Perdic | درمان با فعالیت گروهی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	activity group therapy U	درمان با فعالیت گروهی

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	directive group therapy U	درمان رهنمودی گروهی
	therapists U	متخصص درمان شناسی درمان شناس
	therapist U	متخصص درمان شناسی درمان شناس
	batch U	1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند
	batches U	1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند
	heparinize U	باهپارین درمان کردن تحت درمان باهپارین قراردادن
	client centered therapy U	درمان متمرکز بر درمان جو
	remediless U	بی درمان
	clients U	درمان جو
	irremediable U	بی درمان
	client U	درمان جو
	water cure U	اب درمان
	remedying U	درمان
	remedy U	درمان
	remedies U	درمان
	remedied U	درمان
	medicaments U	درمان
	medicament U	درمان
	cures U	درمان
	cured U	درمان
	cure U	درمان
	therapy U	درمان
	natural philosophy U	درمان
	treatment U	درمان
	medicative U	درمان کن
	treatments U	درمان
	immedicable U	بی درمان
	remedying U	درمان کردن
	electrotherapeutics U	درمان برقی
	remedy U	درمان میزان
	therapeutist U	درمان شناس
	treatable U	قابل درمان
	remedy U	درمان کردن
	direct therapy U	درمان رهنمودی
	operable U	قابل درمان
	remedying U	درمان میزان
	dual sex therapy U	درمان دو جنسیتی
	remedies U	درمان کردن
	remedies U	درمان میزان
	healable U	درمان پذیر
	inpatient U	تحت درمان
	cure U	درمان بخشیدن
	interpretive therapy U	درمان تفسیری
	kinesalgia U	جنبش درمان
	marriage therapy U	درمان زناشویی
	cured U	درمان بخشیدن
	hydropathist U	اب درمان دان
	existential therapy U	درمان وجودی
	remedied U	درمان میزان
	remedied U	درمان کردن
	cures U	درمان بخشیدن
	faith cure U	درمان اعتقادی
	faith healing U	درمان اعتقادی
	aversion therapy U	درمان اجتنابی
	remediless U	درمان ناپذیر
	depth therapy U	درمان عمقی
	remediable U	درمان پذیر
	cure all U	درمان هر درد
	quadrangular therapy U	درمان دو زوجی
	psychotherapy ortherapeutics U	روح درمان
	post treatment follow up U	پیگیری پس از درمان
	corrective therapy U	درمان اصلاحی
	placebo therapy U	درمان با دارونما
	conjoint therapy U	درمان زوجی
	pithiatism U	درمان تلقینی
	cooperative therapy U	درمان تعاونی
	analytic therapy U	درمان تحلیلی
	an active remedy U	درمان کاری
	social therapy U	درمان اجتماعی
	relationship therapy U	درمان ارتباطی
	therapeutics U	درمان شناسی
	therapeusis U	درمان شناسی
	physiotherapy U	درمان فیزیکی
	psychotherapy U	درمان روانی
	chemotherapy U	درمان دارویی
	supportive therapy U	درمان حمایتی
	aceology U	درمان شناسی
	active therapy U	درمان فعال
	adjunctive therapy U	درمان جنبی
	adjuvent therapy U	درمان تکمیلی
	multiple therapy U	درمان تعاونی
	It'll be OK. <idiom> U	درمان میشود!
