Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (36 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
gradate
U
درجه بندی کردن مخلوط کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
grades
U
درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grade
U
درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
ratings
U
طبقه بندی کردن درجه بندی
rating
U
طبقه بندی کردن درجه بندی
gaduate
U
درجه بندی کردن تغلیظ کردن
segregation
U
جدا کردن درجه بندی کردن
downgrade
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
rates
U
درجه بندی کردن
rate
U
درجه بندی کردن
graduate
U
درجه بندی کردن
grades
U
درجه بندی کردن
graduating
U
درجه بندی کردن
graduates
U
درجه بندی کردن
echelonment
U
درجه بندی کردن
grade
U
درجه بندی کردن
grades
U
نوع درجه بندی کردن
grade
U
نوع درجه بندی کردن
ranks
U
درجه دادن دسته بندی کردن
rank
U
درجه دادن دسته بندی کردن
ranked
U
درجه دادن دسته بندی کردن
dialled
U
تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
dials
U
تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
dial
U
تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
dialed
U
تنظیم کردن درجه بندی مدور صفحه نمره گیر تلفن
grader
U
ماشینی که برای درجه بندی کردن مواد و محصول بکارمیرودو بانها شیب منظم میدهد
admix
U
مخلوط شدن بهم پیوستن مخلوط کردن امیختن
evaluation rating
U
درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
carpet classification
U
طبقه بندی
[درجه بندی]
فرش
regrade
U
تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
grades
U
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
groups
U
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group
U
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade
U
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
time
U
تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
timed
U
تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
times
U
تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
ming
U
ذکر کردن مخلوط کردن
blends
U
مخلوط کردن رقیق کردن
blend
U
مخلوط کردن رقیق کردن
calibrated
U
درجه بندی
calibrate
U
درجه بندی
calibrates
U
درجه بندی
scaling
U
درجه بندی
ratings
U
درجه بندی
scale
U
درجه بندی
grade
U
درجه بندی
gradations
U
درجه بندی
graduation
U
درجه بندی
calibrating
U
درجه بندی
grades
U
درجه بندی
calibration
U
درجه بندی
grading
U
درجه بندی
rating
U
درجه بندی
gradation
U
درجه بندی
puddle
U
مخلوط کردن
intermingles
U
با هم مخلوط کردن
intermeddle
U
مخلوط کردن
interlard
U
مخلوط کردن
meddles
U
مخلوط کردن
puddles
U
مخلوط کردن
meddle
U
مخلوط کردن
syncrasy
U
مخلوط کردن
mingling
U
مخلوط کردن
mingled
U
مخلوط کردن
intermingled
U
با هم مخلوط کردن
intermingle
U
با هم مخلوط کردن
mingles
U
مخلوط کردن
mingle
U
مخلوط کردن
mixing
U
مخلوط کردن
mell
U
مخلوط کردن
admix
U
مخلوط کردن
intermingling
U
با هم مخلوط کردن
meddled
U
مخلوط کردن
melts
U
مخلوط کردن
hash
U
مخلوط کردن
blend
U
مخلوط کردن
confect
U
مخلوط کردن
commix
U
مخلوط کردن
blends
U
مخلوط کردن
melt
U
مخلوط کردن
merit rating
U
درجه بندی شایستگی
calibration constant
U
ثابت درجه بندی
scscalable
U
قابل درجه بندی
grade
U
درجه بندی رتبه
intergradation
U
درجه بندی داخلی
ratee
U
درجه بندی شونده
rater
U
درجه بندی کننده
rating schedule
U
مقیاس درجه بندی
rating scale
U
مقیاس درجه بندی
performance rating
U
درجه بندی عملکرد
peer rating
U
درجه بندی همسالان
logarithmic scale
U
درجه بندی لگاریتمی
grades
U
درجه بندی رتبه
credit rating
U
درجه بندی اعتبار
calibration curve
U
منحنی درجه بندی
calibration error
U
خطای درجه بندی
graduation line
U
خط درجه بندی شده
linear scale
U
درجه بندی خطی
etherize
U
بااتر مخلوط کردن
brandy
U
با کنیاک مخلوط کردن
brandies
U
با کنیاک مخلوط کردن
burden
U
مخلوط کردن بار
burdens
U
مخلوط کردن بار
intermix
U
در هم امیختن با هم مخلوط کردن
turn the mortar
U
مخلوط کردن ملات
tempers
U
مخلوط کردن مزاج
tempered
U
مخلوط کردن مزاج
