English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2459 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
embed U درزمین پنهان کردن
embeds U درزمین پنهان کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cover one's tracks <idiom> U پنهان کردن یا نگفتن اینکه شخصی کجا بوده (پنهان کاری کردن)
aground U درزمین
conceals U پنهان کردن
dissimulate U پنهان کردن
disguises U پنهان کردن
secrete U پنهان کردن
conceal U پنهان کردن
masks U پنهان کردن
eloign U پنهان کردن
dissimulating U پنهان کردن
closets U پنهان کردن
closeting U پنهان کردن
closeted U پنهان کردن
closet U پنهان کردن
hide U پنهان کردن
mask U پنهان کردن
dissimulates U پنهان کردن
dissimulated U پنهان کردن
hides U پنهان کردن
covers U پنهان کردن
secreted U پنهان کردن
shadowed U پنهان کردن
shadow U پنهان کردن
encrypt U پنهان کردن
cloaked U پنهان کردن
cloaking U پنهان کردن
cloaks U پنهان کردن
disguise U پنهان کردن
disguised U پنهان کردن
caches U پنهان کردن
disguising U پنهان کردن
cache U پنهان کردن
cover U پنهان کردن
lay low <idiom> U پنهان کردن
secretes U پنهان کردن
shadows U پنهان کردن
secreting U پنهان کردن
cloak U پنهان کردن
coverings U پنهان کردن
shadowing U پنهان کردن
sweep under the rug <idiom> U پنهان کردن
kirkyard U گورستانی که درزمین کلیساواقع است
weak safety U جلوگیری درزمین مهاجم درجبهه او
camouflages U استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
camouflaging U استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
camouflaged U استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
camouflage U استتار کردن پوشاندن پنهان کردن وسایل جنگی
hit U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
occult U از نظر پنهان کردن
pockets U درجیب پنهان کردن
veil U مستوریا پنهان کردن
veils U مستوریا پنهان کردن
inconcealable U غیرقابل پنهان کردن
concealment U پنهان کردن پوشاندن
pocket U درجیب پنهان کردن
squatters U اقامت گزین درزمین غیر معمور
dig in U جای پاکندن درزمین ازطرف توپزن
squatter U اقامت گزین درزمین غیر معمور
software encryption U پنهان کردن نرم افزاری
camouflage U پنهان کردن وسایل جنگی
to ballot for U بارای پنهان انتخاب کردن
camouflaging U پنهان کردن وسایل جنگی
camouflaged U پنهان کردن وسایل جنگی
becloud U زیر ابر پنهان کردن
masks U ماسک زدن پنهان کردن
mask U ماسک زدن پنهان کردن
hickok belt U مخفی شدن پنهان کردن
camouflages U پنهان کردن وسایل جنگی
squelch U صدای چلپ چلوپ پوتین درزمین گل الود
squelched U صدای چلپ چلوپ پوتین درزمین گل الود
squelches U صدای چلپ چلوپ پوتین درزمین گل الود
squelching U صدای چلپ چلوپ پوتین درزمین گل الود
wraps U لفافه دار کردن پنهان کردن
wrap U لفافه دار کردن پنهان کردن
to go into hiding U خود را پنهان کردن [از اولیاء امور]
gloss over <idiom> U پنهان کردن ،خوب جلوه دادن
to go underground U خود را پنهان کردن [از اولیاء امور]
play through U رد شدن گلف باز یا گروه درزمین از بازیگر کند
divining rod U میله یا عصای مخصوص کشف اب ومواد معدنی درزمین
caches U فایل کردن یا قرار دادن در حافظه پنهان
cache U فایل کردن یا قرار دادن در حافظه پنهان
cache memory U فایل کردن یا قرار دادن در حافظه پنهان
conceals U پنهان کردن یا نشان ندادن اطلاعات یا گرافیک به کاربر
conceal U پنهان کردن یا نشان ندادن اطلاعات یا گرافیک به کاربر
observation pipe U لوله ایکه جهت تعیین سطح اب زیرزمینی درزمین حفر گردد
outside agency U شخصی که مجاز نیست درزمین گلف به بازیگر کمک فکری کند
cache U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache memory U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
dissembling U تدلیس کردن پنهان کردن
encryption U رمزدار کردن پنهان کردن
dissembled U تدلیس کردن پنهان کردن
dissemble U تدلیس کردن پنهان کردن
dissembles U تدلیس کردن پنهان کردن
to keep back U دفع کردن پنهان کردن
secreting U تراوش کردن پنهان کردن
secreted U تراوش کردن پنهان کردن
secretes U تراوش کردن پنهان کردن
secrete U تراوش کردن پنهان کردن
scratchpad U حافظه پنهان برای بافر کردن داده ارسالی بین پردازنده سریع و وسیله ورودی / خروجی کند.
