Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
geopolitics
U
درمشی سیاسی و سیاست خارجی کشور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
immunity
U
مصونیت سیاسی مصونیت دیپلماسی عدم تبعیت مامور سیاسی خارجی ازمقررات قانونی کشور مرسل الیه است
policy of contianment
U
سیاست بازدارندگی اعمال سیاستی که باعث تحدید و توقف اقدامات سیاسی کشور دیگری بشود
policy maker
U
سیاست ساز و سیاست افرین تعیین کننده خط مشی سیاسی
We are firm believers that party politics has no place in foreign policy.
U
ما کاملا متقاعد هستیم که سیاست حزب جایی در سیاست خارجی ندارد .
self determination
U
استقلال سیاسی یک ملت و عدم تاثیرنیروهای خارجی درتصمیمات و روشهای سیاسی و اقتصادی و نظامی واجتماعی ان
politics
U
علم سیاست امور سیاسی
foreign policy
U
سیاست خارجی
politicised
U
سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
politicized
U
سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
politicizes
U
سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
politicizing
U
سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
politicize
U
سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
politicization
U
سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
politicising
U
سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
politicises
U
سیاست بافی کردن جنبه سیاسی دادن به
mercantilism
U
سیاست موازنه بازرگانی کشور
state of the realm
U
طبقات اجتماعی یا سیاسی کشور
mysticism
U
در عرصه سیاست به استفاده ازروشهای پیچیده و اسرارامیزدر تاسیسات سیاسی اطلاق میشود
persona grata
U
نماینده سیاسی مورد قبول کشور دیگر
foreign currency
U
پول کشور خارجی
foreign exchange
U
پول کشور خارجی
satellites
U
ماهواره اقمار یک کشور یا کشورهای وابسته سیاسی و نظامی
strategies
U
خط مشی نظامی و سیاسی و اقتصادی واجتماعی یا ملی کشور
satellite
U
ماهواره اقمار یک کشور یا کشورهای وابسته سیاسی و نظامی
strategy
U
خط مشی نظامی و سیاسی و اقتصادی واجتماعی یا ملی کشور
overseas income
U
درامد از کشور یا کشورهای خارجی
imperialism
U
سیاست مبتنی بر استفاده از وسایل سیاسی برای بسط قدرت اقتصادی درخارج از محدوده کشورامپریالیستی
monroe doctrine
U
سیاست خارجی امریکا مبنی برمخالفت با گسترش نفوذاروپا درنیمکره غربی
noting
U
نامهای که به وسیله نماینده سیاسی به حکومت خارجی تسلیم میشودaide-memoire
note
U
نامهای که به وسیله نماینده سیاسی به حکومت خارجی تسلیم میشودaide-memoire
notes
U
نامهای که به وسیله نماینده سیاسی به حکومت خارجی تسلیم میشودaide-memoire
isolationism
U
سیاست مبتنی برکناره گیری و دوری جستن ازجریانات سیاسی جهان و نیزقطع رابطه اقتصادی با سایرکشورها
bagger my neihbour trade palicy
U
سیاست فقیر ساختن کشورهمسایه به منظور ابادساختن کشور خود با استثماران
strategic
U
استراتژیکی مربوط به خط مشیهای سیاسی واقتصادی و نظامی و روانی وجغرافیایی یا ملی کشور
imperialism
U
استعمار طلبی سیاست مبتنی بر توسعه یک کشور تا حد یک امپراطوری ویا حفظ چنین قلمرویی درصورت وجود
trade restrictions
U
جلوگیری از ورود کالاهای خارجی به کشور است از طریق وضع قوانین گمرکی و سودبازرگانی
interventions
U
هر عملی که ازناحیه یک دولت صادر شده نتیجه ان تزلزل حاکمیت واستقلال داخلی و خارجی کشور دیگری باشد
intervention
U
هر عملی که ازناحیه یک دولت صادر شده نتیجه ان تزلزل حاکمیت واستقلال داخلی و خارجی کشور دیگری باشد
monroe doctrine
U
اصولی که مونرو رئیس جمهور امریکابه عنوان خط مشی سیاست خارجی امریکا به کنگره امریکا در سال 3281 اعلام کرد
