English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
manning level U درصد پرسنل موجود ناو سطح استعداد پرسنلی وسیله
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
average strength U استعداد پرسنلی متوسط میانگین استعداد پرسنلی
operating strenght U پرسنل حاضر به خدمت پرسنل موجود یکان
personnel ceiling U سقف استعداد مجاز پرسنلی
authorized strength of theater U استعداد مجاز صحنه عملیات از نظر پرسنلی
manpower cieling U سطح استعداد پرسنل
moisture content U درصد رطوبت موجود در خاک
complements U استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
complementing U استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
complemented U استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
complement U استعداد کامل سازمانی پرسنل سازمانی ناو
service rating U تقدم پرسنلی رتبه بندی پرسنلی
means end capacity U استعداد درک وسیله- هدف
armaments U جنگ افزار موجود روی وسیله
armament U جنگ افزار موجود روی وسیله
technical escort U پرسنل فنی متخصصی که همراه یک وسیله برای نصب یا اموزش یا کار انداختن ان حرکت می کنند
staged crews U خدمه موجود در روی وسیله یا کشتی یا هواپیما
peripheral U فرفیت ذخیره سازی موجود در وسیله جانبی
insertion loss U توجه به یک سیگنال به علت افزودن یک وسیله به کانال یا مدار موجود
demand elasticity U درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا
Life is ten percent what happens to you and ninety percent how you respond to it. U ده درصد از زندگی، اتفاقاتی است که برایتان می افتد و نود درصد باقی مانده زندگی واکنش شما به این اتفاقات است.
location audit U تصدیق دقت تعیین محل هدف به وسیله رادار تصدیق محل سکنی پرسنل یامحل اجناس درانبار
staffing guide U کتاب راهنمای پرسنل ستاد یاکتاب راهنمای انتخاب وتشکیل پرسنل ستادی
safety nets U وسیله سخت افزاری یا نرم افزاری که فایل ها وسیستم را از خطاهای موجود در صورت خرابی سیستم محافظت میکند
safety net U وسیله سخت افزاری یا نرم افزاری که فایل ها وسیستم را از خطاهای موجود در صورت خرابی سیستم محافظت میکند
geometrical percentage U درصد هندسی که عبارتست ازخارج قسمت سطح مقطع فولاد به سطح مقطع بتن دریک قطعه بتن مسلح ضرب درصد
polymorph U عضو یا موجود چند شکلی موجود زنده ایکه چندین مرحله تغییر ودگردیسی داشته باشد
bureau of naval personnel U اداره پرسنل نیروی دریایی دفتر پرسنل دریایی
current ratio U نسبت دارایی موجود به بدهی موجود
implied malice U سوء نیتی است که به موجب نشانههای موجود در قانون درصورت سرزدن اعمال خاص از فرد و یا به وجود امدن شرایط خاص در موضوع موجود فرض میشود
soundex code U کد حقوقی پرسنلی
personnel management U مدیریت پرسنلی
personnel services U خدمات پرسنلی
assistant chief of staff, g U معاونت پرسنلی
personnel status U وضعیت پرسنلی
personnel monitoring U بازدید پرسنلی
personnel section U قسمت پرسنلی
chains U باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chain U باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
service rating U طبقه بندی پرسنلی
personnel authorization U جدول پرسنلی مجاز
personnel authorization U سطح پرسنلی مجاز
personnel management U اداره کردن پرسنلی
inventory fraction U نسبت درصد ذخیره مهمات درصد ذخیره مهمات
sensor U وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
profiled U سیستم پرسنلی ذخیره انبوه کامپیوتر
company grade U پرسنلی که در رده گروهان کار می کنند
army personnel system U سیستم عملیات پرسنلی نیروی زمینی
army personnel center U مرکز عملیات پرسنلی نیروی زمینی
profiles U سیستم پرسنلی ذخیره انبوه کامپیوتر
profile U سیستم پرسنلی ذخیره انبوه کامپیوتر
profiling U سیستم پرسنلی ذخیره انبوه کامپیوتر
short timer U پرسنلی که عمر خدمتی کوتاهی از انها مانده و به سن بازنشستگی نزدیک هستند
point U درصد
per cent U درصد
cent- U درصد
centi- U درصد
percent U درصد
rates U درصد
cent U درصد
rate U درصد
cents U درصد
percentages U درصد
percentage U درصد
fet U وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
transient U پرسنلی که در حال نقل و انتقال می باشند درحال توقف یا لنگر موقت درفرودگاه یا بندر
transients U پرسنلی که در حال نقل و انتقال می باشند درحال توقف یا لنگر موقت درفرودگاه یا بندر
rate U نرخ [درصد]
percentages U برحسب درصد
percentage U برحسب درصد
weight percent U درصد وزنی
at % interest U با بهره 21 درصد
percentages U نسبت یا درصد
volume percent U درصد حجمی
percent salt U درصد نمک
water content U درصد رطوبت
percentage U نسبت یا درصد
percent U از قرار صدی درصد
equilibrium moisture content U درصد رطوبت متعادل
what p do you receive? U چند درصد می گیرد
surcharges U درصد هزینههای اضافی
trial rate U درصد ازمایش یک محصول
case fatality rate U درصد مرگ و میر
surcharge U درصد هزینههای اضافی
pollen counts U درصد گردههای گیاهی در هوا
odds-on U دارای احتمال بیش از 5 درصد
profit margins U درصد سود از فروش خالص
optimum moisture content U درصد رطوبت مناسب خاک
one hyndred percent column graph U نمودار یکصد درصد ستونی
profit margin U درصد سود از فروش خالص
pollen count U درصد گردههای گیاهی در هوا
federal privacy act U قانون فدرال که از اشکار شدن پرونده پرسنلی افراد توسط عوامل دولتی یا طرفهای قرارداد ان جلوگیری میکند
What percentage of the people are literate? U چند درصد مردم با سواد هستند ؟
30% down payment against bank guaranty U ۳۰ درصد پیش پرداخت در برابر ضمانت بانکی
percentile U محاسبه شده بقرار هر صدی برحسب درصد
effective beaten zone U منطقهای که 28 درصد گلوله ها دران فرود می اید
Of this amount Europe's share is 20 percent. U از این مقدار ۲۰ درصد مال اروپا است.
