English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 189 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
adjunctive therapy U درمان جنبی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
therapist U متخصص درمان شناسی درمان شناس
therapists U متخصص درمان شناسی درمان شناس
heparinize U باهپارین درمان کردن تحت درمان باهپارین قراردادن
client centered therapy U درمان متمرکز بر درمان جو
bypasses U جنبی
lateral U جنبی
next door [to] <adv.> U جنبی
margin U جنبی
bypassed U جنبی
laterad U جنبی
bypassing U جنبی
circumferential U جنبی
bypass U جنبی
peripheral U جنبی
hypokinesis U کم جنبی
margins U جنبی
sideways U جنبی
side view U نمای جنبی
side effects U اثرات جنبی
off hand game U بازی جنبی
margin cost U هزینه جنبی
peripheral driver U محرک جنبی
bypassed U مسیر جنبی
bypass U مسیر جنبی
lateral U جنبی جناحی
bypasses U مسیر جنبی
by-product U فراورده جنبی
photokinesis U نور جنبی
collateral heirs U وراث جنبی
peripheral equipment U تجهیزات جنبی
by product U محصول جنبی
bradykinesis U کند جنبی
peripheral processor U پردازشگر جنبی
auxiliary service U خدمات جنبی
coproduct U فراورده جنبی
peripheral device U دستگاه جنبی
racking stress U تنش جنبی
peripheral unit U واحد جنبی
by-products U فراورده جنبی
immediately next door <adv.> U همین جنبی
bypassing U مسیر جنبی
slow motion U کند جنبی
next U پهلویی جنبی
yawed U حرکت جنبی قایق
peripheral control unit U واحد کنترل جنبی
peripheral controller U کنترل کننده جنبی
yaw U حرکت جنبی قایق
byways U کار یا فعالیت جنبی
byway U کار یا فعالیت جنبی
aids to trade U خدمات جنبی تجارت مانندبانکدارب
ultromotivy U جنبش خود بخود نیروی خودبخودی جنبی
therapy U درمان
remediless U بی درمان
treatment U درمان
remedied U درمان
treatments U درمان
remedying U درمان
irremediable U بی درمان
immedicable U بی درمان
cure U درمان
medicaments U درمان
medicative U درمان کن
medicament U درمان
remedies U درمان
remedy U درمان
water cure U اب درمان
cures U درمان
clients U درمان جو
client U درمان جو
cured U درمان
natural philosophy U درمان
marriage therapy U درمان زناشویی
inpatient U تحت درمان
kinesalgia U جنبش درمان
iamatology U درمان شناسی
aversion therapy U درمان اجتنابی
interpretive therapy U درمان تفسیری
operable U قابل درمان
hydropathist U اب درمان دان
pithiatism U درمان تلقینی
therapeutist U درمان شناس
treatable U قابل درمان
supportive therapy U درمان حمایتی
It'll be OK. <idiom> U درمان میشود!
placebo therapy U درمان با دارونما
post treatment follow up U پیگیری پس از درمان
psychotherapy ortherapeutics U روح درمان
quadrangular therapy U درمان دو زوجی
relationship therapy U درمان ارتباطی
remediable U درمان پذیر
therapeutics U درمان شناسی
remediless U درمان ناپذیر
social therapy U درمان اجتماعی
therapeusis U درمان شناسی
faith healing U درمان اعتقادی
remedies U درمان کردن
cooperative therapy U درمان تعاونی
multiple therapy U درمان تعاونی
corrective therapy U درمان اصلاحی
remedies U درمان میزان
remedied U درمان کردن
conjoint therapy U درمان زوجی
cure all U درمان هر درد
depth therapy U درمان عمقی
analytic therapy U درمان تحلیلی
remedy U درمان میزان
an active remedy U درمان کاری
psychotherapy U درمان روانی
faith cure U درمان اعتقادی
chemotherapy U درمان دارویی
remedying U درمان کردن
aceology U درمان شناسی
remedy U درمان کردن
active therapy U درمان فعال
adjuvent therapy U درمان تکمیلی
physiotherapy U درمان فیزیکی
direct therapy U درمان رهنمودی
remedied U درمان میزان
existential therapy U درمان وجودی
remedying U درمان میزان
treated U درمان کردن
treat U درمان شدن
healable U درمان پذیر
treat U درمان کردن
curative U درمان بخش
electrotherapeutics U درمان برقی
treated U درمان شدن
treats U درمان شدن
treats U درمان کردن
incurable U درمان ناپذیر
cure U درمان بخشیدن
cured U درمان بخشیدن
dual sex therapy U درمان دو جنسیتی
cures U درمان بخشیدن
incurable U بی درمان بیچاره
x ray therapy U درمان با اشعه مجهول
Patience is a plaster for all sores . <proverb> U صبر,درمان هر دردیست .
