Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
the a of a trans lation
U
درستی ترجمه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lexical analysis
U
مرحلهای در ترجمه برنامه که نرم افزار کامپایل یا ترجمه کلمات کلیدی برنامه را با دستورات که ماشین جایگزین کند
interpret
U
ترجمه کردن ترجمه شفاهی کردن
interpreted
U
ترجمه کردن ترجمه شفاهی کردن
interprets
U
ترجمه کردن ترجمه شفاهی کردن
interpreting
U
ترجمه کردن ترجمه شفاهی کردن
soundness
U
درستی
exactitude
U
درستی
fidelity
U
درستی
straightness
U
درستی
genuineness
U
درستی
rightfulness
U
درستی
correctitude
U
درستی
preciseness
U
درستی
integrality
U
درستی
imprecision
U
نا درستی
rightness
U
درستی
trueness
U
درستی
precision
U
درستی
uprightness
U
درستی
justly
U
به درستی
justness
U
درستی
integrity
U
درستی
accuracy
U
درستی
legitimacy
U
درستی
exactness
U
درستی
rightly
<adv.>
U
به درستی
correctness
U
درستی
aright
<adv.>
U
به درستی
correctly
<adv.>
U
به درستی
duly
<adv.>
U
به درستی
justly
<adv.>
U
به درستی
validity
U
درستی
properly
<adv.>
U
به درستی
rightfully
<adv.>
U
به درستی
to verifty a staement
U
درستی ونادرستی
truth
U
درستی صداقت
truth value
U
ارزش درستی
truths
U
درستی صداقت
propriety of behaviour
U
درستی رفتار
rectitude
U
راستی درستی
approximately
U
تقریبا به درستی
honestly
U
از روی درستی
honesty
U
درستکاری درستی
truth table
U
جدول درستی
damchi
U
راستی و درستی
validation
U
تنفیذ درستی
justice
U
درستی دادگستری
in the wrong
<idiom>
U
اشتباه ،درستی حقیقت
function
U
انجام عمل به درستی
line up
<idiom>
U
به درستی میزان کردن
bona fide
U
به طور جدی به درستی
accuracy
U
درجه دقت درستی
functioned
U
انجام عمل به درستی
to foel
U
حال درستی نداشتن
uprightaess
U
درستی راستی عدالت
functions
U
انجام عمل به درستی
tracked
U
دنبال کردن یک مسیر به درستی
track
U
دنبال کردن یک مسیر به درستی
tracks
U
دنبال کردن یک مسیر به درستی
true false test
U
ازمایش درستی ونادرستی چیزی
to vouch for any one's honesty
U
ضمانت درستی کسی را کردن
accurately
U
به درستی و بدون هر گونه خطا
cynic
<adj.>
U
بدگمان نسبت به درستی ونیکوکاری بشر
He seems to be an honest man.
U
آدم درستی بنظرمی آید
Veitch diagram
U
نمایش گرافیکی جدول درستی
truth table
U
جدول درستی جذول صحت
Are we on the right road for ... ?
