Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
applicant
U
درخواست دهنده
applicants
U
درخواست دهنده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
an a for a position
U
درخواست دهنده برای کار
Other Matches
request modify
U
درخواست تصحیح دارم درخواست تغییر میکنم
call up
U
درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call-ups
U
درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call-up
U
درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
excess demand
U
درخواست بیش از حد درخواست اضافی
requisitioned
U
درخواست کردن درخواست وسایل
requisitioning
U
درخواست کردن درخواست وسایل
requisitions
U
درخواست کردن درخواست وسایل
requisition
U
درخواست کردن درخواست وسایل
call mission
U
درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
trimmer
U
زینت دهنده تغییر عقیده دهنده بنابمصالح روز
requistioner
U
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
extender
U
توسعه دهنده ادامه دهنده
catalysts
U
تشکیلات دهنده سازمان دهنده
conglutinative
U
التیام دهنده جوش دهنده
exhibitors
U
نمایش دهنده ارائه دهنده
exhibitor
U
نمایش دهنده ارائه دهنده
bailer
U
امانت دهنده کفیل دهنده
bailor
U
امانت دهنده کفیل دهنده
catalyst
U
تشکیلات دهنده سازمان دهنده
exhibiter
U
نمایش دهنده ارائه دهنده
requests
U
درخواست اماد کردن درخواست کردن
request
U
درخواست اماد کردن درخواست کردن
requested
U
درخواست اماد کردن درخواست کردن
requesting
U
درخواست اماد کردن درخواست کردن
fire call
U
درخواست اتش توپخانه درخواست اتش
indent
U
درخواست
indents
U
درخواست
indenting
U
درخواست
requisitions
U
درخواست
imploration
U
درخواست
postulates
U
درخواست
postulating
U
درخواست
request
U
درخواست
supplication
U
درخواست
on request of which
[at his request]
U
به درخواست او
requistion for money
U
درخواست
postulated
U
درخواست
postulate
U
درخواست
requests
U
درخواست
requesting
U
درخواست
requested
U
درخواست
tender
U
درخواست
tendered
U
درخواست
tendering
U
درخواست
solicitation
U
درخواست
suit
U
درخواست
suited
U
درخواست
suits
U
درخواست
tenderest
U
درخواست
d. of a request
U
در درخواست
requisition
U
درخواست
demands
U
درخواست
appeals
U
درخواست
appealed
U
درخواست
appeal
U
درخواست
demand
U
درخواست
demanded
U
درخواست
applications
U
درخواست
requisitioning
U
درخواست
claiming
U
درخواست
claim
U
درخواست
enquiry
U
درخواست
claimed
U
درخواست
claims
U
درخواست
application
U
درخواست
requisitioned
U
درخواست
indicator
U
نشان دهنده دستگاه نشان دهنده
implores
U
درخواست کردن از
speak for
<idiom>
U
درخواست کردن
imploring
U
درخواست کردن از
stock requisition
U
درخواست کالا
at the request of
U
به خواهش
[به درخواست]
put in for something
<idiom>
U
درخواست چیزی
implored
U
درخواست کردن از
implore
U
درخواست کردن از
solicit
U
درخواست کردن
solicited
U
درخواست کردن
request
U
درخواست می کنم
soliciting
U
درخواست کردن
solicits
U
درخواست کردن
entreats
U
درخواست کردن
asking and ordering
U
درخواست و سفارش
supervisor request
U
درخواست نافر
praying
U
درخواست کردن
requested
U
درخواست می کنم
prayed
U
درخواست کردن
entreated
U
درخواست کردن
entreating
U
درخواست کردن
pray
U
درخواست کردن
requests
U
درخواست می کنم
entreat
U
درخواست کردن
writ of subpoena
U
برگ درخواست
supplicate
U
درخواست کردن
inquiries
U
اسستسفار درخواست
to g. any one's request
U
درخواست کسیراپذیرفتن
toa for a job or position
U
درخواست کارکردن
prays
U
درخواست کردن
requesting
U
درخواست می کنم
inquiry
U
اسستسفار درخواست
to make an application
[to apply]
U
درخواست کردن
demandant
U
درخواست کننده
pleader
U
درخواست دادن
applies
U
درخواست کردن
applies
U
درخواست دادن
demand code
U
رمز درخواست
asked
<adj.>
<past-p.>
U
درخواست شده
claimed
<adj.>
<past-p.>
U
درخواست شده
