English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
maximum temperature U درجه حرارت حداکثر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
maximum permissible temperature rise U حداکثر مقدار افزایش درجه حرارت مجاز
maximum safe temperature U درجه حرارت مجاز حداکثر
maximum surface temperature U درجه حرارت سطحی حداکثر
Other Matches
temperatures U درجه حرارت
temperature U درجه حرارت
low temperature U درجه حرارت پایین
intermediate temperature U درجه حرارت متوسط
ambient temperature U درجه حرارت محیطی
internal temperature U درجه حرارت داخلی
Fahrenheit U درجه حرارت فارنهایت
intermediate temperature U درجه حرارت میانی
operating temperature U درجه حرارت کار
ignition temperature U درجه حرارت احتراق
critical temperature U درجه حرارت بحرانی
hyperpyrexia U درجه حرارت بالاتر از صد
tempering temperature U درجه حرارت بازپخت
final temperature U درجه حرارت نهایی
thermostats U نافم درجه حرارت
temperatures U درجه حرارت دما
temperature U درجه حرارت دما
filament temperature U درجه حرارت فیلامان
thermostat U نافم درجه حرارت
magnetic transition temperature U درجه حرارت تبدیل مغناطیسی
psychrophilic U رشدکننده در درجه حرارت کم سرمازی
hypothermal U وابسته به تقلیل درجه حرارت
high temperature alloy U الیاژ درجه حرارت بالا
internal temperature rise U افزایش درجه حرارت داخلی
maximum scale value U مقدار درجه بندی حداکثر
heat setting U ثابت شدن درجه حرارت در رنگرزی
thermostat U تنظیم کننده درجه حرارت نافم گرما
pyrometer U وسیله سنجش درجه حرارت هوا در بالن
thermostats U تنظیم کننده درجه حرارت نافم گرما
temperature gradient U تغییر درجه حرارت با زیادشدن عمق اب دریا
humiture U اندازه گیری درجه حرارت ورطوبت هوا
cryogenic liquid U گاز مایع شده در درجه حرارت خیلی پایین
white heat U درجه حرارت زیادی که ازسرخی گذشته و برنگ سفید دراید
gradient U درصد شیب میزان تغییر درجه حرارت یافشار هوا
gradients U درصد شیب میزان تغییر درجه حرارت یافشار هوا
stenotherm U موجود غیر مقاون در مقابل تغییرات شدید درجه حرارت
thermocouple U وسیله اندازه گیری اختلاف درجه حرارت جفت گرمایی
kelvin U درجه حرارت کلوین که برابردرجه سانتیگراد بعلاوه عدد372 است
humid tropics U مناطقی از کره زمین که حرارت سردترین ماههای ان از 02 درجه سانتی گرادبیشتر باشد
cable rigging tension chart U جدولی که ارتباط بین تنش کابل کنترل و درجه حرارت رانشان میدهد
exothermal U حرارت زا تشکیل شده در اثر حرارت
exothermic U حرارت زا تشکیل شده در اثر حرارت
creep test U ازمایش خزش در درجه حرارت عادی ازمایش خزش
thermal stress U ازمایش اثر حرارت تشعشعی رادیواکتیویته مقاومت درمقابل اثر فرساینده حرارت
pyrolysis U تغییر شیمیایی در اثر حرارت تجزیه در اثر حرارت اتشکافت
max min system U سیستم حداکثر و حداقل سیستم انبارداری که در ان حداقل و حداکثر موجودی تعیین میگردد
beam attack U تک هواپیمای رهگیری که بازاویه افقی بیش از 54 درجه و کمتر از 531 درجه انجام میشود
maximal oxygen consumption U حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
maximal aerobic power U بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر اکسیژن مصرفی حداکثر توان توازی
maximal oxygen uptake U حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
capacity cost U هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
shoulder patch U درجه روی بازوی درجه داران
elevation indicator U صفحه مدرج درجه طبلک درجه
sighting bar U ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
third-class U درجه سوم بلیط درجه 3
third class U درجه سوم بلیط درجه 3
superelevation U درجه ارتفاع درجه بلندی
sighting leaf U ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
brevet U درجه افتخاری دادن فرمان درجه افتخاری
pyogenic U حرارت زا
warm U با حرارت
warmed U با حرارت
warmth U حرارت
ardor U حرارت