آیا ما در جاده درستی برای ... هستیم؟
cynical
<adj.>
U
بدگمان نسبت به درستی ونیکوکاری بشر
cynically
U
بدگمان نسبت به درستی ونیکوکاری بشر
to prove a will
U
درستی و اعتباروصیت نامهای را محقق نمودن
translation
U
ترجمه
versions
U
ترجمه
translation
U
ترجمه
rendition
U
ترجمه
interpretations
U
ترجمه
compilation
U
ترجمه
interpretation
U
ترجمه
version
U
ترجمه
renditions
U
ترجمه
rendering
U
ترجمه
translations
U
ترجمه
renderings
U
ترجمه
compilations
U
ترجمه
timed
U
سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
times
U
سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
time
U
سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
address translation
U
ترجمه ادرس
interpretation
U
تعبیر ترجمه
translate
U
ترجمه کردن
paraphrases
U
ترجمه ازاد
paraphrasing
U
ترجمه ازاد
interpretations
U
تعبیر ترجمه
translation agency
U
دفتر ترجمه
an a translation
U
ترجمه درست
misinterpretation
U
ترجمه غلط
put
U
ترجمه کردن
algorithm translation
U
ترجمه الگوریتم
paraphrase
U
ترجمه ازاد
paraphrased
U
ترجمه ازاد
puts
U
ترجمه کردن
translation agency
U
موسسه ترجمه
translating
U
ترجمه کردن
liberaltranstation
U
ترجمه ازاد
reversion
U
ترجمه مجدد
machine translation
U
ترجمه ماشینی
the a of a trans lation
U
صحت ترجمه
mechanical translation
U
ترجمه ماشینی
mechanical translation
U
ترجمه مکانیکی
metaphraze
U
ترجمه لفظی
to do into
U
ترجمه کردن به
trannlatability
U
قابلیت ترجمه
translatable
U
قابل ترجمه
putting
U
ترجمه کردن
translates
U
ترجمه کردن
mistranslation
U
ترجمه نادرست
translated
U
ترجمه کردن
translet
U
ترجمه کردن
translate time
U
حین ترجمه
translate time
U
هنگام ترجمه
to check off
U
رسیدگی کردن ودرصورت درستی باخط نشان گذاردن
objected
U
زبان برنامه پس از ترجمه
object
U
زبان برنامه پس از ترجمه
objecting
U
زبان برنامه پس از ترجمه
indirect objects
U
زبان برنامه پس از ترجمه
objects
U
زبان برنامه پس از ترجمه
retranslate
U
دوباره ترجمه کردن
mistranslate
U
ترجمه غلط کردن
delectus
U
برای ترجمه دارد
direct objects
U
زبان برنامه پس از ترجمه
had it trans ted
U
بدهید ترجمه کنند
fortran translation process
U
فرایند ترجمه فرترن
dynamic address translation
U
ترجمه پویای ادرس
teutonize
U
به المانی ترجمه کردن
checked
U
بررسی اینکه آیا چیزی به درستی کار میکند یا خیر
checks
U
بررسی اینکه آیا چیزی به درستی کار میکند یا خیر
check
U
بررسی اینکه آیا چیزی به درستی کار میکند یا خیر
one element
U
تابع منط قی که در صورت درستی ورودی خروجی درست میدهد
hyphenation
U
تنظیم خط وط با پهنای مشخص به تقسیم کلمات طولانی در انتهای هر خط به درستی
versions
U
کتابی که ترجمه کتاب دیگرباشد
assembled
U
ترجمه کد اسمبلی به زبان ماشین
version
U
کتابی که ترجمه کتاب دیگرباشد
render
U
ارائه دادن ترجمه کردن
rendered
U
ارائه دادن ترجمه کردن
assemble
U
ترجمه کد اسمبلی به زبان ماشین
literalize
U
تحت اللفظی ترجمه کردن
assembles
U
ترجمه کد اسمبلی به زبان ماشین
literalist
U
طرفدار معنی یا ترجمه لفظی
tropology
U
ترجمه یا تفسیر مجازی وروحانی
renders
U
ارائه دادن ترجمه کردن
to to
U
ترجمه کد اسمبلی به زبان ماشین
supervised
U
بررسی دقیق اینکه آیا کار به درستی انجام شده یا خیر
supervises
U
بررسی دقیق اینکه آیا کار به درستی انجام شده یا خیر
supervise
U
بررسی دقیق اینکه آیا کار به درستی انجام شده یا خیر
probabiliorism
U
عقیده باینکه بهر طرف بیشتراحتمال درستی دارد بایدروی اورد
supervising
U
بررسی دقیق اینکه آیا کار به درستی انجام شده یا خیر
partial RAM
U
قطعه RAM که فقط یک بخش آن به درستی کار میکند در قط عات جدید
comparator
U
وسیله منط قی که درستی خروجی آن درست است که ورودیها با هم فرق کنند
processor
U
برنامه که از یک زبان به کد ماشین ترجمه میکند.
pcv
U
این برگردان ( ترجمه ) فارسی آن است
bridgeware
U
برنامههای کامپیوتری به منظور ترجمه دستورالعملها
This is its Persian rendering ( translation) .
