Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
insulin shock therapy
U
درمان با ضربه انسولین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
shock therapy
U
درمان با ضربه برقی
electroshock therapy
U
درمان با ضربه برقی
insulin
U
انسولین
therapist
U
متخصص درمان شناسی درمان شناس
therapists
U
متخصص درمان شناسی درمان شناس
hyperinsulinism
U
ازدیاد انسولین
islets of langerhans
U
دستههای سلولی اثنی عشر بنام >جزایرلانگرهانس < که تولید انسولین میکنند
heparinize
U
باهپارین درمان کردن تحت درمان باهپارین قراردادن
client centered therapy
U
درمان متمرکز بر درمان جو
hitting
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
punts
U
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punted
U
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punt
U
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
impluse response
U
پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
cross
U
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crossest
U
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosses
U
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosser
U
ضربه هوک پس از ضربه حریف
sclaff
U
ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
remediless
U
بی درمان
treatments
U
درمان
cures
U
درمان
cure
U
درمان
remedying
U
درمان
treatment
U
درمان
remedy
U
درمان
clients
U
درمان جو
cured
U
درمان
immedicable
U
بی درمان
water cure
U
اب درمان
irremediable
U
بی درمان
therapy
U
درمان
client
U
درمان جو
remedies
U
درمان
natural philosophy
U
درمان
remedied
U
درمان
medicative
U
درمان کن
medicaments
U
درمان
medicament
U
درمان
iamatology
U
درمان شناسی
treated
U
درمان شدن
corrective therapy
U
درمان اصلاحی
aversion therapy
U
درمان اجتنابی
marriage therapy
U
درمان زناشویی
analytic therapy
U
درمان تحلیلی
incurable
U
بی درمان بیچاره
kinesalgia
U
جنبش درمان
cure all
U
درمان هر درد
multiple therapy
U
درمان تعاونی
cooperative therapy
U
درمان تعاونی
inpatient
U
تحت درمان
conjoint therapy
U
درمان زوجی
treats
U
درمان شدن
faith cure
U
درمان اعتقادی
interpretive therapy
U
درمان تفسیری
social therapy
U
درمان اجتماعی
hydropathist
U
اب درمان دان
healable
U
درمان پذیر
incurable
U
درمان ناپذیر
remediless
U
درمان ناپذیر
post treatment follow up
U
پیگیری پس از درمان
placebo therapy
U
درمان با دارونما
operable
U
قابل درمان
psychotherapy
U
درمان روانی
pithiatism
U
درمان تلقینی
chemotherapy
U
درمان دارویی
treats
U
درمان کردن
treat
U
درمان کردن
treat
U
درمان شدن
faith healing
U
درمان اعتقادی
psychotherapy ortherapeutics
U
روح درمان
physiotherapy
U
درمان فیزیکی
an active remedy
U
درمان کاری
dual sex therapy
U
درمان دو جنسیتی
remediable
U
درمان پذیر
relationship therapy
U
درمان ارتباطی
adjuvent therapy
U
درمان تکمیلی
adjunctive therapy
U
درمان جنبی
quadrangular therapy
U
درمان دو زوجی
active therapy
U
درمان فعال
direct therapy
U
درمان رهنمودی
depth therapy
U
درمان عمقی
aceology
U
درمان شناسی
treated
U
درمان کردن
remedy
U
درمان کردن
remedied
U
درمان کردن
electrotherapeutics
U
درمان برقی
remedy
U
درمان میزان
curative
U
درمان بخش
remedies
U
درمان میزان
remedies
U
درمان کردن
remedying
U
درمان میزان
It'll be OK.
<idiom>
U
درمان میشود!
remedying
U
درمان کردن
therapeutics
U
درمان شناسی
cured
U
درمان بخشیدن
therapeusis
U
درمان شناسی
supportive therapy
U
درمان حمایتی
cure
U
درمان بخشیدن
existential therapy
U
درمان وجودی
cures
U
درمان بخشیدن
treatable
U
قابل درمان
remedied
U
درمان میزان
therapeutist
U
درمان شناس
shank
U
ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
chemotherapy
U
درمان بواسطه موادشیمیایی
therapeutic
U
وابسته به درمان شناسی
electroconvulsive therapy
U
درمان با تشنج برقی
insulin coma therapy
U
درمان با اغماء انسولینی
carbon dioxide therapy
U
درمان با انیدرید کربنیک
indoklon therapy
U
درمان با استنشاق اندوکلون
neuropsychiatric
U
درمان روانی عصبی
mud bath
U
گل مالی تن برای درمان
activity group therapy
U
درمان با فعالیت گروهی
homoeopaths
U
جور درمان خواه
ect
U
درمان با تشنج برقی
sex therapy
U
درمان اختلالات جنسی
homeopaths
U
جور درمان خواه
x ray therapy
U
درمان با اشعه مجهول
directive group therapy
U
درمان رهنمودی گروهی
encounter group therapy
U
درمان با گروه رویارویی
electric convulsive therapy
U
درمان با تشنج برقی
homeopath
U
جور درمان خواه
therapeutist
U
متخصص درمان شناسی
Patience is a plaster for all sores .
