English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
The tree wI'll die . U درخت خشک خواهد شد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
It will be interesting to see how the first free elections play themselves out. U خیلی جالب خواهد بود تا ببینید که نتیجه اولین انتخابات آزاد چه خواهد شد .
it will make against us U برای مازیان خواهد داشت بزیان ما تمام خواهد شد
runs U دستوری که به کاربر امکان نوشتن نام برنامه ای که می خواهد اجرا کند یا دستور DOS ای که می خواهد اجرا کند میدهد
run U دستوری که به کاربر امکان نوشتن نام برنامه ای که می خواهد اجرا کند یا دستور DOS ای که می خواهد اجرا کند میدهد
rootery U توده ریشه وکنده درخت درباغها که درخت روی ان میکارند
papaw U درخت پاپااو یا درخت نخل امریکای جنوبی
ceiba U درخت گل ابریشم گرمسیری درخت پنبه هندی
underbrush U درخت کوچک روینده درزیر درخت
myrica U درخت شیشعان درخت موم
gambir U درخت کاد هندی درخت کاد اصفر
gambier U درخت کاد هندی درخت کاد اصفر
Cypress design U طرح درخت سرو [سرو بعنوان اسطوره سرسبزی و سرافرازی و قامت بلند در اکثر طرح های ایران خصوصا فرش، جای خاص خود را داشته و عده ای طرح بته جقه را جلوه ای از درخت سرو دانسته اند.]
that fauit will right itself U خواهد شد
twill _ U ان خواهد
it will manifest it self U اشکار خواهد شد
he shall go U خواهد رفت
the secret will open to me U خواهد گردید
it askes for attention U دقت می خواهد
he will go U خواهد رفت
It wI'll get us into trouble. U ما را به درد سر خواهد انداخت
She wI'll gradually soften . U تدریجا" نرم خواهد شد
i know that he will come U من میدانم که او خواهد امد
The folwer wI'll die for want of water. U گل از بی آبی خشک خواهد شد
Its color wI'lll fade. U رنگش خواهد رفت
It wI'll prove to be to your disadvantage. U بضررت تمام خواهد شد
It wI'll clear up by morning . U تا صبح هواصاف خواهد شد
She wI'll regret it bitterly. U مثل سگ پشیمان خواهد شد
It wI'll overtake (befall) everyone. U دامنگیر همه خواهد شد
What impudence!what never !what cheek! U واقعا" که خیلی رو می خواهد !
it will give rise to a quarrel U مایه ستیزه خواهد شد
She wI'll survive . She wI'll pull through. U زنده خواهد ماند
criterion U مشخصاتی که با آن برخورد خواهد شد
Well what does he want now ? U خوب حا لاچه می خواهد ؟
it would be preferble to U بهتر خواهد بود
it will manifest it self U معلوم خواهد گشت
do as you please U هر چه دلتان می خواهد بکنید
the truth will out . <proverb> U یقیقت بر ملا خواهد شد .
the lord will provide U خداوسیله خواهد ساخت
near work U کاری که نگاه نزدیک می خواهد
accuracy U تعریف دقیق تر خواهد بود
it will give rise to a quarrel U نزاعی تولید خواهد کرد
who will pay for it U کی پول انرا خواهد داد
he would be sure to like it U یقینا انرادوست خواهد داشت
He wI'll expedite our case. U اوکارما ؟ راجلو خواهد انداخت
who will pay for it U کی هزینه انرا خواهد پرداخت
I wI'll be greatly ( badly ) disgraced. U بدجوری آبرویم خواهد رفت
i do not u.his wanting to say U نمیفهم چرامی خواهد بماند
if he wishes to be a U اگرمی خواهد کسی بشود
She wI'll arrive on friday morning . U جمعه صبح وارد خواهد شد
sticker [guest] U مهمانی که نمی خواهد برود
It wI'll spoil my appetite . U اشتهایم راکور خواهد کرد
What must be must be . <proverb> U آنچه باید بشود خواهد شد .
Surely things wI'll turn out well for him in the end. U مطمئنا" عاقبت بخیر خواهد شد
There will be a delay of 8 minutes. 8 دقیقه تاخیر خواهد داشت.
Sooner or later , he wI'll find out . U دیر یا زود خواهد فهمید
output U ذخیره موقت داده که خارج خواهد شد
which diffrence shall be settled only by U ..... و این اختلاف هم ازطریق داوری حل خواهد شد
She said it would rain and sure enough it did . گفت باران خواهد آمد و همینطور هم شد
She wI'll never realize this wish. U این آرزو بدلش خواهد ماند
This book wI'll be a great success . U این کتاب خیلی گه خواهد کرد
whatsoever he doeth shall p U هرچه میکند نیک انجام خواهد شد
outputs U ذخیره موقت داده که خارج خواهد شد
A new government wI'll take office . U حکومت جدیدی سر کار خواهد آمد
he is sanguine of success U خوش بین یادلگرم است که کامیاب خواهد شد
Things wI'll be looking up .Things wI'll be assuming a better shape (complexion). U اوضاع صورت بهتری پیدا خواهد کرد
on shall from a quo rum U جلسهای که باحضورنصف اعضابعلاوه یک تن رسمیت خواهد داشت
He gave us to understand that he would help us. U او [مرد] وعده داد که به ما کمک خواهد کرد.
