Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 186 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
irradiance
U
درخشندگی تابش
irradiancy
U
درخشندگی تابش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
shines
U
درخشندگی
refulgence
U
درخشندگی
sheen
U
درخشندگی
brilliancy
U
درخشندگی
coruscation
U
درخشندگی
radiancy
U
درخشندگی
effulge
U
درخشندگی
effulgence
U
درخشندگی
shine
U
درخشندگی
brightness
U
درخشندگی
radiance
U
درخشندگی
luminosity
U
درخشندگی
brilliance
U
درخشندگی
splendor
U
درخشندگی
fulgor
U
درخشندگی
glim
U
درخشندگی
luminance
U
درخشندگی
fulgency
U
درخشندگی
luminosity factor
U
درخشندگی
fulgour
U
درخشندگی
lustre
U
درخشندگی
luster
U
درخشندگی
lustreer
U
درخشندگی صیقل
resplendency
U
درخشندگی جلوه
luminosity factor
U
ضریب درخشندگی
glitter
U
درخشندگی درخشش
apparent luminosity
U
درخشندگی فاهری
brightness adaptation
U
انطباق با درخشندگی
brightness contrast
U
تقابل درخشندگی
absolute luminosity
U
درخشندگی مطلق
bril
U
واحد درخشندگی
glitters
U
درخشندگی درخشش
glares
U
درخشندگی زیاد
resplendence
U
درخشندگی جلوه
glared
U
درخشندگی زیاد
glittered
U
درخشندگی درخشش
glare
U
درخشندگی زیاد
chatoyance
U
درخشندگی متغیر
chatoyancy
U
درخشندگی متغیر
blazes
U
درخشندگی جار زدن
luminouity
U
فرو زندگی درخشندگی
blaze
U
درخشندگی جار زدن
brilliancy prize
U
جایزه درخشندگی شطرنج
blazed
U
درخشندگی جار زدن
orient
U
کشورهای خاوری درخشندگی بسیار
orients
U
کشورهای خاوری درخشندگی بسیار
orienting
U
کشورهای خاوری درخشندگی بسیار
shines
U
تابش
coruscation
U
تابش
erythema
U
تابش
brilliance
U
تابش
effulgence
U
تابش
eradiation
U
تابش
radiation of heat
U
تابش
radiational
U
تابش
effulge
U
تابش
isodose
U
هم تابش
irradiation
U
تابش
phosphorogenic
U
تابش زا
fulgency
U
تابش
radioactivity
U
تابش
radiation
U
تابش
glittered
U
تابش
glitters
U
تابش
emissions
U
تابش
glitter
U
تابش
emission
U
تابش
glinted
U
تابش
glow
U
تابش
glinting
U
تابش
glowed
U
تابش
glows
U
تابش
total radiation
U
تابش کل
glints
U
تابش
shine
U
تابش
glint
U
تابش
lustre
U
تابش
thermal radiation
U
تابش حرارتی
irradiation
U
تابش دهی
radiation constants
U
ثابتهای تابش
primary cosmic rays
U
تابش کیهانی
exciting radiation
U
تابش برانگیزاننده
thermal emission
U
تابش حرارتی
black light
U
تابش فرابنفش
energy radiation
U
تابش انرژی
emissivity
U
تابش نسبی
electromagnetic radiation
U
تابش الکترومغناطیسی
spectrum
U
گستره تابش
wave radiation
U
تابش موج
sunshine
U
تابش افتاب
lustreer
U
تابش فروزندگی
shine
U
فروغ تابش
ultraviolet radiation
U
تابش فرابنفش
radiant intensity
U
شدت تابش
visible radiation
U
تابش مرئی
polarized radiation
U
تابش قطبیده
plane of incidence
U
صفحه تابش
incidence plane
U
صفحه تابش
incidence angle
U
زاویه تابش
cosmic rays
U
تابش کیهانی
heat radiation
U
تابش گرما
radiation laws
U
قوانین تابش
solarization
U
تابش افتاب
soft radiation
U
تابش نرم
radiation hazard
U
گزند تابش
radiation intensity
U
شدت تابش
background radiation
U
تابش زمینه
irradiating
U
تابش دادن
annihilation radiation
U
تابش نابودی
anneal
U
پخت تابش
angle of reflection
U
زاویه تابش
radiation loss
U
گمگشتگی تابش
angle of incidence
U
زاویه تابش
sheen
U
تابش برق
radiation pattern
U
الگوی تابش
bolometri
U
تابش سنجی
radiation field
U
میدان تابش
fluorescence
U
تابش ماهتابی
radiation density
U
تراکم تابش
cosmic radiation
U
تابش کیهانی
flash
U
تابش انی
flashed
U
تابش انی
radiation efficiency
U
راندمان تابش
flashes
U
تابش انی
candescent
U
تابش یاگرما
shines
U
فروغ تابش
