Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
personal disposable income
U
درامد قابل تصرف شخصی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
disposable personal income
U
درامد شخصی قابل تصرف درامد خالص پس از کسرمالیات
Other Matches
disposable income
U
درامد قابل تصرف
personal income
U
درامد شخصی
personal income tax
U
مالیات بر درامد شخصی
bunched income
U
درامد خدمات شخصی
individual income tax
U
مالیات بر درامد شخصی
disposable income
U
درامد شخصی پس از مالیات و بیمه
tenable
U
قابل مدافعه قابل تصرف
things in action
U
اموالی که بالفعل در تصرف شخصی نیستند ولی نسبت به ان ها حقی دارد ومیتواند از طریق طرح دعوی ان ها را مطالبه کند
tenements
U
هر چیز قابل تصرف
tenement
U
هر چیز قابل تصرف
luggable
U
کامپیوتر شخصی قابل حمل که باتری اش معمولا تمام نمیشود.
privacy
U
قانونی که طبق آن داده شخصی است و توسط کاربران غیر مجاز قابل دستیابی نیست
f.drss
U
جامه شخصی که باتفتن شخصی دوخته درمجلس رقص بپوشند
subscribers
U
1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
subscriber
U
1-شخصی که یک تلفن دارد.2-شخصی که مبلغی می پردازد تا به سرویس مثل BBS دستیابی یابد
gini coefficient
U
شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
functional distribution of income
U
توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
regressive income tax
U
مالیات بر درامد کاهنده مالیات بر درامد نزولی
life cycle hypothesis
U
فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
possessorship
U
تصرف
occupations
U
تصرف
seizure
U
تصرف
arrangement
U
تصرف
arrangements
U
تصرف
seizures
U
تصرف
right of possession
U
حق تصرف
occupations
U
حق تصرف
tenure
U
تصرف
occupation
U
حق تصرف
keeping
U
تصرف
acquest
U
تصرف
occupancy
U
تصرف
lien
U
حق تصرف
occupation
U
تصرف
possession
U
ید تصرف
originality
U
تصرف
possession
U
تصرف
occupies
U
تصرف کردن
modification
U
تصرف در معنی
seize
U
تصرف کردن
occupy
U
تصرف کردن
seisin
U
تصرف املاک
seisin
U
تصرف مطلق
grabs
U
تصرف کردن
take possession of
U
تصرف کردن
grabbing
U
تصرف کردن
grabbed
U
تصرف کردن
come into
U
تصرف کردن
possessory right
U
حق تصرف یا مالکیت
prepossession
U
تصرف قبلی
occupations
U
اشغال تصرف
occupation
U
تصرف کردن
occupation
U
اشغال تصرف
vesture
U
تصرف اراضی
lien
U
حق تصرف وثیقه
seizor
U
تصرف کننده
grab
U
تصرف کردن
seized
U
تصرف کردن
seizin
U
تصرف مطلق
seizes
U
تصرف کردن
seizin
U
تصرف املاک
occupations
U
تصرف کردن
priority
U
سبق تصرف
priorities
U
سبق تصرف
holds
U
تصرف کردن
hold
U
تصرف کردن
restitution
U
اعاده تصرف
figuration
U
ترکیب تصرف
tenability
U
قابلیت تصرف
glom on to
U
تصرف کردن
re-entry
U
اعاده تصرف
forcible entry and detainer
U
تصرف عدوانی
forceble entry and detainer
U
تصرف عدوانی
possess
U
در تصرف داشتن
possesses
U
در تصرف داشتن
put in possession
U
تصرف کردن
possessing
U
در تصرف داشتن
larceny
U
تصرف غیرقانونی
to come into
U
تصرف کردن
occupying
U
تصرف کردن
deflowered
U
تصرف کردن
inhabitancy
U
تصرف حق سکنی
seizing
U
تصرف توقیف
tenendum
U
مدت تصرف
deflowering
U
تصرف کردن
re entry
U
اعاده تصرف
to come to
U
تصرف کردن
deflower
U
تصرف کردن
to get possession of
U
تصرف کردن
to take possession of
U
تصرف کردن
right of lien
U
حق تصرف وثیقه
deflowers
U
تصرف کردن
hold
U
جا گرفتن تصرف کردن
abate
U
غصب یا تصرف عدوانی
holds
U
جا گرفتن تصرف کردن
orinality
U
قوه انشا تصرف
forcible de ainer
