English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
porte cochere U در بزرگ برای دخول گردونه هابحیاط خانه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
mansion house U خانه بزرگ خانه رسمی شهردار لندن
manors U خانه بزرگ
manor U خانه بزرگ
the man of the house U مرد یا خانه بزرگ
over housed U ساکن در خانه بی اندازه بزرگ
ante-court U [اولین صحن در خانه های بزرگ]
cyzicene hall U [تالار بزرگ در خانه های یونان باستان]
formulae U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formula U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulas U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
squaring U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squares U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
share U IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
shares U IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
shared U IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
i wrote home U برای خانه
night clothes U لباس خواب جامه شبانه برای تو خانه
embedded code U کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
safari U سفر برای شکار بزرگ
safaris U سفر برای شکار بزرگ
to go away U ترک کردن [خانه یا شهر] برای چند مدتی
to go to U ترک کردن [خانه یا شهر] برای چند مدتی
deer refle U تفنگ کالیبر بزرگ برای شکاربزرگ
ara U محراب کلیسا [در خانه های شخصی برای توسل به خدا]
long pull U اضافه پیمانهای که درنوشابه خانه ها برای جلب مشتریان میدهند
lararium U [اتاق کوچک در خانه های رومی برای عبادت شخصی]
sportfisherman U قایق موتوری بزرگ برای ماهیگیری دورازساحل
cell U ثباتی که حاوی محل مرجع یک خانه مخصوص برای انجام عمل است
cells U ثباتی که حاوی محل مرجع یک خانه مخصوص برای انجام عمل است
case sensitive search U جستجو برای حساسیت نسبت به بزرگ یا کوچک بودن حرف
guns U تخته بزرگ وسنگین موج سواری برای موجهای سنگین
pillow U صخره بزرگ زیر اب در عمق کافی برای جریان ارام اب
pillows U صخره بزرگ زیر اب در عمق کافی برای جریان ارام اب
gun U تخته بزرگ وسنگین موج سواری برای موجهای سنگین
beach balls U توپ بزرگ و رنگارنگ برای بازی در کنارهی دریا و دریاچه و یا استخر
big blue U ابی بزرگ لقبی برای شرکت بین المللی ماشینهای تجاری
beach ball U توپ بزرگ و رنگارنگ برای بازی در کنارهی دریا و دریاچه و یا استخر
deflation port U سوپاپ بزرگ در بالای بالن برای خروج هوا هنگام نشستن
vm/sp U VirtualIB سیستم عاملی برای کامپیوترهای بزرگ Product System achine
latchkey kid [colloquial] U [بچه ای که برای مدت زمانی از روز بخاطر مشغله کاری پدر و مادر در خانه تنهاست.]
latchkey child [بچه ای که برای مدت زمانی از روز بخاطر مشغله کاری پدر و مادر در خانه تنهاست.]
ratioing U کوچک و بزرگ کردن عکس به مقیاس معین برای استفاده در موزاییکهای عکسی
keeper U ریسمان کوچک وصل به بالای کمان ماهی بزرگ و مجاز برای سید
keepers U ریسمان کوچک وصل به بالای کمان ماهی بزرگ و مجاز برای سید
common U استانداری برای تصاویر ویدیویی که پیکسلهای تصویر را بزرگ و پهن نشان میدهد
critical path analysis U استفاده از بررسیهای هر مرحله بحرانی یک پروژه بزرگ برای کمک به گروه مدیریت
commoners U استانداری برای تصاویر ویدیویی که پیکسلهای تصویر را بزرگ و پهن نشان میدهد
commonest U استانداری برای تصاویر ویدیویی که پیکسلهای تصویر را بزرگ و پهن نشان میدهد
bottoming reamer U وسیلهای برای میزان و بزرگ ردن سوراخ به اندازه دلخواه بدون کج کردن لبه ها
central U که برای تولید کلمات بزرگ CPU با استفاده از روش ها تقسم بیت به کار می رود
carrousel U گردونه
porte cochere U در گردونه ور
rotors U گردونه
rotor U گردونه
lady help U زنی که بابانوی خانه هم صحبت است واورادرکارهای خانه یاری میکن
pigenhole U کاغذ دان جعبه مخصوص نامه ها خانه خانه کردن
knife boy U خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
it is but a step to my house U تا خانه ما گامی بیش نیست یک قدم است تا خانه ما
pass U گردونه گدوک
passes U گردونه گدوک
passed U گردونه گدوک
knobs U پیچ گردونه
locomobile U گردونه خودرو
training gear U گردونه در سمت
gipsy U گردونه دوار
memory drum U گردونه یاد
knob U پیچ گردونه
gipsy U گردونه هرزگرد
drummed U گردونه دوار
turntable U صفحه گردونه
turntables U صفحه گردونه
drum U گردونه دوار
elevator gear U گردونه در ارتفاع
activity wheel U گردونه فعالیت
motor car U گردونه خودرو
motor cars U گردونه خودرو
trailer U یدک گردونه
trailers U یدک گردونه
color wheel U گردونه رنگ امیزی
smoked drum U گردونه ثبت کننده
pill box U قوطی گردونه کوچک
electronic cottage U مفهوم اجازه دادن به کارگران برای اینکه در خانه بمانند و کارها را توسط بکارگیری ترمینالهای کامپیوتر که به یک دفترمرکزی متصل میباشد انجام دهند
flyer U درحال پرواز گردونه تیزرو
flier U درحال پرواز گردونه تیزرو
slug U جانور تنبل گردونه کندرو
