شدن
absconding U پنهان شدن
fudging U پنهان شدن
fudged U پنهان شدن
the criminals' lair U پنهان گاه جنایتکاران
obstructor U پوشاننده پنهان کننده
ironies U مسخره پنهان سازی
murder will out U خون نا حق پنهان نمینماند
let it all hang out <idiom> U پنهان نکردن چیزی
irony U مسخره پنهان سازی
keep under one's hat <idiom> U پنهان نگاه داشتن
occultly U بطور پوشیده یا پنهان
pocket U درجیب پنهان کردن
pockets U درجیب پنهان کردن
to lie or keep close U پنهان بردن یاماندن
hidden information U اطلاعات پنهان کرده
secretive U سری پنهان کار
to keep secret U پنهان داشتن راز
concealment U پنهان کردن پوشاندن
veils U مستوریا پنهان کردن
booby-trap U با پنهان تله مجهزکردن
booby-traps U با پنهان تله مجهزکردن
booby-trapping U با پنهان تله مجهزکردن
booby trap U با پنهان تله مجهزکردن
booby-trapped U با پنهان تله مجهزکردن
occult U از نظر پنهان کردن
they took refuge in a cave U در غاری پنهان شدند
embed U درزمین پنهان کردن
inconcealable U غیرقابل پنهان کردن
latent electronic image U تصویر الکتریکی پنهان
veil U مستوریا پنهان کردن
embeds U درزمین پنهان کردن
camouflaged U پنهان کردن وسایل جنگی
camouflaging U پنهان کردن وسایل جنگی
masks U ماسک زدن پنهان کردن
camouflage U پنهان کردن وسایل جنگی
to ballot for U بارای پنهان انتخاب کردن
camouflages U پنهان کردن وسایل جنگی
hidden U پنهان کرده شده پوشیده
hickok belt U مخفی شدن پنهان کردن
software encryption U پنهان کردن نرم افزاری
mask U ماسک زدن پنهان کردن
To do something on the sly (in secret). U کاری را پنهان انجام دادن
becloud U زیر ابر پنهان کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com