U
ضبط یا تصرف عدوانی
disseise
U
تصرف عدوانی کردن
possession by title of ownership
U
تصرف به عنوان مالکیت
dispossessed
U
از تصرف محروم کردن
dispossess
U
از تصرف محروم کردن
dispossesses
U
از تصرف محروم کردن
to hold in fee
U
تصرف مطلق داشتن در
interpolated
U
دخل و تصرف در سند
regaining
U
دوباره تصرف کردن
abating
U
غصب یا تصرف عدوانی
regained
U
دوباره تصرف کردن
deforce
U
تصرف عدوانی کردن
redisseinsin
U
اعاده تصرف عدوانی
deforce
U
تصرف غاصبانه کردن
mere right
U
حق مالکیت بدون تصرف
interpolate
U
دخل و تصرف در سند
interpolates
U
دخل و تصرف در سند
abates
U
غصب یا تصرف عدوانی
abated
U
غصب یا تصرف عدوانی
regain
U
دوباره تصرف کردن
expropriator
U
سلب تصرف کننده
capture
U
تصرف کردن ربایش
regains
U
دوباره تصرف کردن
captures
U
تصرف کردن ربایش
dispossessing
U
از تصرف محروم کردن
interpolating
U
دخل و تصرف در سند
capturing
U
تصرف کردن ربایش
usucaption
U
تصرف بلا معارض
preoccupy
U
از پیش اشغال یا تصرف کردن
ejectment
U
حق تصرف ملک ومطالبه خسارت
vested in possession
U
واگذاری مال تحت تصرف
preoccupies
U
از پیش اشغال یا تصرف کردن
land control operation
U
عملیات تصرف اماجهای زمینی
preoccupying
U
از پیش اشغال یا تصرف کردن
possesses
U
تصرف کردن دارا بودن
possessing
U
تصرف کردن دارا بودن
lien
U
حق وصول طلب حق تصرف وثیقه
secures
U
تصرف کردن گرفتن هدف
secure
U
تصرف کردن گرفتن هدف
possess
U
تصرف کردن دارا بودن
suppliant
U
خواهان دعوی اعاده تصرف
reduction into possession
U
از قوه به فعل دراوردن تصرف
tenruial
U
وابسته بمدت تصرف یااجاره
recoverable item
U
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
friendly front end
U
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
prelusion
U
درامد
comings in
U
درامد
returned
U
درامد
returning
U
درامد
returns
U
درامد
return
U
درامد
earning
U
درامد
total revenue
U
درامد کل
revenue
U
درامد
it wasprologue to the nextmove
U
درامد
total income
U
درامد کل
remunerative
U
پر درامد
gainings
U
درامد
admission
U
درامد
emoluments
U
درامد
earnings
U
درامد
admissions
U
درامد
means
U
درامد
emolument
U
درامد
hatch
U
درامد
hatched
U
درامد
income
U
درامد
proceeds
U
درامد
hatches
U
درامد
makings
U
درامد
deflorate
U
تصرف شده بکارت ازدست داده
things in possession
U
اموالی که بالفعل در تصرف شخص هستند
misappropriation of public property
U
تصرف غیر قانونی در اموال عمومی
hold down
U
برای اثبات مالکیت در تصرف داشتن
p is nine points of the law
U
تصرف شرط عمده مالکیت است
hold down
U
نصرف به عنوان مالکیت تصرف مالکانه
knight service
U
تصرف مجانی ملک دربرابرخدمت نظامی
earns
U
درامد داشتن
earn
U
درامد داشتن
relative income
U
درامد نسبی
annual income
U
درامد سالانه
temporary income
U
درامد موقتی
annual earnings
U
درامد سالانه
deferred credits
U
درامد پس افتاده
fixed income
U
درامد ثابت
deduction from income
U
کسور درامد
auras
U
پیش درامد
meanest
U
منابع درامد
tax revenue
U
درامد مالیاتی
notional income
U
درامد فرضی
earned
U
درامد داشتن
per capita income
U
درامد سرانه
overtures
U
پیش درامد
prologue
U
پیش درامد
supplementary income
U
درامد تکمیلی
prologues
U
پیش درامد
mean income
U
درامد متوسط
median income
U
درامد متوسط
net revenue
U
درامد خالص
median income
U
درامد میانی
notional income
U
درامد خیالی
meaner
U
منابع درامد
mean
U
منابع درامد
aura
U
پیش درامد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com