Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
declaration of intention
U
درخواست تابعیت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
jus sanguinis
U
قانونی که بموجب ان تابعیت فرزند از روی تابعیت والدینش معین میگردد
stateless person
U
شخصی که تابعیت کشور راندارد شخص فاقد اوراق تابعیت
naturalizing
U
اعطای تابعیت قبول تابعیت کردن
naturalizes
U
اعطای تابعیت قبول تابعیت کردن
naturalize
U
اعطای تابعیت قبول تابعیت کردن
naturalises
U
اعطای تابعیت قبول تابعیت کردن
naturalising
U
اعطای تابعیت قبول تابعیت کردن
request modify
U
درخواست تصحیح دارم درخواست تغییر میکنم
call-ups
U
درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call up
U
درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
call-up
U
درخواست شناسایی شبکه درخواست اعلام شناسایی درشبکه حاضر و غایب کردن ایستگاههای بی سیم
excess demand
U
درخواست بیش از حد درخواست اضافی
requisitions
U
درخواست کردن درخواست وسایل
requisitioned
U
درخواست کردن درخواست وسایل
requisition
U
درخواست کردن درخواست وسایل
requisitioning
U
درخواست کردن درخواست وسایل
call mission
U
درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
nationality
U
تابعیت
nationalities
U
تابعیت
allegiances
U
تابعیت
allegiance
U
تابعیت
citizenship
U
تابعیت
sequences
U
تابعیت
sequence
U
تابعیت
naturalize
U
حق تابعیت دادن
diversity of citizenship
U
اختلاف تابعیت
repatriation
U
اعطاء تابعیت
repatriations
U
اعطاء تابعیت
stateless
U
بدون تابعیت
naturalizes
U
حق تابعیت دادن
document of nationality
U
سند تابعیت
dual nationality
U
تابعیت مضاعف
naturalizing
U
حق تابعیت دادن
naturalising
U
حق تابعیت دادن
naturalization
U
اعطای تابعیت
naturalization
U
قبول تابعیت
nationality law
U
قانون تابعیت
naturalises
U
حق تابعیت دادن
denaturalize
U
از تابعیت در اوردن
renouncement of citizenship
U
ترک تابعیت
expotriate someone
U
ترک تابعیت کردن
to expatriate oneself
U
ترک تابعیت کردن
naturalization
U
اعطا یا قبول تابعیت
adherently
U
هواخواهانه ازروی تابعیت
declaration of intention
U
افهاریه تمایل به پذیرش تابعیت
renege
U
ترک تابعیت کشور یا دین خود راکردن
reneged
U
ترک تابعیت کشور یا دین خود راکردن
reneging
U
ترک تابعیت کشور یا دین خود راکردن
reneges
U
ترک تابعیت کشور یا دین خود راکردن
requistioner
U
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
requested
U
درخواست اماد کردن درخواست کردن
fire call
U
درخواست اتش توپخانه درخواست اتش
requesting
U
درخواست اماد کردن درخواست کردن
requests
U
درخواست اماد کردن درخواست کردن
request
U
درخواست اماد کردن درخواست کردن
requisition
U
درخواست
requisitioned
U
درخواست
appeals
U
درخواست
appealed
U
درخواست
appeal
U
درخواست
requisitioning
U
درخواست
supplication
U
درخواست
solicitation
U
درخواست
enquiry
U
درخواست
requistion for money
U
درخواست
imploration
U
درخواست
requests
U
درخواست
requisitions
U
درخواست
on request of which
[at his request]
U
به درخواست او
d. of a request
U
در درخواست
requesting
U
درخواست
tendering
U
درخواست
claiming
U
درخواست
claimed
U
درخواست
claim
U
درخواست
suits
U
درخواست
demanded
U
درخواست
demands
U
درخواست
postulate
U
درخواست
tender
U
درخواست
suited
U
درخواست
indents
U
درخواست
indenting
U
درخواست
indent
U
درخواست
tendered
U
درخواست
suit
U
درخواست
postulated
U
درخواست
postulates
U
درخواست
postulating
U
درخواست
claims
U
درخواست
application
U
درخواست
applications
U
درخواست
demand
U
درخواست
requested
U
درخواست
request
U
درخواست
tenderest
U
درخواست
basic requisition number
