English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
like father, like son <idiom> U درست شبیه پدر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
frostwork U نقشی که به تقلید ان درست کنند طراحی شبیه شبنم یخ زده طراحی گردی
The apple does not fall far from the tree. <proverb> U درست شبیه پدر.
be the spitting image of someone <idiom> U درست مثل کسی بودن [درست شبیه کسی به نظر رسیدن]
Other Matches
gooseneck U هر چیزی شبیه گردن غاز هرچیز شبیه U
meets U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
meet U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
and U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
joins U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
join U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
joined U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
OR function U تابع منط قی که وقتی خروجی درست میدهد که یک ورودی درست باشد
coincidence function U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
intersections U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
intersection U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
union U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
either or operation U تابع منط قی که وقتی خروجی درست دارد که یک ورودی درست داشته باشد
conjunction U تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
assertion U 1-عبارت برنامه از یک قاعده یا قانون 2-قاعدهای که درست است یا درست فرض میشود
conjunctions U تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
disjunction U تابع منط قی که در صورتی که ورودی درست باشد خروجی درست تولید میکند
false U 1-اشتباه نه درست و نه صحیح . 2-اصط لاح منط قی معادل دودویی مخالف درست
unions U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
alternation U تابع منط قی که یک خروجی درست را در صورتی که هر یک از ورودی ها درست باشد ایجاد میکند
tempered U درست ساختن درست خمیر کردن
tempers U درست ساختن درست خمیر کردن
temper U درست ساختن درست خمیر کردن
pinnulated U شبیه برگچه شبیه بالچه
pinnulate U شبیه برگچه شبیه بالچه
judiciousness U قضاوت درست تشخیص درست
The convict cannot distinguish between right and wrong [distinguish right from wrong] . U این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص [تشخیص درست را از نادرست] بدهد.
difference U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
alternatives U تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
EXOR U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
exjunction U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
differences U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
alternative U تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
exclusive U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
dispersion U تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد
denials U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
denial U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
NAND function U تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
symmetric difference U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
except U تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
equality U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
near U شبیه
nearest U شبیه
medal U شبیه
neared U شبیه
nearer U شبیه
anthoid U شبیه به گل
papilionaceous U شبیه
medals U شبیه
akin <adj.> U شبیه
like <adj.> U شبیه
alike <adj.> U شبیه
nearing U شبیه
similar <adj.> U شبیه
nears U شبیه
womanlike U شبیه زن
feathery U شبیه به پر
related <adj.> U شبیه
analogous U شبیه
imitations U شبیه
more like;most like U شبیه تر
similes U شبیه
similar to that U شبیه به ان
similiar U شبیه
simulant U شبیه
luteous U شبیه گل
make U شبیه
imitation U شبیه
wifelike U شبیه زن
pygidial U شبیه دم
makes U شبیه
similar U شبیه
quasi U شبیه
simile U شبیه
near- U شبیه
personator U شبیه
rhizome U شبیه ریشه
wavelike U شبیه موج
bent U علف شبیه نی
woodsy U شبیه چنگل
humanoids U شبیه انسان
simulated U شبیه ساخته
cervine U شبیه گوزن
psittaceous U شبیه طوطی
quasi easement U حق شبیه به حق ارتفاق
whippy U شبیه شلاق
reniform U شبیه کلیه
stellar U شبیه ستاره
liverish U شبیه جگر
nebulous U شبیه سحاب
protean U شبیه Proteus
simulators U شبیه ساز
argillaceous U شبیه خاک رس
simulator U شبیه ساز
plumy U شبیه پر کرکی
butyraceous U شبیه کره
carinal U شبیه زورق
plexiform U شبکهای شبیه رگ
asteroids U شبیه ستاره
asteroid U شبیه ستاره
chartaceous U شبیه کاغذ
steamier U شبیه بخار
pithy U شبیه مغز
adrenergic U شبیه ادرنالین
aliform U شبیه بال
alkaloid U شبیه قلیا
prismoidal U شبیه منشور
assonant U شبیه در صدا
b U هرشکلی شبیه به B
polypous U شبیه بواسیرلحمی
berrylike U شبیه توت
gypsy U شبیه کولی
polypose U شبیه بواسیرلحمی
steamy U شبیه بخار
steamiest U شبیه بخار
adenoidal U شبیه غده
equal U همرتبه شبیه
the profession U اهل شبیه
the drama U فن شبیه سازی
the d. U فن شبیه سازی
snakelike U شبیه مار
snuffy U شبیه انفیه
rivals U نظیر شبیه
rivalled U نظیر شبیه
rivaled U نظیر شبیه
rival U نظیر شبیه
sloughy U شبیه دله
bovine U شبیه گاو
astral U شبیه ستاره
equaled U همرتبه شبیه
equaling U همرتبه شبیه
equalled U همرتبه شبیه
equalling U همرتبه شبیه
equals U همرتبه شبیه
sculpturesque U شبیه مجسمه
semblable U شباهت شبیه
shrubby U شبیه بوته
simulant of U مانند شبیه
soupy U شبیه ابگوشت
take after U شبیه بودن
splenoid U شبیه به طحال
spheroid U شبیه کره
liken U شبیه کردن
liken U شبیه شدن
likened U شبیه کردن
likened U شبیه شدن
likening U شبیه کردن
likening U شبیه شدن
likens U شبیه کردن
stomatic U شبیه دهان
stubbly U شبیه کاهبن
styloid U شبیه نیزه
tafia U مشروبی شبیه رم
taffia U مشروبی شبیه رم
sylphlike U شبیه جن هوایی
susurrus U شبیه نجوا
susurrous U شبیه نجوا
sulphurous U شبیه گوگرد
sulfurous U شبیه گوگرد
spathulate U شبیه مرهم کش
spatulate U شبیه مرهم کش
likens U شبیه شدن
alike U شبیه یکسان
gipsies U شبیه کولی
rivaling U نظیر شبیه
ursine U شبیه خرس
ungual U سم دار شبیه سم
uncial U شبیه یک دوازدهم
simulation U شبیه سازی
vapory U شبیه بخار
rooty U شبیه ریشه
spongy U شبیه اسفنج
gypsies U شبیه کولی
waterish U هر چیزی شبیه اب
rivalling U نظیر شبیه
virgulate U شبیه میله
vestibular U شبیه اتاقک
vestibular U شبیه رخت کن
vermiform U شبیه کرم
vee U شبیه حرف v
vaulty U شبیه طاق
simulations U شبیه سازی
assimilates U شبیه ساختن
scotic U شبیه اسکاتلندیها
assimilating U شبیه ساختن
screwlike U شبیه اچار
trapezium U شبیه ذوذنقه
tonsillar U شبیه لوزتین
likes U شبیه همچون
liked U شبیه همچون
like U شبیه همچون
assimilated U شبیه ساختن
assimilate U شبیه ساختن
popish U شبیه کاتولیک
anthropomorphic U شبیه انسان
humanoid U شبیه انسان
sagittate U شبیه تیر
typal U شبیه نمونه
trochal U شبیه چرخ
trichoid U شبیه موی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com