Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 212 (40 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
treat
U
درمان کردن
treated
U
درمان کردن
treats
U
درمان کردن
remedied
U
درمان کردن
remedies
U
درمان کردن
remedy
U
درمان کردن
remedying
U
درمان کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
antihistamine
U
موادی که برای درمان حساسیت بکار رفته و باعث خنثی کردن اثر هیستامین دربافت ها می شوند
follow up
U
تعقیب کردن دنباله داستان را شرح دادن تماس با بیمارپس ازتشخیص یا درمان
heparinize
U
باهپارین درمان کردن تحت درمان باهپارین قراردادن
hydropathic
U
وابسته به درمان کردن ناخوشی با اب
to seek a remedy for something
U
چاره یا درمان برای چیزی جستجو کردن
Other Matches
therapist
U
متخصص درمان شناسی درمان شناس
therapists
U
متخصص درمان شناسی درمان شناس
client centered therapy
U
درمان متمرکز بر درمان جو
medicative
U
درمان کن
medicament
U
درمان
remedied
U
درمان
remedies
U
درمان
treatment
U
درمان
remedy
U
درمان
treatments
U
درمان
natural philosophy
U
درمان
cures
U
درمان
remediless
U
بی درمان
remedying
U
درمان
medicaments
U
درمان
cure
U
درمان
client
U
درمان جو
clients
U
درمان جو
water cure
U
اب درمان
immedicable
U
بی درمان
irremediable
U
بی درمان
therapy
U
درمان
cured
U
درمان
post treatment follow up
U
پیگیری پس از درمان
existential therapy
U
درمان وجودی
aversion therapy
U
درمان اجتنابی
therapeutist
U
درمان شناس
relationship therapy
U
درمان ارتباطی
therapeutics
U
درمان شناسی
kinesalgia
U
جنبش درمان
multiple therapy
U
درمان تعاونی
cooperative therapy
U
درمان تعاونی
direct therapy
U
درمان رهنمودی
an active remedy
U
درمان کاری
analytic therapy
U
درمان تحلیلی
therapeusis
U
درمان شناسی
conjoint therapy
U
درمان زوجی
chemotherapy
U
درمان دارویی
cures
U
درمان بخشیدن
remedied
U
درمان میزان
electrotherapeutics
U
درمان برقی
psychotherapy ortherapeutics
U
روح درمان
remedies
U
درمان میزان
remedy
U
درمان میزان
quadrangular therapy
U
درمان دو زوجی
dual sex therapy
U
درمان دو جنسیتی
remedying
U
درمان میزان
psychotherapy
U
درمان روانی
marriage therapy
U
درمان زناشویی
social therapy
U
درمان اجتماعی
corrective therapy
U
درمان اصلاحی
adjunctive therapy
U
درمان جنبی
faith cure
U
درمان اعتقادی
supportive therapy
U
درمان حمایتی
cure all
U
درمان هر درد
placebo therapy
U
درمان با دارونما
incurable
U
درمان ناپذیر
pithiatism
U
درمان تلقینی
cure
U
درمان بخشیدن
physiotherapy
U
درمان فیزیکی
operable
U
قابل درمان
iamatology
U
درمان شناسی
incurable
U
بی درمان بیچاره
hydropathist
U
اب درمان دان
interpretive therapy
U
درمان تفسیری
treatable
U
قابل درمان
healable
U
درمان پذیر
aceology
U
درمان شناسی
faith healing
U
درمان اعتقادی
depth therapy
U
درمان عمقی
adjuvent therapy
U
درمان تکمیلی
treats
U
درمان شدن
active therapy
U
درمان فعال
inpatient
U
تحت درمان
treat
U
درمان شدن
remediable
U
درمان پذیر
remediless
U
درمان ناپذیر
cured
U
درمان بخشیدن
curative
U
درمان بخش
It'll be OK.
<idiom>
U
درمان میشود!
treated
U
درمان شدن
insulin coma therapy
U
درمان با اغماء انسولینی
insulin shock therapy
U
درمان با ضربه انسولین
ect
U
درمان با تشنج برقی
therapeutically
U
از لحاظ درمان شناسی
indoklon therapy
U
درمان با استنشاق اندوکلون
activity group therapy
U
درمان با فعالیت گروهی
therapeutist
U
متخصص درمان شناسی
Patience is a plaster for all sores .