	treats U	درمان شدن
	treated U	درمان شدن
	treated U	درمان کردن
	treat U	درمان شدن
	treat U	درمان کردن
	curative U	درمان بخش
	iamatology U	درمان شناسی
	incurable U	درمان ناپذیر
	treats U	درمان کردن
	incurable U	بی درمان بیچاره
	gregarious U	گروهی
	communal U	گروهی
	communally U	گروهی
	triples U	سه گروهی
	group atmosphere U	جو گروهی
	tripling U	سه گروهی
	triple U	سه گروهی
	trimerous U	سه گروهی
	tripled U	سه گروهی
	congregational U	گروهی
	activation U	فعالیت
	activities U	فعالیت
	activity U	فعالیت
	acting U	فعالیت
	activeness U	فعالیت
	actuality U	فعالیت
	stirrings U	فعالیت
	stirs U	فعالیت
	exercises U	فعالیت
	exercised U	فعالیت
	exercise U	فعالیت
	functions U	فعالیت
	functioned U	فعالیت
	function U	فعالیت
	stir U	فعالیت
	stirred U	فعالیت
	electric convulsive therapy U	درمان با تشنج برقی
	electroconvulsive therapy U	درمان با تشنج برقی
	electroshock therapy U	درمان با ضربه برقی
	neuropsychiatric U	درمان روانی عصبی
	ect U	درمان با تشنج برقی
	indoklon therapy U	درمان با استنشاق اندوکلون
	insulin coma therapy U	درمان با اغماء انسولینی
	sex therapy U	درمان اختلالات جنسی
	encounter group therapy U	درمان با گروه رویارویی
	therapeutic U	وابسته به درمان شناسی
	carbon dioxide therapy U	درمان با انیدرید کربنیک
	insulin shock therapy U	درمان با ضربه انسولین
	mud bath U	گل مالی تن برای درمان
	shock therapy U	درمان با ضربه برقی
	homoeopaths U	جور درمان خواه
	therapeutist U	متخصص درمان شناسی
	Patience is a plaster for all sores . <proverb> U	صبر,درمان هر دردیست .
	homeopath U	جور درمان خواه
	therapeutically U	از لحاظ درمان شناسی
	homeopaths U	جور درمان خواه
	x ray therapy U	درمان با اشعه مجهول
	chemotherapy U	درمان بواسطه موادشیمیایی
	group contagion U	سرایت گروهی
	group selector U	سلکتور گروهی
	group acceptance U	پذیرش گروهی
	group consciousness U	اگاهی گروهی
	group discussion U	بحث گروهی
	corporation U	گروهی از مردم
	media U	رسانههای گروهی
	gang punch U	منگنه گروهی
	batch quantity U	کمیت گروهی
	collective protection U	حفافت گروهی
	clustered devices U	دستگاههای گروهی
	deck switch U	کلید گروهی
	proximate analysis U	تجزیه گروهی
	one shot lubrication U	روغنکاری گروهی
	gang switch U	کلید گروهی
	quadrilles U	رقص گروهی
	quadrille U	رقص گروهی
	bulk properties U	خواص گروهی
	espirit de corps U	روحیه گروهی
	mameluke U	عضو گروهی
	group drive U	محرکه گروهی
	group dynamics U	پویش گروهی
	group test U	ازمون گروهی
	group theory U	نظریه گروهی
	group velocity U	سرعت گروهی
	Republicans U	جمهوری گروهی
	Republican U	جمهوری گروهی
	groupware U	ابزار گروهی
	team game U	بازی گروهی
	esprit de corps U	روح گروهی
	team teaching U	تدریس گروهی
	syntality U	شخصیت گروهی
	group structure U	ساخت گروهی
	mass media U	رسانههای گروهی
	group pressure U	فشار گروهی
	group membership U	عضویت گروهی
	group printing U	چاپ گروهی
	corporations U	گروهی از مردم
	group interview U	مصاحبه گروهی
	intergroup U	میان گروهی
	group frequency U	بسامد گروهی
	group factors U	عاملهای گروهی
	sociogram U	نگاره گروهی
	group norms U	هنجارهای گروهی
	operational environment U	محیط فعالیت
	optical activity U	فعالیت نوری
	critical activity U	فعالیت بحرانی
	operating level U	سطح فعالیت
	politicking U	فعالیت سیاسی
	off year U	سال کم فعالیت
	on stream U	درحال فعالیت
	operant U	فعالیت کننده
	hey day U	روز پر فعالیت
	activate U	به فعالیت پرداختن
	inaction U	بدون فعالیت
	low activity U	فعالیت پایین
	activating U	به فعالیت پرداختن
	activated U	به فعالیت پرداختن
	activates U	به فعالیت پرداختن
	activity ratio U	نسبت فعالیت