English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
repetitive strain injury U دردی دربازو کسی که عملی را چندین بارانجام دهد مثل وقتی که ترمینال کامپیوترکارمیکند
repetitive stress injury U دردی دربازو کسی که عملی را چندین بارانجام دهد مثل وقتی که ترمینال کامپیوترکارمیکند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
rollover U صفحه کلید با بافرکوچک موقت به طوری که میتواند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوندارسال کند
multi terminal system U سیستمی که چندین ترمینال به یک CPU وصل شده اند
time U 1-مدت زمان بین وقتی که کاربر عملی را آغاز میکند
timed U 1-مدت زمان بین وقتی که کاربر عملی را آغاز میکند
times U 1-مدت زمان بین وقتی که کاربر عملی را آغاز میکند
notepad U بخشی از صفحه نمایش برای ذخیره اطلاعات حتی وقتی ترمینال قط ع است
notepads U بخشی از صفحه نمایش برای ذخیره اطلاعات حتی وقتی ترمینال قط ع است
packages U توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
packaged U توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
package U توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
packs U توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
pack U توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
cases U دستور یا عملی که وقتی عمل میکند که حروف به صورت مشخصی وارد شوند
case U دستور یا عملی که وقتی عمل میکند که حروف به صورت مشخصی وارد شوند
timeout U 1-تابع خروج روی ترمینال -On line وقتی هیچ دادهای وارد نشود.2-مدت زمان یک عمل
holds U بخشی از برنامه که تکراری میشود تا توسط عملی قط ع شود. البته وقتی که منتظر پاسخی هسیم از صفحه کلید یا وسیله
hold U بخشی از برنامه که تکراری میشود تا توسط عملی قط ع شود. البته وقتی که منتظر پاسخی هسیم از صفحه کلید یا وسیله
multidrop circuit U شبکهای که ارتباط بین چندین ترمینال و کامپیوتر مرکزی را فراهم میکند ولی نه مستقیما بین ترمینالها
looped U بخشی از برنامه که تکرار میشود تا عملی را متوقف کند بیشتر برای وقتی که منتظر پاسخ از صفحه کلید یا وسیله است به کار می رود
loop U بخشی از برنامه که تکرار میشود تا عملی را متوقف کند بیشتر برای وقتی که منتظر پاسخ از صفحه کلید یا وسیله است به کار می رود
loops U بخشی از برنامه که تکرار میشود تا عملی را متوقف کند بیشتر برای وقتی که منتظر پاسخ از صفحه کلید یا وسیله است به کار می رود
enterprise network U شبکهای که همه ایستگاههای کاری و ترمینال ها یا کامپیوتر ها را در یک شرکت بهم وصل میکند. این میتواند در یک ساختمان یا چندین ساختمان درکشورهای مختلف باشد
virtual U مشخصات ترمینال ایده آل که به عنوان مدل ترمینال واقعی به کارمی رود
agonal U دردی
dreggy U دردی
hypalgesia U کم دردی
faecal U دردی
analgesia U بی دردی
lancepain U دردی که تیرمیکشد
campus environment U محل بزرگی که چندین اتصال کاربر با چندین شبکه دارد مثل دانشگاه یا بیمارستان
literal U چاپ خطا وقتی که حرفی با دیگری جایگزین شود و یا وقتی دو حرف منتقل شوند
communication U پردازندهای که شامل چندین تابع handshaking وتشخیص خطا برای چندین اتصال بین وسایل است
feculence U حالت دردی مدفوع
teleprinter U واسط ترمینال یا ترکیب نرم افزار و سخت افزار لازم برای کنترل کارایی یک ترمینال
teleprinters U واسط ترمینال یا ترکیب نرم افزار و سخت افزار لازم برای کنترل کارایی یک ترمینال
It doesnt solve anything. U دردی را دوا نمی کند
kinesalgia U دردی که ازجنبش ماهیچه پیداشود
polygenetic U دارای چندین نیا یا چندین تخم
multivalent U دارای چندین قدر چندین بنیانی
tartarous U دردی شکل مشتق از درده شراب
negative acknowledgement U کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
differences U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
difference U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
EXOR U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
exjunction U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
exclusive U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
dispersion U تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد
NAND function U تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
symmetric difference U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
equality U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
except U تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
binding screw U ترمینال
gripping U ترمینال
pole post clamp U ترمینال
grips U ترمینال
battery bus U ترمینال
terminal U ترمینال
bus terminal U ترمینال