shock therapy U درمان با ضربه برقی
homeopath U جور درمان خواه
homoeopaths U جور درمان خواه
therapeutist U متخصص درمان شناسی
homeopaths U جور درمان خواه
therapeutic U وابسته به درمان شناسی
indoklon therapy U درمان با استنشاق اندوکلون
insulin coma therapy U درمان با اغماء انسولینی
insulin shock therapy U درمان با ضربه انسولین
encounter group therapy U درمان با گروه رویارویی
electroconvulsive therapy U درمان با تشنج برقی
electric convulsive therapy U درمان با تشنج برقی
mud bath U گل مالی تن برای درمان
directive group therapy U درمان رهنمودی گروهی
neuropsychiatric U درمان روانی عصبی
carbon dioxide therapy U درمان با انیدرید کربنیک
electroshock therapy U درمان با ضربه برقی
ect U درمان با تشنج برقی
therapeutically U از لحاظ درمان شناسی
activity group therapy U درمان با فعالیت گروهی
sex therapy U درمان اختلالات جنسی
chemotherapy U درمان بواسطه موادشیمیایی
root canal treatment [RCT] U درمان ریشه [دندان پزشکی]
root canal procedure U درمان ریشه [دندان پزشکی]
endodontic therapy U درمان ریشه [دندان پزشکی]
root canal therapy U درمان ریشه [دندان پزشکی]
hydropathic U وابسته به درمان کردن ناخوشی با اب
implosive therapy U درمان با غرقه سازی تجسمی
chiropodists U متخصص درمان وحفافت پاها
nephritic U درمان کننده ناخوشی گرده
they are cured by nature U طبیعت انها را درمان میکند
chiropodist U متخصص درمان وحفافت پاها
physical medicine U درمان بدنی و توان بخشی
physiatrics U درمان امراض باوسایل طبیعی
Jealousy is a remediless disease. <proverb> U یسد درد بى درمان است .
Tears remedy every irremediable ailment. <proverb> U گریه بر هر درد بى درمان دواست .
osteopathy U درمان بوسیله مالش استخوان و مفاصل
occupational therapy U درمان بوسیله اشتغال بکار کاردرمانی
cross servicing U خدمات جنبی یا جانبی خدمات چند جانبه
radiotherapy U رادیو تراپی درمان بوسیله نیروی تشعشعی
to seek a remedy for something U چاره یا درمان برای چیزی جستجو کردن
psychosurgery U جراحی مغز جهت درمان بیماری روانی
hydrotherapeutic U بیمارستانی که ناخوشیها را در انجا بااب درمان می کنند
hydropath establishment U بیمارستانی که ناخوشیها را در انجا بااب درمان می کنند
acupressure U روش تسکین درد و درمان بیماری از طریق فشار نقاط خاصی از بدن
follow up U تعقیب کردن دنباله داستان را شرح دادن تماس با بیمارپس ازتشخیص یا درمان
antihistamine U موادی که برای درمان حساسیت بکار رفته و باعث خنثی کردن اثر هیستامین دربافت ها می شوند
aircraft cross servicing U سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما
crymotherapy U درمان بوسیله سرما سرما درمانی
cryotherapy U درمان بوسیله سرما سرما درمانی
immedicable U درمان ناپذیر بهبود ناپذیر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com