English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (35 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
finance U درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
financed U درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
finances U درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
financing U درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
financial capital U سرمایه مالی
financial investment U سرمایه گذاری مالی
silent partner U شریکی که تهیه سرمایه بااوست
over capitalised U براورد اضافی سرمایه سرمایه شرکتی را بیش ازاندازه اعلام کردن
cere U موم مالی کردن یا روغن مالی کردن
laying up U تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
capitalization U تبدیل به سرمایه کردن تجمع سرمایه
Dont meddle in my affairs . U درکارهای من فضولی نکن
fiscal drag U اثر کند کنندگی مالی هنگامیکه سیاست مالی نتواندرشد اقتصادی را حفظ نماید .
escapism U خودداری ازشرکت درکارهای سیاسی فرار از واقعیات
purveyed U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purvey U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveys U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveying U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
ratline U عملیات عبور دادن مواد وپرسنل بطور پنهانی از مرزیا داخل داخل منطقه دشمن
supply price of capital U قیمت عرضه سرمایه اصطلاح کینز در رابطه باهزینه سرمایه گذاری
capital stock U سهام سرمایه سهامی که به عنوان سرمایه به شرکت اورده میشود
financial statement U صورت مالی گزارش مالی
capital consumption allowance U کسر مصرف سرمایه مترادف با استهلاک سرمایه
liquidity trap U سرمایه گذاری بسیار کم بوده و سرمایه گذاران ترجیح میدهند که دارائیهای خود رابه شکل پول نقد نگاه دارند
disinvestment U سرمایه گذاری منفی سرمایه برداری
sparge U گل مالی کردن
intercommand U داخل قسمت داخل یکان
whitewash U سفید کاری کردن ماست مالی کردن
tar down U بتونه مالی کردن مسدود کردن سوراخها
To whitewash . To do a perfunctory job. To do a patch - up of work. U ماست مالی کردن
roughest U دست مالی کردن
anoints U روغن مالی کردن
tallow U پیه مالی کردن
anoint U روغن مالی کردن
anointing U روغن مالی کردن
embrocate U روغن مالی کردن
inuct U روغن مالی کردن
spiel U شیره مالی کردن
rough U دست مالی کردن
scrabble U دست مالی کردن
scrabbles U دست مالی کردن
scrabbling U دست مالی کردن
felt U نمد مالی کردن
scrabbled U دست مالی کردن
multiplier principle U اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
financiers U سرمایه دار سرمایه گذار
financier U سرمایه دار سرمایه گذار
To deliberately fudge the issue . To gloss it over . U موضوعی را ماست مالی کردن
groping U دست مالی کورمالی کردن
gropes U دست مالی کورمالی کردن
groped U دست مالی کورمالی کردن
grope U دست مالی کورمالی کردن
anele U تدهین یا روغن مالی کردن
capital gain U منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
capitalism U کاپیتالیزم سیستم سرمایه داری سیستم سرمایه گرایی سرمایه داری
nuclide U کلیه مواد داخل هسته اتم اجزای شیمیایی داخل هسته
engage U درگیر کردن وصل کردن داخل جنگ شدن
engages U درگیر کردن وصل کردن داخل جنگ شدن
enters U داخل کردن
ingratiates U داخل کردن
incorporates U داخل کردن
entered U داخل کردن
ingratiated U داخل کردن
ingratiate U داخل کردن
immit U داخل کردن
phase in U داخل کردن
intromit U داخل کردن
incorporate U داخل کردن
enter U داخل کردن
ingratiating U داخل کردن
imbark U داخل کردن
work in U داخل کردن
to work in U داخل کردن
incorporating U داخل کردن
pooled U ائتلاف کردن سرمایه گذاری مشترک ومساوی کردن
pools U ائتلاف کردن سرمایه گذاری مشترک ومساوی کردن
pool U ائتلاف کردن سرمایه گذاری مشترک ومساوی کردن
introduces U وارد کردن نشان دادن داخل کردن
introduce U وارد کردن نشان دادن داخل کردن
introduced U وارد کردن نشان دادن داخل کردن
introducing U وارد کردن نشان دادن داخل کردن
purveying U تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveys U تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveyed U تهیه اذوقه تهیه سورسات
purvey U تهیه اذوقه تهیه سورسات
to breakin U خودرا داخل کردن
swap in U مبادله کردن به داخل
schematize U بصورت برنامه دراوردن طرح یا نقشهای تهیه کردن ابتکار کردن
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
pre engage U ازپیش برای خود تهیه کردن تعهد قبلی کردن