temper
U
مخلوط کردن مزاج
mixes
U
امیختن مخلوط کردن
mix
U
مخلوط کردن ترکیب
shuffles
U
بهم مخلوط کردن
shuffle
U
بهم مخلوط کردن
mix
U
امیختن مخلوط کردن
shuffled
U
بهم مخلوط کردن
cross loading
U
مخلوط کردن بارها
mixes
U
مخلوط کردن ترکیب
agitation
U
مخلوط کردن اشفتگی
shuffling
U
بهم مخلوط کردن
souse
U
با ترشی مخلوط کردن
ethylate
U
بااتیل مخلوط کردن
commingle
U
بهم مخلوط کردن
maximum scale value
U
مقدار درجه بندی حداکثر
trick
U
درجه بندی عدسی دوربین
suppliers rating
U
درجه بندی نمودن فروشنده ها
tricked
U
درجه بندی عدسی دوربین
unscourced wool
U
پشم درجه بندی نشده
forced distribution rating
U
درجه بندی با توزیع معین
graphic rating scale
U
مقیاس درجه بندی نگارهای
tricking
U
درجه بندی عدسی دوربین
dan gup jeado
U
سیستم درجه بندی تکواندو
admix
U
مخلوط شدن امیزش کردن
immingle
U
بهم امیختن مخلوط کردن
roil
U
مخلوط کردن سرگردان شدن
blenders
U
ماشین مخصوص مخلوط کردن
blender
U
ماشین مخصوص مخلوط کردن
grand division
U
مقیاس درجه بندی بزرگ طبلک
degree of difficulty
U
درجه بندی حرکات مشکل شیرجه
direct reading dial
U
درجه بندی برای قرائت مستقیم
dial collar
U
طوقه یا حلقه درجه بندی شده
graduate collar
U
حلقه یا طوقه درجه بندی شده
rig
U
نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
revamping
U
دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamped
U
دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamps
U
دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamp
U
دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
rigged
U
نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
rigs
U
نصب قطعات باربندی کردن بسته بندی کردن
truck mixing
U
مخلوط کردن بتن روی کامیون
sugars
U
ماده قندی با شکر مخلوط کردن
platinize
U
با پلاتین و ترکیبات ان مخلوط کردن یا اندودن
sugar
U
ماده قندی با شکر مخلوط کردن
laggin
U
اب بندی کردن اب بندی ناوها
bollix
U
سرهم بندی کردن قاطی پاتی کردن
bumble
U
اشتباه کاری کردن سرهم بندی کردن
overpacking
U
دوباره لفاف کردن یا بسته بندی کردن
bumbles
U
اشتباه کاری کردن سرهم بندی کردن
To do something slapdash.
U
کاری را سرهم بندی کردن ( سمبل کردن )
bumbled
U
اشتباه کاری کردن سرهم بندی کردن
blunders
U
دست پاچه شدن وبهم مخلوط کردن
premix
U
قبل از مصرف مخلوط کردن پیش امیختن
blundering
U
دست پاچه شدن وبهم مخلوط کردن
blundered
U
دست پاچه شدن وبهم مخلوط کردن
blunder
U
دست پاچه شدن وبهم مخلوط کردن
color value
U
درجه بندی رنگ ها بر حسب تیره و روشن بودن
degrade
U
کم کردن درجه خفیف کردن
degrades
U
کم کردن درجه خفیف کردن
sorted
U
دسته کردن طبقه بندی کردن
portions
U
تسهیم کردن سهم بندی کردن
resort
U
جدا کردن طبقه بندی کردن
sorts
U
دسته کردن طبقه بندی کردن
vamp
U
وصله کردن سرهم بندی کردن
types
U
ماشین کردن طبقه بندی کردن
resorted
U
جدا کردن طبقه بندی کردن
partitions
U
جدا کردن جزء بندی کردن
type
U
ماشین کردن طبقه بندی کردن
sort
U
دسته کردن طبقه بندی کردن
partition
U
جدا کردن جزء بندی کردن
to put on
U
شرط بندی کردن تحمیل کردن
grades
U
طبقه بندی کردن کلاسه کردن
break down
U
تجزیه کردن طبقه بندی کردن
typed
U
ماشین کردن طبقه بندی کردن
portion
U
تسهیم کردن سهم بندی کردن
grade
U
طبقه بندی کردن کلاسه کردن
resorts
U
جدا کردن طبقه بندی کردن
dry ginger
U
نوشیدنیکف دارکه برای مخلوط کردن ویسکی باسایرنوشیدنیهااستفاده میشود
gift wrap
U
بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
batch
U
اندازه گیری و وزن کردن شن ماسه سیمان و اب برای مخلوط بتن
batches
U
اندازه گیری و وزن کردن شن ماسه سیمان و اب برای مخلوط بتن
pasting
U
سر هم کردن سرهم بندی کردن
pasted
U
سر هم کردن سرهم بندی کردن
pastes
U
سر هم کردن سرهم بندی کردن
paste
U
سر هم کردن سرهم بندی کردن
declassification
U
از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
peg
U
کوشش کردن درجه
pegs
U
کوشش کردن درجه
subdividing
U
بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
subdivided
U
بقسمتهای جزء تقسیم کردن باجزاء فرعی تقسیم بندی کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com