stacks U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stack U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacked U قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
runoff coefficient U ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
alleys U منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alley U منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alleyways U منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
cryptic U پنهان
backdoor U پنهان
hugger mugger U پنهان
delitescent U پنهان
abstruse U پنهان
veiled U پنهان
occult U پنهان
latent U پنهان
hidden line U خط پنهان
cryptical U پنهان
perdu or due U پنهان
benined the curtain U پنهان
ram cache U RA پنهان
perdue U پنهان
perdu U پنهان
jackes U پنهان
cryptically U پنهان
to absent oneself U پنهان شدن
hide U پنهان شدن
concealment U پنهان بودن
i hid my self U را پنهان کردم
hides U پنهان شدن
disguised underemployment U کم کاری پنهان
disguised unemployment U بیکاری پنهان
inapparent U ناپیدا پنهان
concealable U پنهان کردنی
fudged U پنهان شدن
fudges U پنهان شدن
fudging U پنهان شدن
abscond U پنهان شدن
absconded U پنهان شدن
furtive U پنهان نهانی
hickok belt U پنهان شدن
absconding U پنهان شدن
hidden objects U اشیاء پنهان
cryptography U پنهان شناسی
hidden line removal U حذف خط پنهان
crypianalysis U پنهان کاری
hidden inflation U تورم پنهان
absconds U پنهان شدن
fudge U پنهان شدن
latescent U پنهان شونده
cover up <idiom> U پنهان کاربدواشتباه
burrows U پنهان شدن
burrowing U پنهان شدن
burrowed U پنهان شدن
burrow U پنهان شدن
to keep dark U پنهان ماندن
to lie hid U پنهان ماندن
memory cache U حافظه پنهان
hidden codes U کدهای پنهان
hideousness U پنهان بودن
to be in hiding U پنهان بودن
to be in hiding U پنهان ماندن
hidden unemployment U بیکاری پنهان
codes U رمزهای پنهان
hidden surface U سطح پنهان
hidden file U فایل پنهان
secretion U پنهان سازی
under cover <idiom> U پنهان شدن
booby trap U پنهان تله
booby-trapped U پنهان تله
by end U قصد پنهان
insconce U پنهان شدن
booby-trap U پنهان تله
hidden U پنهان کرده
booby-trapping U پنهان تله
surreptitious U پنهان محرمانه
obreption U پنهان روی
booby-traps U پنهان تله
Just between you and me. . . U از شما چه پنهان …
concealed U پنهان شده
keep under one's hat <idiom> U پنهان نگاه داشتن
occultly U بطور پوشیده یا پنهان
let it all hang out <idiom> U پنهان نکردن چیزی
ironies U مسخره پنهان سازی
booby trap U با پنهان تله مجهزکردن
to keep secret U پنهان داشتن راز
irony U مسخره پنهان سازی
the criminals' lair U پنهان گاه جنایتکاران
darkle U در تاریکی پنهان شدن
booby-trap U با پنهان تله مجهزکردن
murder will out U خون نا حق پنهان نمینماند
latent electronic image U تصویر الکتریکی پنهان
hidden information U اطلاعات پنهان کرده
secretive U سری پنهان کار
booby-trapping U با پنهان تله مجهزکردن
they took refuge in a cave U در غاری پنهان شدند
to lie or keep close U پنهان بردن یاماندن
obstructor U پوشاننده پنهان کننده
booby-trapped U با پنهان تله مجهزکردن
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com