<proverb>
U
صبر,درمان هر دردیست .
encounter group therapy
U
درمان با گروه رویارویی
shock therapy
U
درمان با ضربه برقی
electroshock therapy
U
درمان با ضربه برقی
therapeutic
U
وابسته به درمان شناسی
electric convulsive therapy
U
درمان با تشنج برقی
electroconvulsive therapy
U
درمان با تشنج برقی
directive group therapy
U
درمان رهنمودی گروهی
x ray therapy
U
درمان با اشعه مجهول
chemotherapy
U
درمان بواسطه موادشیمیایی
mud bath
U
گل مالی تن برای درمان
sex therapy
U
درمان اختلالات جنسی
carbon dioxide therapy
U
درمان با انیدرید کربنیک
homeopaths
U
جور درمان خواه
neuropsychiatric
U
درمان روانی عصبی
homeopath
U
جور درمان خواه
homoeopaths
U
جور درمان خواه
physiatrics
U
درمان امراض باوسایل طبیعی
root canal treatment
[RCT]
U
درمان ریشه
[دندان پزشکی]
root canal therapy
U
درمان ریشه
[دندان پزشکی]
chiropodists
U
متخصص درمان وحفافت پاها
endodontic therapy
U
درمان ریشه
[دندان پزشکی]
nephritic
U
درمان کننده ناخوشی گرده
chiropodist
U
متخصص درمان وحفافت پاها
root canal procedure
U
درمان ریشه
[دندان پزشکی]
physical medicine
U
درمان بدنی و توان بخشی
they are cured by nature
U
طبیعت انها را درمان میکند
Tears remedy every irremediable ailment.
<proverb>
U
گریه بر هر درد بى درمان دواست .
implosive therapy
U
درمان با غرقه سازی تجسمی
Jealousy is a remediless disease.
<proverb>
U
یسد درد بى درمان است .
osteopathy
U
درمان بوسیله مالش استخوان و مفاصل
occupational therapy
U
درمان بوسیله اشتغال بکار کاردرمانی
hydrotherapeutic
U
بیمارستانی که ناخوشیها را در انجا بااب درمان می کنند
hydropath establishment
U
بیمارستانی که ناخوشیها را در انجا بااب درمان می کنند
psychosurgery
U
جراحی مغز جهت درمان بیماری روانی
radiotherapy
U
رادیو تراپی درمان بوسیله نیروی تشعشعی
acupressure
U
روش تسکین درد و درمان بیماری از طریق فشار نقاط خاصی از بدن
cryotherapy
U
درمان بوسیله سرما سرما درمانی
crymotherapy
U
درمان بوسیله سرما سرما درمانی
immedicable
U
درمان ناپذیر بهبود ناپذیر
to let somebody treat you like a doormat
<idiom>
U
با کسی خیلی بد رفتار کردن
[اصطلاح]
[ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew
U
رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharge
U
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharges
U
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
countervial
U
خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
captures
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capturing
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capture
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
challengo
U
ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verify
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifying
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifies
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verified
U
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
foster
U
تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
shoots
U
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
shoot
U
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
surveys
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
orient
U
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
cross examination
U
تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
to temper
[metal or glass]
U
آب دادن
[سخت کردن]
[آبدیده کردن]
[بازپخت کردن]
[فلز یا شیشه]
surveyed
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
survey
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
orients
U
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
orienting
U
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
served
U
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
serve
U
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
tae
U
پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
serves
U
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
to appeal
[to]
U
درخواستن
[رجوع کردن به]
[التماس کردن]
[استیناف کردن در دادگاه]
concentrating
U
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
assigns
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigning
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
buck up
U
پیشرفت کردن روحیه کسی را درک کردن تهییج کردن
assigned
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assign
U
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
calk
U
بتونه کاری کردن زیرپوش سازی کردن مسدود کردن
concentrate
U
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
to inform on
[against]
somebody
U
کسی را لو دادن
[فاش کردن]
[چغلی کردن]
[خبرچینی کردن]
concentrates
U
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
soft-pedalling
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalled
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaling
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft pedal
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedals
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaled
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedal
U
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
sterilizes
U
گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
sterilize
U
گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
sterilized
U
گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
check
U
بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
corrects
U
تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
support
U
حمایت یاتقویت کردن تحمل کردن اثبات کردن
checks
U
بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
cross
U
تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
correct
U
تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
preaches
U
وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
exploit
U
استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
preach
U
وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
crossest
U
تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
sterilised
U
گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
point
U
اشاره کردن دلالت کردن متوجه کردن نکته
exploits
U
استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
crosser
U
تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
crosses
U
تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
checked
U
بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
sterilises
U
گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
withstand
U
مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
exploiting
U
استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
withstanding
U
مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
withstands
U
مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
sterilising
U
گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
withstood
U
مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com