Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
macro library
U
درشت کتابخانه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
user library
U
کتابخانه استفاده کننده کتابخانه کاربر
close up view
U
نمای درشت نمای نزدیک عکس درشت
libraries
U
کتابخانه
library
U
کتابخانه
stack
U
قفسه کتابخانه
stacked
U
قفسه کتابخانه
stacks
U
قفسه کتابخانه
systems library
U
کتابخانه سیستم ها
tape library
U
کتابخانه نوارها
macro library
U
کتابخانه ماکرو
support library
U
کتابخانه پشتیبان
bookmobile
U
کتابخانه سیار
walking library
U
کتابخانه متحرک
library routine
U
روال کتابخانه
library manager
U
مدیر کتابخانه
common library
U
کتابخانه اشتراکی
program library
U
کتابخانه برنامه ها
program library
U
کتابخانه برنامه
project library
U
کتابخانه پروژه
public library
U
کتابخانه عمومی
our library is well stocked
U
کتابخانه ماموجودی
disk library
U
کتابخانه دیسک
routine library
U
کتابخانه روال ها
library automation
U
خودکارسازی کتابخانه
subroutine library
U
کتابخانه زیرروال ها
subroutine library
U
کتابخانه زیرروال
system library
U
کتابخانه سیستم
entry
U
در پایگاه دادههای یا کتابخانه
the books hereof
U
کتابهای این کتابخانه
our library is well stocked
U
جنس کتابخانه ما جور
bibliotheca
U
کتابخانه فهرست کتب
curatorship
U
تصدی کتابخانه وموزه ومانندان
curatorial
U
نگهبان یامتصدی کتابخانه یاموزه
patron-driven acquisition
[PDA]
[library]
U
کسب بر طبق
[درخواست]
مشتری
[کتابخانه]
pressmark
U
حروف رمزی مشخصه کتب کتابخانه
indexing
U
زبان ساخت کتابخانه یا اندیس کتاب
There are ine milion book (volumes)in this library.
U
دراین کتابخانه یک میلیون جلد کتاب وجود دارد
The library is the obvious place for the after-dinner hours.
U
کتابخانه جایی بدیهی برای ساعت پس از شام است.
materials that cannot be borrowed
U
اجناسی که قرض داده نمی شوند
[بیشتر در کتابخانه]
opening hours
ساعاتی که بانک، کتابخانه و سایر مراکز باز می شود.
non-circulating materials
U
اجناسی که قرض داده نمی شوند
[بیشتر در کتابخانه]
accession number
U
نمره مسلسل کتابی که به کتب کتابخانه افزوده میشود
press mark
U
علامتی که جای کتاب رادرقفسههای کتابخانه نشان میدهد
run duration
U
کتابخانه توابع که توسط برنامه کاربردی در حین اجرا قابل دستیابی است
linkages
U
نرم افزار مخصوص که بخشهای کد برنامه را با توابع کتابخانه یا سایر کدها متصل میکند
DLL
U
در ویندوز ماکروسافت و OS/2 کتابخانه برنامههای کاربردی که از طریق برنامه اصلی قابل فراخوانی اند
linkage
U
نرم افزار مخصوص که بخشهای کد برنامه را با توابع کتابخانه یا سایر کدها متصل میکند
majuscular
U
درشت
tibia
U
درشت نی
of a coarse fibre
U
نخ درشت
magnifier
U
درشت کن
hulking
U
درشت
macro generator
U
درشت زا
rough-hewn
U
درشت
rough hewn
U
درشت
coarse grained
U
درشت
macro
U
درشت
roughest
U
درشت
grained
U
درشت
rough
U
درشت
tibias
U
درشت نی
gruff
U
درشت
macrosomatic
U
درشت تن
coarse fibred
U
نخ درشت
jumbos
U
درشت
grosses
U
درشت
sturdiest
U
درشت
grossest
U
درشت
grossing
U
درشت
shin bone
U
درشت نی
grosser
U
درشت
abrupt
U
درشت
sturdier
U
درشت
sturdy
U
درشت
harsh
U
درشت
harsher
U
درشت
harshest
U
درشت
gross
U
درشت
grossed
U
درشت
shank
U
درشت نی
coarser
U
درشت
crass
U
درشت
coarse
U
درشت
coarsest
U
درشت
jumbo
U
درشت
multimedia
U
محصول ماکروسافت که امکان تولید برنامههای کاربردی چند رسانهای با استفاده از کتابخانه توابع برای کنترل گردش ویدیو
macro definition
U