personnel U پرسنل
staff U پرسنل
staffs U پرسنل
staffed U پرسنل
turout U تجمع پرسنل
intransit strenth U پرسنل سیال
complement U پرسنل سازمانی
permanent party U پرسنل دایمی
complemented U پرسنل سازمانی
complements U پرسنل سازمانی
personnel officer U افسر پرسنل
operating personnel U پرسنل فعال
crewing U پرسنل ناو
cadres U پرسنل پیمانی
ship's company U پرسنل ناو
crews U پرسنل ناو
shipmate U پرسنل هم ناو
all hands U کلیه پرسنل
operations personal U پرسنل عملیات
troop U پرسنل دار
cadre U پرسنل پیمانی
trooping U پرسنل دار
adjutant general U دایره پرسنل
crew U پرسنل ناو
trooped U پرسنل دار
crewed U پرسنل ناو
complementing U پرسنل سازمانی
asynchronous U داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
crawlers U وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
crawler U وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
contentions U وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
contention U وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
loop U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
peripheral U مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
looped U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
loops U آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
connectivity U توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
army classification battery test U ازمون کارایی پرسنلی ازمون قابلیت انفرادی
gradients U درصد شیب میزان تغییر درجه حرارت یافشار هوا
progressive rebate U تخفیفی که با بالا رفتن حجم خرید به درصد ان افزوده می گردد
gradient U درصد شیب میزان تغییر درجه حرارت یافشار هوا
devices U کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
built-in U نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است
device U کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
daisy chain U روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
tie down U وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
simulate U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulates U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulating U کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
turout U جمع شدن پرسنل
quarters U محل اسایشگاه پرسنل
service number U شماره خدمتی پرسنل
station complement U پرسنل خدماتی پایگاه
administrative acceptees U پرسنل پذیرفته شده
proceed time U زمان انتقال پرسنل
station complement U پرسنل ثابت یک پایگاه
ration method U روش تغذیه پرسنل
carreer personnel U پرسنل کادر ثابت
evacuee U پرسنل تخلیه شده
military pay order U لیست حقوقی پرسنل
regular U پرسنل کادر منظم
regulars U پرسنل کادر منظم
lag rate U میزان کسری پرسنل
staff U پرسنل ستاد ستادی
staffed U پرسنل ستاد ستادی
nonoperating strength U پرسنل غیر فعال
staffs U پرسنل ستاد ستادی
evacuees U پرسنل تخلیه شده
earthquake factor U مقدار درصد شتاب ثقلی که درطرح محاسبات ساختمانی منظور میگردد
trainers U وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
trainer U وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
immersion proof U وسیله ضد رطوبت یا نفوذ اب وسیله ضد فرو رفتن در اب
registrant U پرسنل ثبت نام کننده
airman U پرسنل نیروی هوایی هوانورد
airmen U پرسنل نیروی هوایی هوانورد
enlisted personnel U پرسنل سرباز و درجه دار
reimbursable personnel U پرسنل حقوق بگیر نظامی
blinds U بدون دید مستقیم پرسنل
blinded U بدون دید مستقیم پرسنل
blind U بدون دید مستقیم پرسنل
release denial U جلوگیری از ترخیص پرسنل یاکالا
military pay order U جدول تغییرات حقوقی پرسنل
retrofit action U بهبودسازی وسایل وتجهیزات و پرسنل
safeguarded U مامور حفافت پرسنل و یا اموال
overhead personnel U پرسنل اضافی یا اضافه برسازمان
debarkation net U پل تخلیه پرسنل ازکشتی به ساحل
sending state U کشور اعزام کننده پرسنل
transport area U منطقه حمل و نقل پرسنل
replacement factor U ضریب جایگزینی پرسنل ووسایل
safeguard U مامور حفافت پرسنل و یا اموال
debarkation net U تور پیاده شدن پرسنل
safeguarding U مامور حفافت پرسنل و یا اموال
safeguards U مامور حفافت پرسنل و یا اموال
battlefield evacuation U تخلیه پرسنل اسیب دیده
daisy chain U باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
percentile U یکی از مجموعههای نودونه طرح کمتر از آنکه کل درصد چیزی از بین روند
wrought U اهنی که کمتر از سه درصد ذغال دارد و خیلی سخت و چکش خور است
cabiler U استعداد
ungifted U بی استعداد
talentless U بی استعداد
turn U استعداد
parted U با استعداد
unintelligent U بی استعداد
susceptibility U استعداد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com