Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
sleep in
U
درمحل کار خود جای خواب داشتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
keep regular hours
U
ساعات خواب و بیداری منظم داشتن
the early bird catches the worm
<proverb>
U
کسی که بر سر خواب سحر شبیخون زد هزار دولت بیدار را به خواب گرفت
somnambulist
U
کسیکه در خواب راه میرود وابسته به راهروی درخواب خواب گرد
night gown
U
جامه خواب زنان و کودکان پیراهن خواب
narcolepsy
U
حالت خواب الودگی ومیل شدیدبه خواب
in the d.
U
درمحل
emergency burial
U
دفن درمحل
mixing in place
U
اغشتگی درمحل
hypnoid
U
نومی شبیه خواب یا خواب هیپنوتیزم
hypnoidal
U
نومی شبیه خواب یا خواب هیپنوتیزم
In a secure ( safe ) place.
U
درمحل محکم وامنی
mafrash
U
مفرش
[واژه عربی به معنی خوابگاه و یا کیسه خواب می باشد و حالت تزئینی داشته، اطراف تشک خواب و یا جای استراحت را می پوشاند.]
local option
U
اختیار تعیین چیزی درمحل
nest
U
درمحل محفوفی جای گرفتن پیچیدن
nests
U
درمحل محفوفی جای گرفتن پیچیدن
field upgradable
U
سخت افزار قابل توسعه درمحل
ecesis
U
قراردادن حیوان یا گیاهی درمحل دیگری
transplantable
U
قابل برداشتن وکاشتن درمحل دیگری
somnific
U
خواب اور خواب الود
hypnogogic
U
خواب اور خواب کننده
morpheus
U
الهه خواب خواب پرور
hypnagogic
U
خواب اور خواب کننده
dreamier
U
خواب مانند خواب الود
dogsleep
U
خواب زودبر خواب دروغی
dreamy
U
خواب مانند خواب الود
dreamiest
U
خواب مانند خواب الود
It was filmed on location.
U
صحنه فیلم درمحل واقعی فیلمبرداری شده
substitute
U
قرار دادن چیزی درمحل چیز دیگر.
misfile
U
بطور غلط یا درمحل غیرمناسب بایگانی کردن
substituting
U
قرار دادن چیزی درمحل چیز دیگر.
substituted
U
قرار دادن چیزی درمحل چیز دیگر.
keloid
U
برامدگی ایکه درمحل التیام زخم پدید می اید
fpla
U
Array ProgrammingLogic Field ارایه منطقی برنامه پذیر درمحل
illuviate
U
در اثر نقل مکان از محلی درمحل دیگری رسوب شدن
junction well
U
چاهها یا گودالهایی که درمحل تلاقی تغییر شیب زهکشهای زیرزمینی ایجادمیگردند
night dress
U
جامه خواب پیراهن خواب خواب جامه
replication
U
1-قطعه یدکی درسیستم درصورت بروزخطا یا خرابی . 2-کپی کردن دکورد یا داده درمحل دیگری
He is fast asleep.
U
خواب خواب است
replacing
U
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
replaces
U
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
replaced
U
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
replace
U
برگرداندن چیزی درجای قبلی , قراردادن چیزی درمحل چیزدیگر
longed
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longer
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longs
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longest
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long-
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
money to burn
<idiom>
U
بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
to keep up
U
از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
to keep down
U
زیرفرمان خودنگاه داشتن دراطاعت خود داشتن
abhorred
U
بیم داشتن از ترس داشتن از
differing
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
differed
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
differ
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
abhorring
U
بیم داشتن از ترس داشتن از
abhors
U
بیم داشتن از ترس داشتن از
proffered
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffering
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
to have by heart
U
ازحفظ داشتن درسینه داشتن
proffer
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
meanest
U
مقصود داشتن هدف داشتن
reside
U
اقامت داشتن مسکن داشتن
resided
U