landaulet n U گردونه کوچکی که پوششی دارد
wagonette U گردونه چهار چرخه یک یا چنداسبه
fliers U درحال پرواز گردونه تیزرو
slugs U جانور تنبل گردونه کندرو
flyers U درحال پرواز گردونه تیزرو
slugged U جانور تنبل گردونه کندرو
Novell U شرکت بزرگ که نرم افزار شبکه تولید می :ند. و برای سیستم عامل Netware معروف است که روی سرور PC اجرا میشود
homebody U ادم خانه نشین یا علاقمند به خانه
our neighbour door U کسیکه خانه اش پهلوی خانه ماست
tricotine U پارچه زبر لباسی خانه خانه
honeycombs U ارایش شش گوش خانه خانه کردن
toft U عرصه خانه ومتعلقات ان خانه رعیتی
houndstooth check U طرح خانه خانه مورب پارچه
hound's tooth check U طرح خانه خانه مورب پارچه
honeycomb U ارایش شش گوش خانه خانه کردن
ralliear U یکجور گردونه سبک دوچرخه وچهارنفری
traction engine U لوکوموتیوی که گردونه هارادرجادههای بی ریل می کشد
to p a vehicle or horse U جلو گردونه یا اسبی را نگاه داشتن
traction engines U لوکوموتیوی که گردونه هارادرجادههای بی ریل می کشد
unix U سیستم عامل چند کاربره عمومی سافت AT Tbell Laboraforien برای اجرا روی بیشتر کامپیوترها از PC تامین کامپیوتر و meninframe بزرگ
My grandparents are six feet under. <idiom> U پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania U مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
Honey comb design U طرح خانه زنبوری [یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
He has grown into a man . U برای خودش مردی شده ( بزرگ شده )
four in hand U گردونه چهار اسبه که یک راننده داشته باشد
flying ambulance U گردونه تندروبرای بردن زخم خوردگان جنگ
big game U صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
fossil U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
museum piece U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
macropterous U دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
kittereen U یکجور گردونه تک اسبه که درwest indies بکار میبرند
landdau U یکجور گردونه چهارچرخه که پوشش ان دارای دو قسمت است
cellular U لانه زنبوری خانه خانه
garde manger U سرد خانه اشپز خانه
weigh house U قپاندار خانه ترازودار خانه
bagnio U فاحشه خانه جنده خانه
waggonette U گردونه چهار چرخه که یک یاچند اسب انرا می کشد...دارد
NetBEUI U گونه پیشرفته پروتکل شبکه NetBios ساخت ماکروسافت NetBECI در شبکه قابل سیریابی نیست و برای شبکههای مابین بزرگ نامناسب میشود
ferris wheel U گردونه صندلی دار مخصوص تفریح وچرخ زدن اطفال وغیره
housekeeping U عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
ingoing U دخول
entree U دخول
arrival U دخول
admission U دخول
incoming U دخول
admissions U دخول
infare U دخول
admitance U دخول
arrivals U دخول
ingress U دخول
entry U دخول
penetration U دخول
intromission U دخول
introit U دخول
intrusion U دخول
intrusions U دخول
introgression U دخول
cell U جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
cells U جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
i do not know your house U خانه شما را بلد نیستم نمیدانم خانه شما کجاست
accessed U اجازه دخول
key entry U دخول کلیدی
access U اجازه دخول
ingress and egress U دخول و خروج
accession U دخول پیشرفت
entering through U مجرای دخول
accesses U اجازه دخول
entry condtion U شرط دخول
reentrance U دخول مجدد
obtrusiveness U دخول ناخوانده
entry plan U طرح دخول به سر پل
obtrusion U دخول ناخوانده
entry point U نقطه دخول
log in U دخول به سیستم
log on U دخول به سیستم
inclusion U دخول شمول
watertight U مانع دخول اب
admittance U ورود دخول
intrusiveness U دخول سرزده
entry side U جهت دخول
reebtry U دخول مجدد
water tight U مانع دخول اب
inlets U ورود دخول
impervious U مانع دخول
admitance U اجازهء دخول
intravasation U دخول ابگونهای در
login U دخول به سیستم
consummation of marriage U دخول در زناشویی
inlet U ورود دخول
entry instruction U دستورالعمل دخول
accessing U اجازه دخول
insinuation U دخول غیرمستقیم
grandparents U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
so large U چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandparent U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandam U مادر بزرگ ننه بزرگ
passports U وسیله دخول کلید
insinuation U نفوذ دخول تدریجی
intrant U دخول رسمی وقانونی
passport U وسیله دخول کلید
to let in U اجازه دخول دادن
ingress U حق دخول اجازه ورود
catch U بل گرفتن دخول پارو در اب
entrances U حق ورود دروازهء دخول
entranced U حق ورود دروازهء دخول
entrance U حق ورود دروازهء دخول
inlets U خور راه دخول
enter U اجازه دخول دادن
entered U اجازه دخول دادن
enters U اجازه دخول دادن
tight U مانع دخول هوا یا اب
hilum U محل دخول رگ وپی
entrancing U حق ورود دروازهء دخول
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com