clammy U بی حرارت
warmest U با حرارت
warms U با حرارت
fervidness U حرارت
heat U حرارت
vehemence U حرارت
fired U حرارت
fire U حرارت
enthrusiasm U حرارت
verve U حرارت
temperature U حرارت
temperatures U حرارت
fervidity U حرارت
fires U حرارت
heats U حرارت
adust U با حرارت
mettlesome U با حرارت
ardour U حرارت
hotness U حرارت
maximum U حداکثر
maximal U حداکثر
endurance U حداکثر
outsides U حداکثر
uttermost U حداکثر
outside U حداکثر
peak U حداکثر
peaking U حداکثر
peaks U حداکثر
thermometer U حرارت سنج
strenuousness U حرارت و اصرار
thermophysics U فیزیک حرارت
calorification U تولید حرارت
thermometers U حرارت سنج
gradient U افت حرارت
thermotherapy U حرارت درمانی
central heating U حرارت مرکزی
thermoregulation U تنظیم حرارت
steamy U پر حرارت پر بخار
ginger U تندی حرارت
steamiest U پر حرارت پر بخار
zeal U ذوق حرارت
steamier U پر حرارت پر بخار
gradients U افت حرارت
heat conductor U هادی حرارت
initiative U شوق و حرارت
initiatives U شوق و حرارت
impressment U جدیت حرارت
impetuosity U تندی حرارت
actinometre U حرارت سنج
actinometer U حرارت سنج
heat absorption U جذب حرارت
heat exchange U تبادل حرارت
transformation of heat U تبادل حرارت
interchange of heat U تبادل حرارت
heat drop U افت حرارت
fervently U از روی حرارت
energetically U از روی حرارت
ardency U شور و حرارت
heat economy U اقتصاد حرارت
low heat cement U سیمان کم حرارت
calorimeter U حرارت سنج
heat expansion U انبساط حرارت
calefactory U حرارت بخش
heat transfer U انتقال حرارت
heats U حرارت دادن
heats U گرما حرارت
enthalpy U حرارت فعال
heat unit U واحد حرارت
expansion heat U حرارت انبساط
heat of hydration U حرارت ئیدراسیون
heat U گرما حرارت
heat U حرارت دادن
maximum thermometer U گرماسنج حداکثر
maximum load U بار حداکثر
maximum slope U حداکثر شیب
supercharge U خرج حداکثر
maximum profit U حداکثر سود
maximum prr ermissible U مجاز حداکثر
maximum ratings U مقدار حداکثر
peak voltage U ولتاژ حداکثر
maximum value U مقدار حداکثر
maximum limited stress U تنش حداکثر
optimum height U حداکثر ارتفاع
peak demand U حداکثر تقاضا
maximum performance U کارایی حداکثر
maximum density U حداکثر تراکم
intensity maximum U حداکثر شدت
submaximal U زیر حداکثر
maximum output U خروجی حداکثر
maximum speed U حداکثر سرعت
maximum price U حداکثر بها
wage ceiling U حداکثر دستمزد
maximum power demand U مصرف حداکثر
maximum of intensity U حداکثر شدت
price ceilings U حداکثر قیمت
maximum moment U حداکثر لنگر
maximum performance U عملکرد حداکثر
maximum work U کار حداکثر
peak current U جریان حداکثر
maximum efficiency U راندمان حداکثر
maximum efficiency U حداکثر کارائی
maximization U به حداکثر رسانیدن
full bore U حداکثر تلاش
flank speed U حداکثر سرعت
maximum duration U زمان حداکثر
payloads U حداکثر بار
relative maximum U حداکثر نسبی
payload U حداکثر بار
maximum amplitude U دامنه حداکثر
maximum detector U اشکارساز حداکثر
maximum available powere U توان حداکثر
flat out U حداکثر سرعت
high tide U حداکثر مد دریا
maximum demand U بار حداکثر
maximum deviation U انحراف حداکثر
maximum deflection U انحراف حداکثر
maximum energy U انرژی حداکثر
full speed U حداکثر سرعت
maximal U وابسته به حداکثر
peak output U حداکثر تولید
peak speed U حداکثر سرعت
high tides U حداکثر مد دریا
peaks U حداکثر کاکل
maximum gain U تقویت حداکثر
peaking U حداکثر کاکل
peak load U بار حداکثر
peak load U حداکثر بار
maximum current U جریان حداکثر
global maximum U حداکثر مطلق
maximum frequency U فرکانس حداکثر
maximum capacity U فرفیت حداکثر
peak U حداکثر کاکل
preheat U قبلا حرارت دادن
preheated U قبلا حرارت دادن
preheats U قبلا حرارت دادن
heat conductivity U قابلیت هدایت حرارت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com