irradiates
U
تابش دادن
irradiated
U
تابش دادن
irradiate
U
تابش دادن
soaking
U
تابش متعادل
radiometer
U
تابش سنج
polarized electromagnetic radiation
U
تابش الکترومغناطیسی قطبیده
radiation of heat
U
انتقال گرمابوسیله تابش
planck's radiation law
U
قانون تابش پلانک
opalescence
U
تابش قوس و قزحی
near ultraviolet radiation
U
تابش فرابنفش نزدیک
net radiation factor
U
ضریب تابش خالص
blackbody radiation
U
تابش جسم سیاه
bolometric magnitude
U
قدر تابش سنجی
continuous background radiation
U
تابش زمینهای پیوسته
glows
U
التهاب تابش گداختگی
glowed
U
التهاب تابش گداختگی
glow
U
التهاب تابش گداختگی
hard radiation
U
تابش یا پرتو سخت
flames
U
مشتعل شدن تابش
kirchhoff radiation law
U
قانون تابش کیرشهف
flame
U
مشتعل شدن تابش
ionizing radiation
U
تابش یون ساز
ionizing radiation
U
تابش یونیزه کننده
glared
U
تابش خیره کننده تشعشع
dazzles
U
تابش یا روشنی خیره کننده
dazzled
U
تابش یا روشنی خیره کننده
dazzle
U
تابش یا روشنی خیره کننده
glare
U
تابش خیره کننده تشعشع
glares
U
تابش خیره کننده تشعشع
radioactive
U
پرتو افشان تابش دار
dazzling
U
تابش یا روشنی خیره کننده
accidentalism
U
اثرات تابش نورمصنوعی براشیاء
photon
U
تنها یک الکترون تابش شود
sunlight
U
تابش افتاب انعکاس نور خورشید
roentgen
U
واحد تابش تشعشعات یونیزه کننده
thermionic
U
مربوط به تابش الکترونها ازاجسام داغ
isodose
U
دارای تابش یا اشعه برابر هم شعاع
angle of incidence
U
زاویه بین شعاع تابش و عمود به صفحه
roentgenography
U
عکس برداری بوسیله تابش اشعه مجهول
radiation cooling
U
سرد شدن توسط تابش مستقیم از سطح
lanolin
U
لانولین
[ماده چربی موجود در سطح الیاف پشم که در صورت شسته نشدن حالت انعطاف پذیری و درخشندگی به فرش های پشمی می بخشد.]
footcandle
U
واحد روشنایی برابر تابش نور در یک فوت مربع
delayed neutrons
U
نوترونهای تابش شده از یک هسته برانگیخته در یک پروسه رادیواکتیو
luminescence
U
پدیده نورافشانی جسمی پس ازقرار گرفتن درمعرض تابش اشعه
photoemissive
U
مادهای که در اثر روشنایی یانور از خود الکترون تابش میکند
laser
[light amplification by stimulated emission of radiation]
U
لیزر
[تقویت نور به روش گسیل القایی تابش]
[فیزیک]
roentgenogram
U
عکسی که توسط تابش اشعه مجهول درست شده است
airglow
U
روشنایی که در هنگام غروب به علت تابش افتاب به جوزمین پدید می اید
phototude
U
لوله الکترون دارای کاتد و اندکه بترتیب فوتون تابش وجذب می کنند
actinoelectric
U
اجسامی که دارای خاصیت تولید الکتریسیته در اثر تابش طول موجی متناسب با نورباشند
hair
U
[الیاف نازکتر از پشم مو یا کرک بز و شتر، تفاوت آن با پشم در داشتن ساختار سلولی است که کیسه های هوای موجود باعث ایجاد درخشندگی بیشتر آن می گردد.]
wein law
U
طول موج بیشترین شدت تابش حاصل از منبع جسم داغ با دمای مطلق نسبت عکس دارد
lasers
U
هر روش تابش نور کوهرنت یا همسان توسط انرژی ذخیره شده در سیستم مولکولی یااتمی هنگام تحریک با سیگنال ورودی
laser
U
هر روش تابش نور کوهرنت یا همسان توسط انرژی ذخیره شده در سیستم مولکولی یااتمی هنگام تحریک با سیگنال ورودی
rem
U
مقدار تابش یونیزه کننده که در صورت جذب توسط یک جسم همان تاثیرات فیزیولوژیکی را که یک رونتگن اشعه ایکس یاتابشهای گاما دارند خواهدداشت
hill shading
U
سایه زدن ارتفاعات و تپه هاروی نقشه رنگ کردن ارتفاعات در عکس جهت تابش نور خورشید
synthetic dyes
U
رنگینه های شیمیایی
[این رنگ ها که جدیدا وارد بازار فرش شده اند، اصالت فرش اصیل را خدشه دار نموده اند. بدلیل ثبات و درخشندگی جا افتادگی فرش را می گیرند ولی در عوض سهولت دسترسی باعث استقابل شده است.]
black body radiation
U
تابش جسم سیاه پرتو جسم سیاه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com