درشت تعریف
chesty
U
درشت پستان
macro
U
درشت دستور
rough spoken
U
درشت سخن
magnifier
U
درشت نما
rappee
U
انفیه درشت
majuscule
U
حرف درشت
gaint molecule
U
درشت مولکول
macromolecule
U
درشت مولکول
grumpish
U
ترشرو درشت
kersey
U
شال درشت
humble bee
U
زنبور درشت
macro instruction
U
درشت دستورالعمل
kerria
U
برگ درشت
largeof limb
U
درشت اندام
exaggerated stereoscopy
U
درشت نما
macro assembler
U
درشت همگزار
macropsia
U
درشت بینی
text hand
U
دستخط درشت
macroinstruction
U
درشت دستور
macro processor
U
درشت پردازشگر
snowberry
U
اقطی گل درشت
macrocode
U
دستورالعملهای درشت
macrography
U
درشت نویسی
macrocycle
U
درشت حلقه
megalopsia
U
درشت بینی
megalopsis
U
درشت بینی
macrocode
U
درشت برنامه
macro assembler
U
درشت همگذار
macro call
U
درشت فراخوان
macro declaration
U
درشت اعلان
rudas
U
درشت گنده
macro difinition
U
درشت تعریف
macroscopic
U
درشت نمود
macro instruction
U
درشت دستور
macrograph
U
خط و تصویر درشت
hulking
U
درشت استخوان
rough
U
درشت ناهموار
roughest
U
درشت ناهموار
grits
U
ارد درشت
gritted
U
ماسه درشت
magnified
U
درشت کردن
showers
U
درشت باران
showering
U
درشت باران
showered
U
درشت باران
shower
U
درشت باران
brutish
U
بی شعور درشت
grained
U
درشت باف
magnifies
U
درشت کردن
buckshot
U
ساچمه درشت
lump
U
تکه درشت
lumped
U
تکه درشت
lumps
U
تکه درشت
magnifying
U
درشت کردن
magnification
U
درشت نمایی
magnify
U
درشت کردن
magnifications
U
درشت نمایی
grossing
U
درشت بافت
boldface
U
حرف درشت
boldfacing
U
درشت نمایی
gross
U
درشت بافت
crus
U
درشت نی ساق
largest
U
درشت لبریز
larger
U
درشت لبریز
costard
U
سیب درشت
large
U
درشت لبریز
grit
U
ماسه درشت
engross
U
درشت نوشتن
gritting
U
ماسه درشت
grossed
U
درشت بافت
bumble bee
U
زنبور درشت
grosses
U
درشت بافت
cobnut
U
فندق درشت
grossest
U
درشت بافت
grosser
U
درشت بافت
coarse gravel
U
شن درشت دانه
dynamic link library
U
در ویندوز ماکروسافت و OS/2 کتابخانه برنامه ها که از طریق برنامه اصلی قابل فراخوانی است
capitalised
U
باحروف درشت نوشتن
was grinted in large t.
U
با حروف درشت چاب
capitalises
U
باحروف درشت نوشتن
capitalising
U
باحروف درشت نوشتن
capitalize
U
باحروف درشت نوشتن
capitalized
U
باحروف درشت نوشتن
of a coarse fibre
U
درشت بافت زمخت
capital
U
حرف درشت پایتخت
crepe paper
U
کاغذ الیاف درشت
positional macro
U
درشت دستور مرتبهای
rip saw
U
اره دندانه درشت
vespid
U
زنبور درشت و سرخ
demerara sugar
U
شکر زرد و درشت
wolf hound
U
تازی درشت اندام
capitalizes
U
باحروف درشت نوشتن
capitalizing
U
باحروف درشت نوشتن
macrocyclic effect
U
اثر درشت حلقهای
grit
U
درشت ماسه سنگ
gritted
U
درشت ماسه سنگ
coarse sieve
U
غربال سوراخ درشت
lunker
U
نوعی ماهی درشت
macro
U
کلان درشت دستور
gritting
U
درشت ماسه سنگ
coarse aggregate
U
مصالح درشت دانه
macro expansion
U
بسط درشت دستور
bigaroon
U
یک جور گیلاس درشت
gross motor skills
U
مهارتهای حرکتی درشت
macrocyclic musks
U
مشکهای درشت حلقهای
jack plane
U
رنده درشت تراش
lateral magnifying power
U
درشت نمایی جانبی
magnification factor
U
عامل درشت نمایی
boldface
U
یکنوع حرف درشت
macrosplanchnic build
U
هیکل درشت تنه
macroptic hallucination
U
توهم درشت بینی
macroprogramming
U
درشت برنامه نویسی
macromolecular chemistry
U
شیمی درشت مولکول
stops
U
لیست کلمات که قابل استفاده نیستند یا برای فایل یا جستجوی کتابخانه مفید نیستند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com