English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
excess demand U درخواست مازاد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
request modify U درخواست تصحیح دارم درخواست تغییر میکنم
call up U درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call-ups U درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call-up U درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
requisitions U درخواست کردن درخواست وسایل
requisitioning U درخواست کردن درخواست وسایل
requisitioned U درخواست کردن درخواست وسایل
requisition U درخواست کردن درخواست وسایل
excess demand U درخواست بیش از حد درخواست اضافی
call mission U درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
spoils U مازاد
spoiling U مازاد
spoiled U مازاد
excess U مازاد
spoil U مازاد
surcharge water U اب مازاد
excesses U مازاد
rejcet U مازاد
salvaging U مازاد
salvage U مازاد
surplus U مازاد
surpluses U مازاد
salvages U مازاد
residual U مازاد
salvaged U مازاد
surplus water U ابهای مازاد
export surplus U مازاد صادرات
surplus stock U موجودی مازاد
surplus gas U گاز مازاد
residual matrix U ماتریس مازاد
surplus production U مازاد تولید
residual variance U پراکنش مازاد
residue of the state U مازاد ترکه
system overhead U مازاد سیستم
overproduction U تولید مازاد
budget surplus U مازاد بودجه
spares U اقلام مازاد
economic surplus U مازاد اقتصادی
excess reserves U اندوختههای مازاد
superimposed U مازاد بر احتیاج
farm surplus U مازاد کشاورزی
excess stock U موجودی مازاد
excesses U اضافه مازاد
excess U اضافه مازاد
redundant U مازاد بر احتیاج
remainder U مابقی مازاد
basic surplus U مازاد اساسی
sellers surplus U مازاد فروشنده
spoin bank U انبار مازاد
social surplus U مازاد اجتماعی
requistioner U قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
surplus energy theory U نظریه انرژی مازاد
surplus U اقلام اضافی و مازاد
producer surplus U مازاد تولید کننده
excess listing U لیست اقلام مازاد
import surcharge U حقوق واردات مازاد
tail drain U نهرچه ابهای مازاد
surpluses U اقلام اضافی و مازاد
back titration U تیتر کردن مازاد
trade balance surplus U مازاد تراز تجاری
excess capacity theory U نظریه مازاد فرفیت
excess demand inflation U تورم ناشی از مازاد تقاضا
excess listing U لیست وسایل انفرادی مازاد
excess demand U تقاضای زیادی مازاد تقاضا
surplus U مازاد کالاهای اقتصادی زیادی
property disposition U از بین بردن اقلام مازاد
surpluses U مازاد کالاهای اقتصادی زیادی
spoin bank U محل نگهداری وسایل مازاد بر احتیاج
vent for surplus theory of trade U نظریه تجارت "درباره استفاده از مازاد "
the system of U رد مازاد ترکه متوفی به خویشان ذکورپدری
deficits U کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
deficit U کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
requesting U درخواست اماد کردن درخواست کردن
fire call U درخواست اتش توپخانه درخواست اتش
requests U درخواست اماد کردن درخواست کردن
requested U درخواست اماد کردن درخواست کردن
request U درخواست اماد کردن درخواست کردن
mercantilists U مرکانتیلیست ها اقتصاددانانی که معتقد بودندرفاه اقتصادی یک کشور دراثر بوجود امدن مازاد در ترازپرداختها و تراکم طلا وسایرفلزات گرانقیمت افزایش می یابد
applications U درخواست
requisitioning U درخواست
requisitions U درخواست
requisitioned U درخواست
on request of which [at his request] U به درخواست او
d. of a request U در درخواست
suit U درخواست
demands U درخواست
suits U درخواست
demanded U درخواست
demand U درخواست
suited U درخواست
application U درخواست
enquiry U درخواست
claiming U درخواست
tender U درخواست
requested U درخواست
postulates U درخواست
tendering U درخواست
requesting U درخواست
postulate U درخواست
request U درخواست
requests U درخواست
indents U درخواست
tendered U درخواست
indenting U درخواست
indent U درخواست
postulated U درخواست
requistion for money U درخواست
tenderest U درخواست
imploration U درخواست
appeals U درخواست
postulating U درخواست
claim U درخواست
claimed U درخواست
requisition U درخواست
claims U درخواست
solicitation U درخواست
appealed U درخواست
appeal U درخواست
supplication U درخواست
declaration of intention U درخواست تابعیت
d. note U درخواست پرداخت
supervisor request U درخواست نافر
requisition number U شماره درخواست
call for fire U درخواست اتش
round robin U درخواست کتبی
requisition line U خط درخواست اماد
stock requisition U درخواست کالا
request signal U علامت درخواست
rrayer U درخواست التماس
materials requisition U درخواست مواد
writ of subpoena U برگ درخواست
put in for something <idiom> U درخواست چیزی
speak for <idiom> U درخواست کردن
asking and ordering U درخواست و سفارش
on call U بنا به درخواست
supplicate U درخواست کردن
plead with U درخواست کردن
demand code U رمز درخواست
demandant U درخواست کننده
document number U شماره درخواست
purchase requisition U درخواست خرید
toa for a job or position U درخواست کارکردن
to g. any one's request U درخواست کسیراپذیرفتن
pleader U درخواست دادن
fire message U درخواست اتش
basic requisition number U درخواست اولیه
demand U درخواست کردن
solicited U درخواست کردن
soliciting U درخواست کردن
solicits U درخواست کردن
implore U درخواست کردن از
implored U درخواست کردن از
implores U درخواست کردن از
imploring U درخواست کردن از
request U درخواست می کنم
requested U درخواست می کنم
requesting U درخواست می کنم
requests U درخواست می کنم
applies U درخواست کردن
inquiries U اسستسفار درخواست
solicit U درخواست کردن
demanded U درخواست مطالبه
demanded U درخواست کردن
demands U درخواست مطالبه
demands U درخواست کردن
demanded <adj.> <past-p.> U درخواست شده
claimed <adj.> <past-p.> U درخواست شده
asked <adj.> <past-p.> U درخواست شده
applies U درخواست دادن
apply U درخواست کردن
apply U درخواست دادن
applying U درخواست کردن
applying U درخواست دادن
inquiry U اسستسفار درخواست
applicator U درخواست کننده
demand U درخواست مطالبه
praying U درخواست کردن
prays U درخواست کردن
at the request of U به خواهش [به درخواست]
applicant U درخواست دهنده
applicant U درخواست کننده
applicants U درخواست دهنده
applicants U درخواست کننده
prayed U درخواست کردن
to make an application [to apply] U درخواست کردن
appeal for tenders U درخواست مزایده
application form U برگ درخواست
pray U درخواست کردن
entreats U درخواست کردن
entreated U درخواست کردن
basic requisition number U درخواست ابتدایی
entreat U درخواست کردن
entreating U درخواست کردن
to deny somebody a wish U درخواست کسی را رد کردن
to ask too much U بیش از حد درخواست کردن
to a oneself for help U درخواست کمک کردن
by popular [demand] request U درخواست توده پسند
to solicit an office U درخواست ازیک شرکت
on request U وقتی که درخواست بشود
on application U در زمان [حالت] درخواست
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com