peregrinate
U
سرگردان بودن اواره بودن در کشور خارجی اقامت کردن
the concert of europe
U
منظوردولی هستند که پس ازشکست ناپلئون اول در سال 5181 در کنفرانس وین سیاست خارجی خود را با هم هماهنگ ساختند و این هماهنگی بخصوص در زمینه مسائل مربوط به بالکان وعثمانی محسوس بود
monetrarist keynesian debate
U
اینکه ایا سیاست پولی موثر است یا سیاست مالی
republics
U
حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
republic
U
حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
apolitical
U
دارای شخصیت غیر سیاسی بی علاقه بامور سیاسی
positive externalities
U
صرفه جوئیهای خارجی عوارض خارجی مثبت پی امدهای خارجی مثبت
political ties
U
هم بستگیهای سیاسی وابستگیهای سیاسی اتحادسیاسی
economic nationalism
U
ناسیونالیسم اقتصادی خودکفایی اقتصادی سیستم فکری اقتصادی که هدف ان ایجاد سیستم اقتصادی مبنی بر خودبسی است به طوریکه اقتصاد کشور به تجارت خارجی برای کالاهای اصلی احتیاج نداشته باشد
politics
U
علم سیاسی امور سیاسی
political circles
U
محافل سیاسی دوایر سیاسی
exterior angle
U
زاویهء خارجی کثیرالاضلاع زوایای خارجی حاصله ازتقاطع یک خط بادوخط موازی
impurity
U
جزء تشکیل دهنده خارجی ناخالصی ماده خارجی
external symbol dictionary
U
فهرست علائم خارجی فرهنگ لغات نمادهای خارجی
Burundi
U
کشور بروندی در مرکز خاوری افریقا و شرق کشور زئیر
secession
U
تجزیه جدایی یک قسمت از خاک کشور و خروج ان از حاکمیت کشور منفصل منه
extradite
U
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradited
U
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradites
U
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extraditing
U
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
provincialism
U
اعتقاد به لزوم عدم تمرکز دراداره کشور و تقسیم اختیارات و مسئولیتها بین ایالات ونواحی کشور
reestablishment of diplomatic relations
U
برقراری مجدد روابط سیاسی اعاده روابط سیاسی
foreign exchange
U
پول خارجی ارز خارجی
outwork
U
استحکامات خارجی دژ سنگرهای خارجی
innocent passage
U
مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
politic
U
سیاسی نماینده سیاسی
letter of recall
U
نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند
monetarists
U
طرفداران مکتب پولی گروهی که معتقدند که سیاست پولی در رابطه باایجاد ثبات اقتصادی و تثبیت اشتغال و درامد نقش موثرتری نسبت به سیاست مالی دارد . همچنین این عده اعتقاد دارند که اقتصاد بخودی خود تثبیت خواهد شد
wilson
U
پرش از لبه خارجی یک اسکیت و چرخش کامل در هوا وبازگشت روی لبه خارجی اسکیت دیگر
external diseconomies
U
عوامل زیان اور خارجی عوامل نامطلوب خارجی
nonaligned
U
کشور غیر متعهد از نظرسیاسی کشور غیر وابسته
exchanged stabilization fund
U
مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
isonomy
U
برابری در حقوق سیاسی برابری سیاسی
country cover diagram
U
دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
king craft
U
سیاست
kingcraft
U
سیاست
diplomacy
U
فن سیاست
policy
U
سیاست
policies
U
سیاست
politic
U
سیاست
politics
U
سیاست
politcs
U
سیاست
political
U
سیاسی
diplomatic
U
سیاسی
socio political
U
سیاسی
politicos
U
سیاسی
politico
U
سیاسی
politician
U
سیاست مدار
acrobat
U
سیاست باز
acrobats
U
سیاست باز
mercantilism
U
سیاست بازرگانی
politicians
U
اهل سیاست
stop go policy
U
سیاست تثبیت
health policy
U
سیاست بهداشتی
monetary policy
U
سیاست پولی
policy making
U
سیاست گذاری