اقامت داشتن مسکن داشتن
resides
U
اقامت داشتن مسکن داشتن
differs
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
hope
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
hoped
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
hopes
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
hoping
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
cost
U
قیمت داشتن ارزش داشتن
mean
U
مقصود داشتن هدف داشتن
proffers
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
meaner
U
مقصود داشتن هدف داشتن
upkeep
U
بهنگام نگه داشتن . نگه داشتن وسایل در حالت فعال
dream
U
خواب
sleepless
U
بی خواب
bedfellows
U
هم خواب
floor gully
U
کف خواب
sleep
U
خواب
isocline
U
هم خواب
dreams
U
خواب
post dormitum
U
پس خواب
sleeping
U
خواب
dreamed
U
خواب
dreaming
U
خواب
bedfellow
U
هم خواب
nap
U
خواب
sleeps
U
خواب
noctambulation
U
خواب
watchfulness
U
بی خواب
asleep
U
خواب
shut-eye
U
خواب
napped
U
خواب
noctambulism
U
خواب
napping
U
خواب
naps
U
خواب
sleep center
U
مرکز خواب
hypnosis
U
خواب هیپنوتیزم
slumb
U
خواب ژور
profound sleep
U
خواب سنگین
hypnosis
U
خواب در اثرتلقین
sleep talking
U
خواب گفتاری
hypnosis
U
خواب مصنوعی
sleep spindles
U
دوکهای خواب
sleep deprivation
U
محرومیت از خواب
somniloquy
U
خواب گفتاری
cataplexy
U
خواب حیوانی
silent hours
U
ساعات خواب
predormitum
U
پیش خواب
the new of dreams
U
عالم خواب
soporific
U
خواب الود
soporific
U
خواب اور
naps
U
خواب نیمروز
napping
U
خواب نیمروز
napped
U
خواب نیمروز
dream reader
U
خواب تعبیرکن
hypnotic
U
خواب اور
hypnotic
U
تولیدکننده خواب
sleeplike
U
خواب مانند
nap
U
خواب نیمروز
drowsihead
U
سنگینی خواب
sleepiness
U
خواب الودی
slumb
U
خواب الود
bedding
U
وسایل خواب
coved cornice
U
قرنیز کف خواب
dogsleep
U
خواب سبک
somnolent
U
خواب الود
dreamful
U
خواب مانند
drowsihead
U
خواب الودگی
somnifacient
U
خواب الود
somnambulism
U
خواب گردی
an interpreter of dreams
U
خواب تعبیر کن
to doze off
U
به خواب رفتن
dozy
U
خواب الود
antihypnotic
U
خواب شکن
doziest
U
خواب الود
dozier
U
خواب الود
lays
U
خواب طناب
lay
U
خواب طناب
drowsier
U
خواب الود
plushy
U
خواب دار
plushiest
U
خواب دار
somnifacient
U
خواب اور
somnambulistic
U
خواب گرد
somniferous
U
خواب اور
terraces
U
بهار خواب
terrace
U
بهار خواب
sleepers
U
خواب رونده
drowsy
U
خواب الود
sleeper
U
خواب رونده
drowsiest
U
خواب الود
somnifugous
U
خواب زدا
plushier
U
خواب دار
dreamlike
U
خواب مانند
bed clothes
U
جامه خواب
steeped in slumber
U
مست خواب
slumbrous
U
خواب الود
fluff
U
خواب پارچه
fluffed
U
خواب پارچه
fluffing
U
خواب پارچه
fluffs
U
خواب پارچه
slumbrous
U
خواب اور
slumbery
U
خواب الود
slumbery
U
خواب اور
slumberous
U
خواب الود
slumbers
U
خواب سبک
slumbering
U
خواب سبک
sleepier
U
خواب الود
bed room
U
اطاق خواب
somnambulation
U
خواب گردی
somnolence
U
خواب الودگی
slumber
U
خواب سبک
somnolism
U
خواب مصنوعی
slumbered
U
خواب سبک
sopite
U
خواب کردن
sopor
U
خواب عمیق
sleepy
U
خواب الود
to fall asleep
U
به خواب رفتن
sleepiest
U
خواب الود
slumberous
U
خواب اور
to oversleep oneself
U
خواب ماندن
bedrooms
U
اطاق خواب
sleeping room
U
اطاق خواب
sleeplike
U
مثل خواب
hypnoid
U
خواب گونه
hypnoidal
U
خواب گونه
hypnolepsy
U
حمله خواب
drowsiness
U
خواب الودگی
siesta
U
خواب نیمروز
hypnogenic zone
U
ناحیه خواب زا
hypnogenic
U
خواب انگیز
hypnagogic
U
خواب اور
Beauty sleep .
U
خواب ناز
to put to bed
U
خواب کردن
to rock to sleep
U
خواب کردن
nightclothes
U
لباس خواب
sleeping sickness
U
مرض خواب
hypnic
U
خواب اور
hypnogenesis
U
ایجاد خواب
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com