English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
behave U درست رفتارکردن
behaved U درست رفتارکردن
behaves U درست رفتارکردن
behaving U درست رفتارکردن
to behave oneself U درست رفتارکردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
behaves U رفتارکردن
behaving U رفتارکردن
behaved U رفتارکردن
behave U رفتارکردن
take liberties <idiom> U دوستانه رفتارکردن
acted U رفتارکردن اثرکردن
act U رفتارکردن اثرکردن
dolt U احمقانه رفتارکردن
dolts U احمقانه رفتارکردن
to play the fool U احمقانه رفتارکردن
to behave toward U رفتارکردن نسبت به
to be down up U بسختی رفتارکردن با
egotize U خودپرستانه رفتارکردن
to do by U رفتارکردن نسبت به
to queen it U ملکه وار رفتارکردن
pigs U مثل خوک رفتارکردن
pig U مثل خوک رفتارکردن
take after <idiom> U مثل دیگران رفتارکردن
slam bang U بی ادبانه وبا خشونت رفتارکردن
come into one's own <idiom> U به خاطر شرایط خوب رفتارکردن
to play the game U رعایت قانون راکردن باشرافت رفتارکردن
lord it over <idiom> U رئیس بازی درآوردن ،به صورت رئیسبودن ، رفتارکردن
OR function U تابع منط قی که وقتی خروجی درست میدهد که یک ورودی درست باشد
intersections U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
intersection U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
meet U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
coincidence function U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
and U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
joined U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
meets U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
join U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
joins U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
disjunction U تابع منط قی که در صورتی که ورودی درست باشد خروجی درست تولید میکند
conjunctions U تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
conjunction U تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
false U 1-اشتباه نه درست و نه صحیح . 2-اصط لاح منط قی معادل دودویی مخالف درست
assertion U 1-عبارت برنامه از یک قاعده یا قانون 2-قاعدهای که درست است یا درست فرض میشود
union U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
unions U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
either or operation U تابع منط قی که وقتی خروجی درست دارد که یک ورودی درست داشته باشد
alternation U تابع منط قی که یک خروجی درست را در صورتی که هر یک از ورودی ها درست باشد ایجاد میکند
tempered U درست ساختن درست خمیر کردن
temper U درست ساختن درست خمیر کردن
tempers U درست ساختن درست خمیر کردن
judiciousness U قضاوت درست تشخیص درست
be the spitting image of someone <idiom> U درست مثل کسی بودن [درست شبیه کسی به نظر رسیدن]
The convict cannot distinguish between right and wrong [distinguish right from wrong] . U این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص [تشخیص درست را از نادرست] بدهد.
EXOR U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
alternatives U تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
alternative U تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
difference U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
differences U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
exjunction U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
exclusive U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
dispersion U تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد
symmetric difference U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
denials U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
NAND function U تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
denial U تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
except U تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
equality U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
by the square U درست
righted U درست
Quite [so] ! U درست!
conscionable U درست
righting U درست
utilitarian [useful] <adj.> U درست
useful <adj.> U درست
by fits and starts U درست
correcting U درست
right U درست
perfect U درست
legitimating U درست
legitimates U درست
incorrupt U درست
indefectible U درست
properly U درست
legitimated U درست
legitimate U درست
in order U درست
veracious U درست
suitable <adj.> U درست
smack dab U درست
right as a trivet U درست
orthographically U درست
functional <adj.> U درست
plain dealing U درست
out-and-out U درست
out and out U درست
practicable <adj.> U درست
right as nails U درست
Am I not right?dont you agree with me ? U درست می گه یا نه ؟
purpose-built <adj.> U درست
right as a trivet U تن درست
even U هم درست
convenient <adj.> U درست
appropriate [for an occasion] <adj.> U درست
corrects U درست
purposive <adj.> U درست
exact U درست
orthodox U درست
exacted U درست
purposeful <adj.> U درست
exacts U درست
well advised U درست
correct U درست
valid U درست
practical <adj.> U درست
real <adj.> U درست
whole U درست
just U درست
true <adj.> U درست
perfected U درست
straight U درست
genuine U درست
straighter U درست
straightest U درست
truest U درست
proper <adj.> U درست
exact <adj.> U درست
correct <adj.> U درست
accurate [correct] <adj.> U درست
aright U درست
accurate U درست
true U درست
truer U درست
sock U درست
legitimately U درست
perfects U درست
perfecting U درست
integral U درست
incorrect U نا درست
proper U درست
entire U درست
clear U درست
exactly U درست
inviolate U درست
clearer U درست
clearest U درست
in a entireness of state U درست
clears U درست
straightforward U درست
authentic U درست
right you are U درست است
an a translation U ترجمه درست
right mindedness U درست اندیشی
that is right U درست است
orthodox U درست ایین
integer U عدد درست
fettle U درست کردن
framed U درست شده
upright U درست درستکار
right oh! U درست است
mistook U درست نفهمیدن
the flat of the hand U پهنای درست
selfsame U درست همان
that is wrong U درست نیست
that is it U درست است
fabricated U درست کردن
fabricates U درست کردن
fabricating U درست کردن
rightable U درست شدنی
fabricate U درست کردن
in good time <idiom> U درست سر وقت
divination U حدس درست
right-minded U درست اندیشی
framable U درست کردنی
trustworthy U موثق درست
get up U درست شدن
misapprehends U درست نفهمیدن
misapprehending U درست نفهمیدن
misapprehended U درست نفهمیدن
plumb U درست عینا
dead astern U درست پاشنه
misapprehend U درست نفهمیدن
dead ahead U درست سینه
in roaring health U تن درست وفربه
indite U درست کردن
integral number U عدد درست
entire U درست یکپارچه
to put to rights U درست کردن
to cleanvp U درست کردن
fashions U درست کردن
fashioning U درست کردن
fashioned U درست کردن
fashion U درست کردن
integers U چیز درست
integers U عدد درست
integer U چیز درست
builds U درست کردن
buildings U درست کردن
build U درست کردن
right minded U درست اندیشی
entire leaf U برگ درست
fix up U درست کردن
set in order U درست کردن
integral number U چیز درست
due U درست کاملا"
misunderstands U درست نفهمیدن
misunderstand U درست نفهمیدن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com