anti development policy
U
سیاست ضد توسعه
monopolist
U
سیاست انحصاری
anti inflationary policy
U
سیاست انقباضی
tax policy
U
سیاست مالیاتی
politicians
U
وارددر سیاست
politicians
U
سیاست مدار
realpolitik
U
سیاست تجربی
realpolitik
U
سیاست زور
king craft
U
سیاست پادشاهی
public policy
U
سیاست عمومی
public life
U
زندگی در سیاست
power politics
U
سیاست زور
commercial policy
U
سیاست بازرگانی
wage policy
U
سیاست دستمزد
policy-making
U
سیاست گذاری
colonialism
U
سیاست مستعمراتی
politics
U
سیاست مدون
laisser faire
U
سیاست اقتصادازاد
income policy
U
سیاست درامدی
laissez faire
U
سیاست اقتصادازاد
politics
U
علم سیاست
development policy
U
سیاست توسعه
the policy of the government
U
سیاست دولت
politician
U
وارددر سیاست
political sclence
U
سیاست مدن
diplomatically
U
سیاست مابانه
diplomacy
U
سیاست سیاستمداری
fiscal policy
U
سیاست مالیاتی
neutralism
U
سیاست بی طرفی
realpolitik
U
سیاست عملی
budgetary policy
U
سیاست بودجهای
expansionary policy
U
سیاست انبساطی
restrictionism
U
سیاست محدودیت
policy makers
U
سیاست گذاران
policy of contianment
U
سیاست تحدیدی
politcs
U
سیاست شناسی
policies
U
مسلک سیاست
politcs
U
علم سیاست
national policy
U
سیاست ملی
policy
U
مسلک سیاست
financial policy
U
سیاست مالی
fiscal policy
U
سیاست مالی
social policy
U
سیاست اجتماعی
new deal
U
سیاست جدید
politician
U
اهل سیاست
economic policy
U
سیاست اقتصادی
fair deal
U
سیاست منصفانه
employment policy
U
سیاست اشتغال
politics
U
اصول سیاسی
envoys
U
فرستاده سیاسی
politically
U
از لحاظ سیاسی
diplomatic immunity
U
مصونیت سیاسی
demarche
U
اقدام سیاسی
asylums
U
حق پناهندگی سیاسی
current affairs
U
رویدادهایاجتماعی و سیاسی
diplomatic passport
U
پاسپورت سیاسی
terrorists
U
ادمکش سیاسی
politicking
U
فعالیت سیاسی
diplomatic channels
U
طرق سیاسی
diplomatic mission
U
هیئت سیاسی
political economy
U
اقتصاد سیاسی
diplomatic officer
U
مامور سیاسی
ecclesia
U
مجلس سیاسی
diplomatic passport
U
تذکره سیاسی
diplomatic privileges
U
امتیازات سیاسی
diplomatic relations
U
روابط سیاسی
political economy
U
اتصاد سیاسی
terrorist
U
ادمکش سیاسی
politicians
U
مرد سیاسی
courier
U
پیک سیاسی
couriers
U
پیک سیاسی
envoyship
U
نمایندگان سیاسی
politician
U
مرد سیاسی
diplomatic agent
U
مامور سیاسی
asylum
U
حق پناهندگی سیاسی
diplomatic representation
U
نمایندگی سیاسی
arithmetic , political
U
اقتصاد سیاسی
political mission
U
هیئت سیاسی
politico social
U
سیاسی اجتماعی
sociopolitical
U
اجتماعی- سیاسی
state criminals
U
مقصرین سیاسی
state criminals
U
مجرمین سیاسی
refugees
U
پناهنده سیاسی
escapism
U
انزوای سیاسی
terrors
U
ادمکشی سیاسی
terror
U
ادمکشی سیاسی
talk politics
U
گفتگوی سیاسی
politico social
U
سیاسی و اجتماعی
Political opponents .
U
مخالفین سیاسی
hatchet man
<idiom>
U
کارهای سیاسی
political rights
U
حقوق سیاسی
political psychology
U
روانشناسی سیاسی
politic
U
زندانی سیاسی
political propaganda
U
تبلیغات سیاسی
political offences
U
جرائم سیاسی
political offence
U
جرم سیاسی
political mission
U
ماموریت سیاسی
political matters
U
مسائل سیاسی
political isolation
U
انزوای سیاسی
political forces
U
نیروهای سیاسی
anarchy
U
بی ترتیبی سیاسی
political debate
U
منازعه سیاسی
public life
U
زندگی سیاسی
refugee
U
پناهنده سیاسی
state prisoners
U
محبوسین سیاسی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com