gripped U ترمینال
grip U ترمینال
line terminal U ترمینال خط
ro terminal U ترمینال- RO
terminals U ترمینال
junction boxes U جعبه ترمینال
intermediate terminal U ترمینال میانی
graphical terminal U ترمینال گرافیکی
graphics terminal U ترمینال گرافیکی
grid cap U ترمینال شبکه
input terminal U ترمینال ورودی
intelligent terminal U ترمینال هوشمند
local terminal U ترمینال محلی
input terminal U ترمینال اولیه
grid terminal U ترمینال شبکه
filament terminal U ترمینال فیلامان
grid clip U ترمینال شبکه
battery terminal U ترمینال باطری
earth terminal U ترمینال زمین
terminal board U تخته ترمینال
Where is the terminus? U ترمینال کجاست؟
primery terminal U ترمینال اولیه
remote terminal U ترمینال دوردست
terminal box U جعبه ترمینال
tv terminal U ترمینال تلویزیونی
transformer terminal U ترمینال ترانسفورماتور
terminal voltage U ولتاژ ترمینال
terminal stand U پایه ترمینال
data terminal U ترمینال داده
clamp bolt U پیچ ترمینال
collector terminal U ترمینال کلکتور
dumb terminal U ترمینال گنگ
smart terminal U ترمینال هوشمند
video terminal U ترمینال تصویری
junction box U جعبه ترمینال
air terminal U ترمینال هوایی
holder U ترمینال سرپیچ
holders U ترمینال سرپیچ
air terminals U ترمینال هوایی
display terminal U ترمینال نمایش
clamps U در قید گذاشتن ترمینال
remote terminal U ترمینال راه دور
dte U وسیله ترمینال داده
clippings U ترمینال باطری بست
clips U ترمینال باطری بست
clipped U ترمینال باطری بست
clip U ترمینال باطری بست
video display terminal U ترمینال نمایش تصویری
vdt U ترمینال نمایش بصری
visual display terminal U ترمینال نمایش بصری
user's terminal U ترمینال استفاده کننده
clamping U در قید گذاشتن ترمینال
clamped U در قید گذاشتن ترمینال
clamp U در قید گذاشتن ترمینال
point of sale terminal U ترمینال فروش اطلاعات
data terminal ready U امادگی ترمینال داده
data terminal equipment U تجهیزات ترمینال داده
cursive scanning U پیمایش با یک ترمینال ویدئویی
dial up terminal U ترمینال شماره گیری
barrel U وفیفه هدایت در یک ترمینال
barrels U وفیفه هدایت در یک ترمینال
journals U گزارش تمام ارتباط به یک ترمینال
journal U گزارش تمام ارتباط به یک ترمینال
programmable terminal U ترمینال قابل برنامه ریزی
anode U ترمینال الکتریکی مثبت یک وسیله
anodes U ترمینال الکتریکی مثبت یک وسیله
alphanumeric display terminal U ترمینال نمایش الفبا عددی
operatives U عملی
pragmatics U عملی
operational U عملی
practic U عملی
performable U عملی
objectives U عملی
objective U عملی
operable U عملی
down-to-earth U عملی
de facto U عملی
experimental U عملی
makeable <adj.> U عملی
operative U عملی
pracitcable U عملی
achievable <adj.> U عملی
workable <adj.> U عملی
practical <adj.> U عملی
practicals U عملی
executable <adj.> U عملی
contrivable <adj.> U عملی
doable <adj.> U عملی
feasible <adj.> U عملی
makable [spv. makeable] <adj.> U عملی
manageable <adj.> U عملی
makable <adj.> U عملی
possible [doable, feasible] <adj.> U عملی
practicable <adj.> U عملی
workable U عملی
applicative U عملی
purposive <adj.> U عملی
suitable <adj.> U عملی
useful <adj.> U عملی
utilitarian [useful] <adj.> U عملی
purposeful <adj.> U عملی
purpose-built <adj.> U عملی
empirical U عملی
business like U عملی
appropriate [for an occasion] <adj.> U عملی
convenient <adj.> U عملی
functional <adj.> U عملی
proper <adj.> U عملی
handy <adj.> U عملی
feasible U عملی
ex post U عملی
pragmatic U عملی
factual U عملی
factually U عملی
applicatory <adj.> U عملی
down to earth U عملی
applied U عملی
practicable U عملی
dumb terminal U پایانه صامت ترمینال غیر هوشمند
cathodes U ترمینال الکتریکی منفی یک وسیله یا باتری
cathode U ترمینال الکتریکی منفی یک وسیله یا باتری
several U چندین
multifold U چندین
multipoint U با چندین خط وط
Several persons ( people ). U چندین تن
lot U چندین
multiple U چندین
ten U چندین
practicability U عملی بودن
practical art U هنر عملی
inapplicable U غیر عملی
logical positivism U فلسفه عملی
logical positivism U منطق عملی
logical empiricism U فلسفه عملی
logical empiricism U منطق عملی
actualise [British] U عملی کردن
applied research U تحقیقات عملی
practicably U بطور عملی
to give effect to U عملی کردن
usefulness U عملی بودن
impractical U غیر عملی
practicableness U عملی بودن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com