invests U منصوب کردن اعطاء کردن سرمایه گذاردن
invest U منصوب کردن اعطاء کردن سرمایه گذاردن
investing U منصوب کردن اعطاء کردن سرمایه گذاردن
invested U منصوب کردن اعطاء کردن سرمایه گذاردن
to pull off something [contract, job etc.] U چیزی را تهیه کردن [تامین کردن] [شغلی یا قراردادی]
castellation U تهیه استحکامات تدافعی سنگربندی کردن مستحکم کردن
residential investments U سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
capitalised U سرمایه جمع کردن
deposit U سرمایه گذاری کردن
investing U سرمایه گذاری کردن
invests U سرمایه گذاری کردن
invested U سرمایه گذاری کردن
deposits U سرمایه گذاری کردن
invest U سرمایه گذاری کردن
funded U سرمایه گذاری کردن
fund U سرمایه گذاری کردن
capitalizing U سرمایه جمع کردن
capitalized U سرمایه جمع کردن
capitalize U سرمایه جمع کردن
capitalises U سرمایه جمع کردن
capitalizes U سرمایه جمع کردن
capitalising U سرمایه جمع کردن
inserting U داخل کردن در میان گذاشتن
catch a crab U تصادفا پارو را داخل اب کردن
insert U داخل کردن در میان گذاشتن
inserts U داخل کردن در میان گذاشتن
quando acciderint U وقتی مدیرترکه در مقابل غرماء متوفی به دفاع در دست نبودن مالی از متوفی متوسل میشودمحکمه با صدور حکمی باعنوان بالا مقرر می دارد که هر گاه مالی از متوفی بدست اید باید به غرماء داده شود
administer U تهیه کردن
procure U تهیه کردن
catering U تهیه کردن
provides U تهیه کردن
catered U تهیه کردن
cater U تهیه کردن
blend U تهیه کردن
blends U تهیه کردن
administering U تهیه کردن
supplied U تهیه کردن
supply U تهیه کردن
prepare U تهیه کردن
afforded U تهیه کردن
afford U تهیه کردن
affording U تهیه کردن
affords U تهیه کردن
procured U تهیه کردن
procures U تهیه کردن
process U تهیه کردن
to find in U تهیه کردن
provision U تهیه کردن
prepares U تهیه کردن
procuring U تهیه کردن
preparing U تهیه کردن
processes U تهیه کردن
administered U تهیه کردن
caters U تهیه کردن
provide U تهیه کردن
administers U تهیه کردن
supplying U تهیه کردن
orchestrating U هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
back-up U کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
orchestrated U هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrate U هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrates U هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
back up U کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
usufruct U از عین ونمائات مالی استفاده کردن حق عمری و رقبی داشتن
recapitalize U سرمایه گذاری مجدد کردن
deeping of capital U عمق پیدا کردن سرمایه
overcapitalize U بیش از حد سرمایه گذاری کردن
acceleration principle U یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
pressurising U فشارهوای داخل سفینه را تنظیم کردن
pressurises U فشارهوای داخل سفینه را تنظیم کردن
pressurizing U فشارهوای داخل سفینه را تنظیم کردن
rams U پر کردن توپ راندن به داخل لوله
rammed U پر کردن توپ راندن به داخل لوله
ingestion U قورت دادن داخل معده کردن
take in U باز کردن و به داخل کشیدن طنابها
pressurize U فشارهوای داخل سفینه را تنظیم کردن
pressurizes U فشارهوای داخل سفینه را تنظیم کردن
ram U پر کردن توپ راندن به داخل لوله
bills U تهیه کردن صورتحساب
program U برنامه تهیه کردن
to lay in a stock U موجودی تهیه کردن
conserve U کنسرو تهیه کردن
conserving U کنسرو تهیه کردن
process U تهیه و تولید کردن
conserves U کنسرو تهیه کردن
quadruplicate U در چهارنسخه تهیه کردن
conserved U کنسرو تهیه کردن
processes U تهیه و تولید کردن
funded U تهیه وجه کردن
effigy U تمثال تهیه کردن
whomp up U بسرعت تهیه کردن
preparation U تهیه کردن اتش
programmes U برنامه تهیه کردن
gets U تهیه کردن فهمیدن
getting U تهیه کردن فهمیدن
effigies U تمثال تهیه کردن
preparations U تهیه کردن اتش
enable U تهیه کردن برای
get U تهیه کردن فهمیدن
programme U برنامه تهیه کردن
prearrange U قبلا تهیه کردن
fund U تهیه وجه کردن
enabling U تهیه کردن برای
triplicate U در سه نسخه تهیه کردن
enables U تهیه کردن برای
enabled U تهیه کردن برای
bill U تهیه کردن صورتحساب
extemporised U فورا تهیه کردن
harnessed U اشیاء تهیه کردن
extemporises U فورا تهیه کردن
extemporising U فورا تهیه کردن
extemporize U فورا تهیه کردن
harness U اشیاء تهیه کردن
extemporizing U فورا تهیه کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com