English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
property income U درامد ناشی از املاک ومستغلات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
property income tax U مالیات بر درامد ناشی ازمستغلات
rental income U درامد ناشی از اجاره بها
disposable personal income U درامد شخصی قابل تصرف درامد خالص پس از کسرمالیات
low cycle fatigue U خستگی ناشی از لرزشهایی بافرکانس کم ناشی از تغییرسرعت دوران دستگاه
tortious liability U ضمان ناشی از شبه جرم مسئوولیت ناشی از خطای مدنی
gini coefficient U شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
estate U املاک
estates U املاک
functional distribution of income U توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
real estate U املاک و ساختمان
latifundia U املاک وسیع
estate tax U مالیات بر املاک
land register U ثبت املاک
seizin U تصرف املاک
seisin U تصرف املاک
real estate broker U واسطه املاک
latifundia U املاک زیاد
real estate U املاک و مستغلات
men of property U صاحبان املاک
baronage U املاک بارون
domains U املاک خالصه
domain U املاک خالصه
property tax U مالیات بر املاک و مستغلات
cadastral U مربوط به املاک مزروعی
real estate agency U بنگاه معاملات املاک
real account U حساب خرید املاک
look ahead U جمع کننده سریع که وجود رقم نقلی ناشی از جمع را پیش بینی میکند. و تاخیر ناشی از آن را حذف میکند
registration of documents and lands U اداره ثبت اسناد و املاک
land office U اداره املاک وثبت اراضی
private nuisance U هتک حرمت منازل و املاک
indiction U مالیات پانزده ساله املاک
landfall U دیدار خشکی املاک واراضی موروثی
notice to quit U لغو [فسخ] قرارداد [املاک و مستغلات]
landfalls U دیدار خشکی املاک واراضی موروثی
regressive income tax U مالیات بر درامد کاهنده مالیات بر درامد نزولی
toll traverse U وجهی که برای عبور از املاک خصوصی پرداخت میشود
cadastre U مامور ثبت وممیزی املاک مزروعی وغیر منقول
Industrial Park U [طراحی املاک برای استفاده صنعتی در قرن نوزدهم در منچستر]
life cycle hypothesis U فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
makings U درامد
proceeds U درامد
hatches U درامد
returning U درامد
prelusion U درامد
hatched U درامد
earnings U درامد
total revenue U درامد کل
it wasprologue to the nextmove U درامد
admissions U درامد
returns U درامد
revenue U درامد
income U درامد
hatch U درامد
returned U درامد
return U درامد
earning U درامد
admission U درامد
comings in U درامد
gainings U درامد
total income U درامد کل
emoluments U درامد
emolument U درامد
means U درامد
remunerative U پر درامد
current income U درامد جاری
prologue U پیش درامد
prologues U پیش درامد
median income U درامد متوسط
mean income U درامد متوسط
preludes U پیش درامد
prelude U پیش درامد
deduction from income U کسور درامد
Inland Revenue U درامد داخلی
median income U درامد میانی
national income U درامد ملی
actual income U درامد واقعی
annual earnings U درامد سالانه
annual income U درامد سالانه
attachment of earnings U توقیف درامد
average revenue U درامد متوسط
municipal revenue U درامد شهرداری
money income U درامد پولی
internal revenue U درامد داخلی
benefice U درامد کلیسایی
deferred credits U درامد پس افتاده
disposable income U درامد دریافتی
distribution of income U توزیع درامد
means U توانائی درامد
illicit earning U درامد نامشروع
imputed income U درامد ضمنی
imputed income U درامد انتسابی
income analysis U تحلیل درامد
marginal revenue U درامد نهائی
marginal income U درامد نهائی
incremental revenue U درامد نهائی
income per capita U درامد سرانه
income leakage U کسر درامد
income and expenditure U درامد و هزینه
income leakage U نشت درامد
income consumption curve U منحنی درامد
imperial decree U درامد نامشروع
it proved false U دروغ درامد
it scaled kilograms U ده کیلوگرم درامد
income distribution U توزیع درامد
earnings per share U درامد هر سهم
economic income U درامد اقتصادی
fixed income U درامد ثابت
flow of income U جریان درامد
flow of income U گردش درامد
gross income U درامد ناخالص
earn U درامد داشتن
earned U درامد داشتن
earns U درامد داشتن
it weighed kilogrammes U سه کیلوگرم درامد
immoral earning U درامد نامشروع
income determination U تعیین درامد
psychic income U درامد بی دردسر
real income U درامد واقعی
present income U درامد حال
present income U درامد جاری
aura U پیش درامد
auras U پیش درامد
personal income U درامد سرانه
overture U پیش درامد
overtures U پیش درامد
personal income U درامد شخصی
stream of income U جریان درامد
permanent income U درامد دائمی
per capita income U درامد سرانه
relative income U درامد نسبی
revenue function U تابع درامد
revenue sharing U سهیم در درامد
unremunerative careers U مشاغل کم درامد
unearned revenue U درامد باداورده
mean U منابع درامد
meaner U منابع درامد
meanest U منابع درامد
transitory income U درامد انتقالی
transfer income U درامد انتقالی
total revenue function U تابع درامد کل
total revenue curve U منحنی درامد کل
unearned revenue U درامد نامکتسب
temporary income U درامد موقتی
tax revenue U درامد مالیاتی
supplementary income U درامد تکمیلی
sinfonia U پیش درامد
revenue sources U منابع درامد
ordinary income U درامد عادی
income taxes U مالیات بر درامد
to bring a return U درامد دادن
broken-down U ازپای درامد
broken down U ازپای درامد
income tax U مالیات بر درامد
notional income U درامد خیالی
net income U درامد خالص
nominal income U درامد اسمی
notional income U درامد فرضی
net revenue U درامد خالص
current income U درامد یک سال مالی
income effect U تناسب خرید با درامد
business income U درامد خالص تجارتی
deferred income U پیش دریافت درامد
disposable income U درامد قابل تصرف
theory of income determination U نظریه تعیین درامد
corporation income tax U مالیات بر درامد شرکتها
windfall income U درامد باد اورده
circular flow of income U جریان دوری درامد
uneven distribution of income U توزیع نابرابر درامد
average revenue product U درامد متوسط محصول
beneficed U دارای درامد کلیسایی
bunched income U درامد خدمات شخصی
national income analysis U تحلیل درامد ملی
wage income U درامد بشکل دستمزد
theory of income distribution U نظریه توزیع درامد
unearned income U درامد ازمبنایی جز کار
unearned income U درامد باد اورده
circular flow of income U گردش دورانی درامد
national income determination U تعیین درامد ملی
unequal distribution of income U توزیع نابرابر درامد
dissaving U مصرف بیش از درامد
margin revenue U سهم درامد از فروش
redistribution of income U توزیع دوباره درامد
real national income U درامد ملی واقعی
proportional income tax U مالیات بر درامد تناسبی
progressive income tax U مالیات بر درامد تصاعدی
national money income U درامد ملی پولی
national net income U درامد خالص ملی
negative income tax U مالیات بر درامد منفی
income multiplier U ضریب فزاینده درامد
net national income U درامد خالص ملی
personal distribution U توزیع درامد فردی
net tax revenue U خالص درامد مالیاتی
non tax revenue U درامد غیر مالیاتی
personal income tax U مالیات بر درامد شخصی
his income U هر چه درامد داردخرج میکند
gross national income U درامد ناخالص ملی
relative income hypothesis U فرضیه درامد نسبی
taxable income U درامد مشمول مالیات
earned income U درامد تحصیل شده
earning asset U دارائی ایجادکننده درامد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com