English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
dramaturge U درام نویس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
addersser or or U نامه نویس عریضه نویس
ego loss programming U تنظیم کارهای برنامه نویسی بطوریکه اعتبار موفقیت یاگناه شکست باید بجای یک برنامه نویس میان چندبرنامه نویس تقسیم گردد
versions U نرم افزار کمکی که به چندین برنامه نویس امکان کارکردن رروی فایل منبع و بررسی تغییرات اعمال شده توسط هر برنامه نویس را میدهد
version U نرم افزار کمکی که به چندین برنامه نویس امکان کارکردن رروی فایل منبع و بررسی تغییرات اعمال شده توسط هر برنامه نویس را میدهد
drama U درام
dramas U درام
magnetic drum U درام مغناطیسی
dramaturgy U فن درام نویسی
drum controller U کنترل کننده درام
adrama in acts U درام درپنج پرده
tetralogy U چهار درام یاتراژدی
magnetic drum memory U حافظه با درام مغناطیسی
magnetic drum system U سیستم درام مغناطیسی
donnee U موضوع داستان یا درام
drummed U درام سیلندر استوانه
drum U درام سیلندر استوانه
dramatises U بشکل درام یا نمایش دراوردن
dramatised U بشکل درام یا نمایش دراوردن
dramatized U بشکل درام یا نمایش دراوردن
dramatize U بشکل درام یا نمایش دراوردن
dramatizes U بشکل درام یا نمایش دراوردن
magnetic drum U طبلک مغناطیسی درام حافظه
dramatizing U بشکل درام یا نمایش دراوردن
magnetic drum file memory U درام مغناطیسی حافظه بزرگ
dramatising U بشکل درام یا نمایش دراوردن
vaudeville U درام دارای رقص و اواز
protasis U نخستین قسمت درام قدیم رومی
vaude U نمایش جوربجور واریته درام کوچکی که توام بارقص واواز باشد
leitmotif U عبارت برجسته وملودی درموسیقی درام واگنر که چنددفعه تکرار میشود موضوع مهم تکراری
leitmotive U عبارت برجسته وملودی درموسیقی درام واگنر که چنددفعه تکرار میشود موضوع مهم تکراری
chirographer U خط نویس
proser U نثر نویس
proforma U پیش نویس
acceptor U قبولی نویس
paper stainer U کتاب نویس
prosateur U نثر نویس
prosaist U نثر نویس
paragrapher U عبارت نویس
phonographer U صدا نویس
pamphleteer U رساله نویس
pamphleteers U رساله نویس
proverbialist U مثل نویس
scrabbler U مسوده نویس
rough or foul copy U چرک نویس
grandiloquent U قلنبه نویس
historians U تاریخ نویس
historian U تاریخ نویس
sign writer U تابلو نویس
sign writer U لوحه نویس
programmers U برنامه نویس
rewriter U دوباره نویس
stenograph U تند نویس
programmer U برنامه نویس
songwriter U سرود نویس
scholiast U حاشیه نویس
affiant U گواهی نویس
idyllist U قصیده نویس
fabler U افسانه نویس
epistoler U نامه نویس
epistler U رساله نویس
endorser U پشت نویس
endorser U فهر نویس
endorseer U فهر نویس
letter writer U نامه نویس
emblematist U مثل نویس
elegist U مرثیه نویس
fabulist U افسانه نویس
fictionist U افسانه نویس
odist U قصیده نویس
head liner U سرصفحه نویس
inker U مرکب نویس
lapicide U سنگ نویس
gnomical U کوتاه لب نویس
geneologist U شجره نویس
gazetteer U روزنامه نویس
gazetteer U مجله نویس
foul copy U چرک نویس
fictionist U داستان نویس
elegiast U قصیده نویس
elegiast U مرثیه نویس
magniloquent U قلنبه نویس
mythographer U اسطوره نویس
aphorist U پند نویس
aphorist U موجز نویس
natural historian U تاریخ نویس
orthographer U درست نویس
annotator U تفسیر نویس
annotator U حاشیه نویس
annalist U تاریخچه نویس