it will wear to your shape U بپوشیدبهترمیشود درنتیجه پوشیدن قالب تن شما خواهد شد
We shall look into the matter in due ( good ) time . U درموقع مناسب باین مطلب رسیدگه خواهد شد
Your train will leave from platform 8. قطار شما از سکوی شماره 8 حرکت خواهد کرد.
end user U شخصی که از وسیله یا برنامه یا محصول استفاده خواهد کرد
While the grass grows the cow starves . <proverb> U تا علفها رشد کند گاو از گرسنى خواهد مرد .
stagnation thesis U ایجاد رکود اقتصادی اجتناب ناپذیر خواهد بود
Let him go jump in the lake . He can go and drown himself . U بگذار هر غلطی می خواهد بکند ( از تهدیدش ترسی ندارم )
He threatened to thrash the life out of me . U تهدیدم کردکه آنقدر کتکم خواهد زد تا جانم دربیاید
The judge will have the final say on the matter. U قاضی حرف آخر را در این موضوع خواهد داشت.
gigo U اگر اطلاعات ورودی بد باشد خروجی هم بد خواهد بود
He is trying to prove himself all the time. U او [مرد] همیشه می خواهد نشان بدهد از پس کار بر می آید.
contingency plan U برنامه دوم که در صورت خرابی اولی انجام خواهد شد
He who excuses accuses himself. <proverb> U کسی که پوزش می خواهد خود را متهم می کند. [ضرب المثل]
that book will immortalize him U ان کتاب نام اورا تا جاویدان زنده نگاه خواهد داشت
diminished radix complement U نمایش اعداد که در آن هر رقم در عدد از یک واحد کمتر از پایه کم خواهد شد
Excuses always proceed from a guilty conscience. <proverb> U کسی که پوزش می خواهد خود را متهم می کند. [ضرب المثل]
He warned he would go on a termless hunger strike. U او [مرد] هشدار داد که اعتصاب غذای بی مدتی خواهد کرد.
A guilty conscience needs no accuser. <proverb> U کسی که پوزش می خواهد خود را متهم می کند. [ضرب المثل]
to tell somebody something [to let somebody in on something] <idiom> U به کسی چیزی را گفتن که او نباید می دانست یا او نمی خواهد بداند.
This law wI'll be a disincentive to foreign investors. U این قانون باعث سردی سرمایه گذاران خارجی خواهد شد
defaults U مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
On Thursday it will be variably cloudy [cloudy with sunny intervals] . U پنجشنبه هوا بطور متغیر ابری و مدتی صاف خواهد بود.
defaulting U مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
defaulted U مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
default U مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
attention code U حروف AT در دستور Hayes AT به مودم می گوید که دستوری در ادامه بیان خواهد شد
critical engine U موتوری که از کارافتادن یانقص ان تاثیر زیادی درعملکرد هواپیما خواهد داشت
restorationist U کسیکه معتقداست باینکه بشرعاقبت بسعادت اول خود نائل خواهد شد
hackers U فردی که علاقه بکار کامپیوترندارد اما از طریق سعی وخطا می خواهد ان را فراگیردهواخواه
hacker U فردی که علاقه بکار کامپیوترندارد اما از طریق سعی وخطا می خواهد ان را فراگیردهواخواه
i/o U فضای ذخیره سازی موقت داده که به عنوان خروجی یا ورودی استفاده خواهد شد
doctrinaire U کسی که می خواهد نظریات و اصول خودرا بدون توجه به مقتضیات اجرا کند
He is trying to run before he has learned do walk. <proverb> U او مى خواهد قبل از آنکه راه رفتن را یاد بگیرد شروع به دویدن کند.