U
درخواست اولیه
document number
U
شماره درخواست
applicator
U
درخواست کننده
application form
U
برگ درخواست
appeal for tenders
U
درخواست مزایده
excess demand
U
درخواست مازاد
demandant
U
درخواست کننده
basic requisition number
U
درخواست ابتدایی
call for fire
U
درخواست اتش
rrayer
U
درخواست التماس
demand code
U
رمز درخواست
d. note
U
درخواست پرداخت
toa for a job or position
U
درخواست کارکردن
purchase requisition
U
درخواست خرید
to g. any one's request
U
درخواست کسیراپذیرفتن
request signal
U
علامت درخواست
requisition line
U
خط درخواست اماد
requisition number
U
شماره درخواست
supplicate
U
درخواست کردن
supervisor request
U
درخواست نافر
round robin
U
درخواست کتبی
stock requisition
U
درخواست کالا
pleader
U
درخواست دادن
asking and ordering
U
درخواست و سفارش
speak for
<idiom>
U
درخواست کردن
put in for something
<idiom>
U
درخواست چیزی
fire message
U
درخواست اتش
to make an application
[to apply]
U
درخواست کردن
writ of subpoena
U
برگ درخواست
materials requisition
U
درخواست مواد
on call
U
بنا به درخواست
plead with
U
درخواست کردن
at the request of
U
به خواهش
[به درخواست]
solicit
U
درخواست کردن
imploring
U
درخواست کردن از
inquiries
U
اسستسفار درخواست
prayed
U
درخواست کردن
asked
<adj.>
<past-p.>
U
درخواست شده
praying
U
درخواست کردن
prays
U
درخواست کردن
demands
U
درخواست کردن
solicited
U
درخواست کردن
claimed
<adj.>
<past-p.>
U
درخواست شده
apply
U
درخواست دادن
apply
U
درخواست کردن
applies
U
درخواست کردن
pray
U
درخواست کردن
implores
U
درخواست کردن از
soliciting
U
درخواست کردن
solicits
U
درخواست کردن
implore
U
درخواست کردن از
entreats
U
درخواست کردن
entreating
U
درخواست کردن
entreated
U
درخواست کردن
entreat
U
درخواست کردن
applying
U
درخواست دادن
implored
U
درخواست کردن از
applying
U
درخواست کردن
demands
U
درخواست مطالبه
applies
U
درخواست دادن
applicant
U
درخواست کننده
demanded
U
درخواست کردن
demanded
U
درخواست مطالبه
requests
U
درخواست می کنم
applicant
U
درخواست دهنده
demand
U
درخواست کردن
applicants
U
درخواست دهنده
applicants
U
درخواست کننده
demand
U
درخواست مطالبه
requesting
U
درخواست می کنم
requested
U
درخواست می کنم
request
U
درخواست می کنم
demanded
<adj.>
<past-p.>
U
درخواست شده
inquiry
U
اسستسفار درخواست
solicited
U
درخواست یا تقاضا کردن از
on application
U
در زمان
[حالت]
درخواست
requisitioned
U
درخواست رسمی کردن
soliciting
U
درخواست یا تقاضا کردن از
to reject
[refuse]
an application
U
درخواست نامه ای را رد کردن
demand code
U
شماره رمزبرگ درخواست
to grant an application
U
درخواست نامه ای را پذیرفتن
to deny somebody a wish
U
درخواست کسی را رد کردن
to a oneself for help
U
درخواست کمک کردن
to solicit an office
U
درخواست ازیک شرکت
to ask too much
U
بیش از حد درخواست کردن
solicits
U
درخواست یا تقاضا کردن از
indenting
U
سفارش درخواست کردن
bone
U
خواستن درخواست کردن
indent
U
سفارش درخواست کردن
to apply for leave
U
درخواست مرخصی کردن
boned
U
خواستن درخواست کردن
debt enforcement
U
درخواست طلب وصول
at call
U
به محض درخواست عندالمطالبه
call for fire
U
درخواست اتش کردن
boning
U
خواستن درخواست کردن
bones
U
خواستن درخواست کردن
indents
U
سفارش درخواست کردن
modification work order
U
برگ درخواست نوسازی
initial fire request
U
درخواست ابتدایی اتش
recind
U
لغو کامل درخواست
reclama
U
درخواست تجدید نظر
on request
U
وقتی که درخواست بشود
requisitioning
U
درخواست رسمی کردن
repleader
U
درخواست تجدیدنظر استیناف
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com