anecdotist U حکایت نویس
calligrapher U خوش نویس
calligraphist U خوش نویس
letter writer U کاغذ نویس
magazin U مجله نویس
dialogist U مکالمه نویس
magazinist U مجله نویس
deponent U گواهی نویس
magazinist U مقاله نویس
cryptographer U رمز نویس
copyreader U سرمقاله نویس
conveyancer U قباله نویس
chronicler U وقایع نویس
allegorist U تمثیل نویس
draftsmen U طرح نویس
drafts U چرک نویس
drafts U پیش نویس
ballpens U روان نویس ها
ball pens U روان نویس ها
ballpoints U روان نویس ها
ballpoint pens U روان نویس ها
lexicographers U لغت نویس
lexicographer U لغت نویس
write once read many U یکبار نویس
typewritter U ماشین نویس
bookmakers U کتاب نویس
bookmaker U کتاب نویس
drafted U چرک نویس
drafted U پیش نویس
songwriter U ترانه نویس
evangelists U انجیل نویس
evangelist U انجیل نویس
editorialist U سرمقاله نویس
draft U چرک نویس
draft U پیش نویس
scriptwriter U نمایشنامه نویس
playwright U پیس نویس
scriptwriters U نمایشنامه نویس
dramatists U نمایشنامه نویس
dramatist U نمایشنامه نویس
the psalmist U زبور نویس
essayists U مقاله نویس
essayist U مقاله نویس
columnists U مقاله نویس
columnist U مقاله نویس
typists U ماشین نویس
playwright U نمایشنامه نویس
playwrights U پیس نویس
story teller U افسانه نویس
tabulating machine U جدول نویس
captions U زیر نویس
caption U زیر نویس
polygraphs U بسیار نویس
polygraph U بسیار نویس
biographers U تذکره نویس
biographer U تذکره نویس
tabulator U جدول نویس
playwrights U نمایشنامه نویس
typist U ماشین نویس
romancer U رمان نویس
draughtsmen U طرح نویس
tractarian U مقاله نویس
satirists U هجو نویس
satirist U هجو نویس
minute U پیش نویس
novelist U رمان نویس
novelists U رمان نویس
draughtsman U طرح نویس
systems progarmmer U برنامه نویس سیستم ها
mythopoet U شاعر افسانه نویس
to make a minute of U پیش نویس کردن
write black engine U موتور سیاه نویس
serialist U داستان نویس سریال
system programmer U برنامه نویس سیستم
subscriber of shares U پذیره نویس سهام
ink writer U در تلگراف مرکب نویس
story teller U افسانه گو حکایت نویس
write white engine U موتور سفید نویس
penny a line U ارزان نویس بی مایه
parts programmer U برنامه نویس اجزاء
maintenance programmer U برنامه نویس نگهداشت
maintenance programmer U برنامه نویس پشتیبان
mythologist or ger U اساطیر نویس اساطیردان
systems programmer U برنامه نویس سیستم
systems programer U برنامه نویس سیستم
relative coding U برنامه نویس نسبی
proforma U پیام پیش نویس
roughs U طرح پیش نویس
programmer analyst U برنامه نویس / تحلیل گر
subscript U زیر نویس امضاء
minute U پیش نویس کردن
verbose U دراز نویس درازگو
drafts U پیش نویس طرح
holograph U سند دست نویس
drafts U پیش نویس قرارداد
holographs U سند دست نویس
protocol U پیش نویس سند
protocols U پیش نویس سند
protocols U پیش نویس معاهده
abstracter U خلاصه نویس دزد
accepting bank U بانک قبولی نویس
drafts U پیش نویس کردن
sketches U پیش نویس ازمایشی
fountain pen U قلم خود نویس
endorse U پشت نویس کردن
endorsed U پشت نویس کردن
biographers U شرح حال نویس
biographer U شرح حال نویس
endorses U پشت نویس کردن
pressmen U مخبرروزنامه مقاله نویس
sketch U پیش نویس ازمایشی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com