demanded
<adj.>
<past-p.>
U
درخواست شده
applicants
U
درخواست کننده
apply
U
درخواست کردن
document number
U
شماره درخواست
materials requisition
U
درخواست مواد
application form
U
برگ درخواست
on call
U
بنا به درخواست
plead with
U
درخواست کردن
fire message
U
درخواست اتش
excess demand
U
درخواست مازاد
apply
U
درخواست دادن
declaration of intention
U
درخواست تابعیت
requisition number
U
شماره درخواست
demanded
U
درخواست مطالبه
demand
U
درخواست کردن
demand
U
درخواست مطالبه
rrayer
U
درخواست التماس
demands
U
درخواست مطالبه
round robin
U
درخواست کتبی
call for fire
U
درخواست اتش
basic requisition number
U
درخواست اولیه
requisition line
U
خط درخواست اماد
basic requisition number
U
درخواست ابتدایی
demanded
U
درخواست کردن
purchase requisition
U
درخواست خرید
request signal
U
علامت درخواست
demands
U
درخواست کردن
d. note
U
درخواست پرداخت
appeal for tenders
U
درخواست مزایده
applicant
U
درخواست کننده
applying
U
درخواست کردن
applying
U
درخواست دادن
applicator
U
درخواست کننده
requisitions
U
درخواست رسمی کردن
at call
U
به محض درخواست عندالمطالبه
requisition
U
درخواست رسمی کردن
initial fire request
U
درخواست ابتدایی اتش
debt enforcement
U
درخواست طلب وصول
to deny somebody a wish
U
درخواست کسی را رد کردن
requisitioned
U
درخواست رسمی کردن
demand code
U
شماره رمزبرگ درخواست
boning
U
خواستن درخواست کردن
requisitioning
U
درخواست رسمی کردن
solicits
U
درخواست یا تقاضا کردن از
call for fire
U
درخواست اتش کردن
to ask too much
U
بیش از حد درخواست کردن
bones
U
خواستن درخواست کردن
recind
U
لغو کامل درخواست
by popular
[demand]
request
U
درخواست توده پسند
proposal form
U
فرم درخواست بیمه
on request
U
وقتی که درخواست بشود
on application
U
در زمان
[حالت]
درخواست
reclama
U
درخواست تجدید نظر
repleader
U
درخواست تجدیدنظر استیناف
request for price quotation
U
درخواست مظنه قیمت
boned
U
خواستن درخواست کردن
bone
U
خواستن درخواست کردن
to apply for leave
U
درخواست مرخصی کردن
solicit
U
درخواست یا تقاضا کردن از
solicited
U
درخواست یا تقاضا کردن از
requisition line
U
مسیر درخواست اماد
soliciting
U
درخواست یا تقاضا کردن از
requesting unit
U
یکان درخواست کننده
to a oneself for help
U
درخواست کمک کردن
pleadable
U
قابل درخواست دادن
on call
U
اتشهای طبق درخواست
indents
U
سفارش درخواست کردن
indenting
U
سفارش درخواست کردن
indent
U
سفارش درخواست کردن
modification work order
U
برگ درخواست نوسازی
to grant an application
U
درخواست نامه ای را پذیرفتن
to solicit an office
U
درخواست ازیک شرکت
to reject
[refuse]
an application
U
درخواست نامه ای را رد کردن
mission call
U
درخواست پشتیبانی هوایی کردن
to ask somebody for
[about]
something
U
از کسی چیزی درخواست کردن
call for ..... under the credit
U
درخواست کردن ..... تحت اعتبار
mission request
U
درخواست اجرای ماموریت هوایی
application
[for something]
U
درخواست نامه
[برای چیزی]
appeal
[to]
or
[for]
U
درخواست
[برای]
[استیناف در دادگاه]
demand
[of]
U
درخواست
[خواست]
[طلب]
[تقاضا]
[از]
person seeking
[political]
asylum
U
درخواست کننده پناهندگی
[سیاسی]
application
U
درخواست نامه پشت کار
applications
U
درخواست نامه پشت کار
asylum seeker
U
درخواست کننده پناهندگی
[سیاسی]
altitude azimuth
U
عقربه نشان دهنده ارتفاع هواپیما دستگاه نشان دهنده ارتفاع هواپیما
to ask specifically about something
U
چیزی را به طور خاص درخواست کردن
applies
U
درخواست کردن شامل حال بودن
portcall
U
درخواست حمل وسایل به بندربرای بارگیری
applying
U
درخواست کردن شامل حال بودن
apply
U
درخواست کردن شامل حال بودن
to file a petition
U
بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
line item
U
اقلام موجود در چانل درخواست وسایل
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com