to keep somebody in suspense <idiom> U کسی را در حالت هراس گذاشتن [چونکه نمی داند چه پیش خواهد آمد]
NOT function U تابع معکوس منط قی که وقتی ورودی نادرست باشد خروجی درست خواهد بود
background U نور منعکس شده از یک ورقه کاغذی توسط کاغذ خوان نوری خوانده خواهد شد
parameters U نرم افزاری که توابع اصل آن طبق نیاز کاربر با متغیرهای مختلف خواهد بود
backgrounds U نور منعکس شده از یک ورقه کاغذی توسط کاغذ خوان نوری خوانده خواهد شد
parameter U نرم افزاری که توابع اصل آن طبق نیاز کاربر با متغیرهای مختلف خواهد بود
default U عمل یا مقدار باز پیش تعیین شده که اگر اپراتور تغییر نکند استفاده خواهد شد
decision U مدار منط قی که روی داده دودویی کار میکند و خروجی طبق عمل خواهد بود
decisions U مدار منط قی که روی داده دودویی کار میکند و خروجی طبق عمل خواهد بود
defaults U عمل یا مقدار باز پیش تعیین شده که اگر اپراتور تغییر نکند استفاده خواهد شد
defaulted U عمل یا مقدار باز پیش تعیین شده که اگر اپراتور تغییر نکند استفاده خواهد شد
defaulting U عمل یا مقدار باز پیش تعیین شده که اگر اپراتور تغییر نکند استفاده خواهد شد
special bastard U هر گاه پدر ومادر طفلی که حرامزاده بوده بعدا" ازدواج کنند نسب اوصحیح خواهد بود
device U روش برنامه نویسی که نتیجه آن برنامهای خواهد بود که به هر سخت افزار جانبی قابل اجرا است
devices U روش برنامه نویسی که نتیجه آن برنامهای خواهد بود که به هر سخت افزار جانبی قابل اجرا است
Marxists U طرفدار مکتب مارکس براساس اعتقاد انهاسرمایه داری به علت تناقض درونی موجود در ان سقوط خواهد کرد
Marxist U طرفدار مکتب مارکس براساس اعتقاد انهاسرمایه داری به علت تناقض درونی موجود در ان سقوط خواهد کرد
requests U متنی که حاوی اطلاعاتی درباره استاندارد جدیداست واز کاربرمی خواهد که متن را بررسی کندوتوضیحات اضافی را ایجاد کند
request U متنی که حاوی اطلاعاتی درباره استاندارد جدیداست واز کاربرمی خواهد که متن را بررسی کندوتوضیحات اضافی را ایجاد کند
requesting U متنی که حاوی اطلاعاتی درباره استاندارد جدیداست واز کاربرمی خواهد که متن را بررسی کندوتوضیحات اضافی را ایجاد کند
requested U متنی که حاوی اطلاعاتی درباره استاندارد جدیداست واز کاربرمی خواهد که متن را بررسی کندوتوضیحات اضافی را ایجاد کند
unions U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
union U تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
previews U نمایش متن یا گرافیک روی صفحه نمایش که به همان صورت چاپ خواهد شد
preview U نمایش متن یا گرافیک روی صفحه نمایش که به همان صورت چاپ خواهد شد
conjunction U تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
conjunctions U تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
shifted U چرخش بیتها در یک کلمه به طوری که آخرین بیت در محل اولین بیت درج خواهد شد
shift U چرخش بیتها در یک کلمه به طوری که آخرین بیت در محل اولین بیت درج خواهد شد
shifts U چرخش بیتها در یک کلمه به طوری که آخرین بیت در محل اولین بیت درج خواهد شد
dediction of way U هر گاه راهی واقع در ملک خصوصی فردی به مدت 02سال مورد استفاده عموم باشد جزء اموال عمومی تلقی خواهد شد
stubs U تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stub U تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stubbed U تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stubbing U تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
targetted U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
target U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
It wI'll eventually pay off. U با لاخره نتیجه خواهد رسید (نتیجه می دهد )
targeted U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeting U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targets U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetting U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
flowers U درخت گل
butts U ته درخت
butted U ته درخت
vine U درخت مو
quincunx U درخت به
vines U درخت مو
flower U درخت گل
thick with trees U پر از درخت
copaiba U درخت
treeless U بی درخت
butt U ته درخت
tamarisk U درخت گز
abat U سد درخت
woody U پر درخت
xyloid U پر درخت
tree U درخت
quinces U درخت به
quince U درخت به
naive user U شخصی که می خواهد کاری را با کامپیوتر انجام دهد امافاقد تجربه لازم برای برنامه نویسی با کامپیوتر میباشد
charges forward U هزینه هایی که بوسیله مشتری پرداخت خواهد شد مخارج حمل که بعد از تحویل کالا به مشتری از او دریافت میشود
plane [Platanus] U درخت چنار
dendroid U بشکل درخت
jacaranda U درخت جوالدوز
dendroidal U درخت وار
dendrologist U درخت شناس
dendrology U درخت شناسی
dendrometer U درخت پیما
dendrophilous U درخت دوست
dendrophilous U درخت پیچ
diclinous U درخت دوپایه
withy U درخت بید
pink hawthorn U درخت زالزالک
judas tree U درخت ارغوان
jujube U درخت عناب
cotton plant U درخت پنبه
date palm U درخت خرما
alder U درخت توسکا
datepalm U درخت خرما
decision tree U درخت تصمیم
lentisk U درخت مصطکی
leatherwood U درخت میشن
knurr U گره درخت
knur U گره درخت
kapur U درخت کافور
dendriform U مانند درخت
woodless U بی درخت بی جنگل
hautbois U درخت جنگلی
haematoxylon U درخت بقم
spruce U درخت صنوبر
elemi U درخت لامی
the foot of the tree U پای درخت
feller U درخت انداز
fruiter U درخت میوه
fig tree U درخت انجیر
leavulose U درخت میوهfructose
foresttree U درخت جنگلی
foliage leaf U برگ درخت
filbert U درخت فندق
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com