<proverb>
U
صبر,درمان هر دردیست .
therapeutically
U
از لحاظ درمان شناسی
implosive therapy
U
درمان با غرقه سازی تجسمی
root canal treatment
[RCT]
U
درمان ریشه
[دندان پزشکی]
chiropodist
U
متخصص درمان وحفافت پاها
chiropodists
U
متخصص درمان وحفافت پاها
root canal procedure
U
درمان ریشه
[دندان پزشکی]
endodontic therapy
U
درمان ریشه
[دندان پزشکی]
root canal therapy
U
درمان ریشه
[دندان پزشکی]
they are cured by nature
U
طبیعت انها را درمان میکند
hydropathic
U
وابسته به درمان کردن ناخوشی با اب
physical medicine
U
درمان بدنی و توان بخشی
physiatrics
U
درمان امراض باوسایل طبیعی
nephritic
U
درمان کننده ناخوشی گرده
Jealousy is a remediless disease.
<proverb>
U
یسد درد بى درمان است .
Tears remedy every irremediable ailment.
<proverb>
U
گریه بر هر درد بى درمان دواست .
osteopathy
U
درمان بوسیله مالش استخوان و مفاصل
occupational therapy
U
درمان بوسیله اشتغال بکار کاردرمانی
psychosurgery
U
جراحی مغز جهت درمان بیماری روانی
to seek a remedy for something
U
چاره یا درمان برای چیزی جستجو کردن
radiotherapy
U
رادیو تراپی درمان بوسیله نیروی تشعشعی
hydropath establishment
U
بیمارستانی که ناخوشیها را در انجا بااب درمان می کنند
hydrotherapeutic
U
بیمارستانی که ناخوشیها را در انجا بااب درمان می کنند
placekick
U
ضربه به توپ کاشته شده ضربه کاشته
follow up
U
تعقیب کردن دنباله داستان را شرح دادن تماس با بیمارپس ازتشخیص یا درمان
acupressure
U
روش تسکین درد و درمان بیماری از طریق فشار نقاط خاصی از بدن
antihistamine
U
موادی که برای درمان حساسیت بکار رفته و باعث خنثی کردن اثر هیستامین دربافت ها می شوند
crymotherapy
U
درمان بوسیله سرما سرما درمانی
cryotherapy
U
درمان بوسیله سرما سرما درمانی
immedicable
U
درمان ناپذیر بهبود ناپذیر
head
U
ضربه با سر
hack
U
ضربه
pulsed
U
ضربه
pushes
U
ضربه
double kick
U
دو ضربه پی در پی
brunt
U
ضربه
push
U
ضربه
pulse
U
ضربه
pushed
U
ضربه
butting
U
ضربه با سر
kicking
U
ضربه
kicks
U
ضربه با پا
kicks
U
ضربه
tit
U
ضربه
tits
U
ضربه
thud
U
ضربه
kicking
U
ضربه با پا
kicked
U
ضربه
surge
U
ضربه
surged
U
ضربه
surges
U
ضربه
kick
U
ضربه با پا
kick
U
ضربه
kicked
U
ضربه با پا
shock
U
ضربه
collision
U
ضربه
collisions
U
ضربه
flap
U
ضربه
flaps
U
ضربه
antiknock
U
ضد ضربه
butt joint
U
ضربه
hacks
U
ضربه
thuds
U
ضربه
thudded
U
ضربه
shocks
U
ضربه
thudding
U
ضربه
shocked
U
ضربه
hacked
U
ضربه
sole kick
U
ضربه با کف پا
bonks
U
ضربه بر سر
flapped
U
ضربه
stroking
U
ضربه
left
U
ضربه چپ
impacts
U
ضربه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com