U
این برگردان ( ترجمه ) فارسی آن است
revised version
U
ترجمه اصلاح شده کتاب مقدس
paraphrase
U
نقل بیان ترجمه و تفسیر کردن
paraphrased
U
نقل بیان ترجمه و تفسیر کردن
paraphrases
U
نقل بیان ترجمه و تفسیر کردن
paraphrasing
U
نقل بیان ترجمه و تفسیر کردن
stop
U
ن شود پیام به درستی دریافت شده است پیش از ارسال بیشتر داده
stopped
U
ن شود پیام به درستی دریافت شده است پیش از ارسال بیشتر داده
stopping
U
ن شود پیام به درستی دریافت شده است پیش از ارسال بیشتر داده
stops
U
ن شود پیام به درستی دریافت شده است پیش از ارسال بیشتر داده
cross assembler
U
ترجمه برنامه اسمبلر برای یک کامپیوتر دیگر
to translate something
[from/into a language]
U
ترجمه
[نوشتنی]
کردن چیزی
[از یک زبان یا به زبانی]
encoding
U
ترجمه پیام یا متن طبق سیستم کد گذاری
one pass assembler
U
برنامه اسمبلر که در یک عمل که اصل را ترجمه میکند
literality
U
صوری بودن عینیت تفسیر یا ترجمه لفظی
pass
U
برنامه اسمبلر که کد اصلی را در یک عمل ترجمه میکند
passed
U
برنامه اسمبلر که کد اصلی را در یک عمل ترجمه میکند
passes
U
برنامه اسمبلر که کد اصلی را در یک عمل ترجمه میکند
targum
U
ترجمه زبان ارامی قسمتی از عهد عتیق
language
U
هر برنامهای که هر خط برنامه را به زبان دیگری ترجمه میکند.
languages
U
هر برنامهای که هر خط برنامه را به زبان دیگری ترجمه میکند.
aligning
U
اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
aligned
U
اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
align
U
اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
nonaligned
U
که به درستی در ارتباط با یکیدرگ قرار نگرفته اند تا کار این بهینه داشته باشند
acknowledge
U
کدی که گیرنده می فرستد تا به فرستنده اعلام کند یام به درستی دریافت شده است
aligns
U
اطمینان از قرار گرفتن نوک خواندن / نوشتن به درستی روی رسانه ذخیره سازی
acknowledging
U
کدی که گیرنده می فرستد تا به فرستنده اعلام کند یام به درستی دریافت شده است
acknowledges
U
کدی که گیرنده می فرستد تا به فرستنده اعلام کند یام به درستی دریافت شده است
to provide interpretation
[for somebody]
[from/into a language]
U
ترجمه شفاهی کردن
[برای کسی]
[از یک زبان به دیگری]
posted
U
ویرایش یا تغییر متن پس از کامپایل یا ترجمه توسط ماشین
post
U
ویرایش یا تغییر متن پس از کامپایل یا ترجمه توسط ماشین
post-
U
ویرایش یا تغییر متن پس از کامپایل یا ترجمه توسط ماشین
intermediate
U
کد یک کامپیوتر یا اسمبلر در حین ترجمه کد سطح بالا به کد ماشین
to act as interpreter
[for somebody]
[from/into a language]
U
ترجمه شفاهی کردن
[برای کسی]
[از یک زبان به دیگری]
posts
U
ویرایش یا تغییر متن پس از کامپایل یا ترجمه توسط ماشین
septuagint
U
ترجمه یونانی توریه بدست 07تن درزمان بطلیموس
to interpret
[for somebody]
[from/into a language]
U
ترجمه شفاهی کردن
[برای کسی]
[از یک زبان به دیگری]
drop
U
خطای نوار یا دیسکی که باید برای داده ذخیره شده مناسب به درستی مغناطیسی شود
dropped
U
خطای نوار یا دیسکی که باید برای داده ذخیره شده مناسب به درستی مغناطیسی شود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com