Perdic | درامد سالانه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	annual earnings U	درامد سالانه
	annual income U	درامد سالانه

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	classic U	مسابقههای سنتی سالانه پنج مسابقه مهم اسبدوانی سالانه انگلستان
	classics U	مسابقههای سنتی سالانه پنج مسابقه مهم اسبدوانی سالانه انگلستان
	disposable personal income U	درامد شخصی قابل تصرف درامد خالص پس از کسرمالیات
	gini coefficient U	شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
	functional distribution of income U	توزیع درامد بر حسب کارکرد توزیع درامد بین عوامل تولیدبدون توجه به مالکیت عوامل تولید
	per annum U	سالانه
	yearly U	سالانه
	annual U	سالانه
	annuals U	سالانه
	regressive income tax U	مالیات بر درامد کاهنده مالیات بر درامد نزولی
	annual storage U	مخزن سالانه
	annual accumulation of sediment U	ته نشست سالانه
	annual wage U	دستمزد سالانه
	annual report U	گزارش سالانه
	annual preciptation U	ریزش سالانه
	annual budget U	بودجه سالانه
	annual leave U	مرخصی سالانه
	annual increase U	افزایش سالانه
	annual increase U	رشد سالانه
	annual rainfall U	بارش سالانه
	annual patent fee U	حق الامتیاز سالانه
	anuual discharge U	بده سالانه
	yearbooks U	گزارشات سالانه
	tax year	مالیات سالانه
	annual earnings U	عواید سالانه
	annuity U	پرداختهای سالانه
	yearly profit U	سود سالانه
	annuities U	مقرری سالانه
	yearbook U	گزارشات سالانه
	annual rate of growth U	نرخ رشد سالانه
	annual financial statement U	گزارش مالی سالانه
	annual general meeting U	مجمع عمومی سالانه
	fixture U	برنامه سنتی سالانه
	AGM U	مجمع عمومی سالانه
	interest rate per annum U	نرخ بهره سالانه
	AGMs U	مجمع عمومی سالانه
	annuity U	مستمری سالانه مقرری مستمر
	annual efficiency index U	شاخص کارایی سالانه خدمتی
	annuitant U	دریافت دارنده مقرری سالانه
	derbies U	مسابقه سالانه اسبهای سه ساله در انگلستان
	Bang went our annul holidays. U	تعطیلات سالانه ماهم مالیده (ملغی شد)
	derby U	مسابقه سالانه اسبهای سه ساله در انگلستان
	arrendare U	اجاره دادن ملک یا زمین به طور سالانه
	tourist trophy U	مسابقههای سالانه موتورسیکلت سواری درجزیره من انگلستان
	master tournament U	مسابقه ازاد سالانه گلف بین قهرمانان دعوت شده
	periodicals U	مجلاتی که بصورت دورهای ماهانه سه ماهه سالانه و ... منتشر میشوند
	life cycle hypothesis U	فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
	west coast computer faire U	یک نمایشگاه تجاری بزرگ ریزکامپیوتر که سالانه درسان فرانسیسکو گشایش می یابد
	arrentation U	پروانه یا جواز بهره برداری ار اراضی جنگلی در ازای پرداخت اجاره سالانه معین
	comings in U	درامد
	earnings U	درامد
	gainings U	درامد
	it wasprologue to the nextmove U	درامد
	emolument U	درامد
	makings U	درامد
	prelusion U	درامد
	means U	درامد
	earning U	درامد
	proceeds U	درامد
	return U	درامد
	income U	درامد
	total revenue U	درامد کل
	revenue U	درامد
	returned U	درامد
	remunerative U	پر درامد
	total income U	درامد کل
	returning U	درامد
	returns U	درامد
	admission U	درامد
	admissions U	درامد
	emoluments U	درامد
	hatches U	درامد
	hatch U	درامد
	hatched U	درامد
	imputed income U	درامد انتسابی
	flow of income U	گردش درامد
	it proved false U	دروغ درامد
	it scaled kilograms U	ده کیلوگرم درامد
	it weighed kilogrammes U	سه کیلوگرم درامد
	flow of income U	جریان درامد
	fixed income U	درامد ثابت
	economic income U	درامد اقتصادی
	earnings per share U	درامد هر سهم
	mean income U	درامد متوسط
	median income U	درامد متوسط
	median income U	درامد میانی
	money income U	درامد پولی
	municipal revenue U	درامد شهرداری
	marginal revenue U	درامد نهائی
	marginal income U	درامد نهائی
	income analysis U	تحلیل درامد
	income and expenditure U	درامد و هزینه
	income consumption curve U	منحنی درامد
	income determination U	تعیین درامد
	imperial decree U	درامد نامشروع
	income leakage U	کسر درامد
	immoral earning U	درامد نامشروع
	income per capita U	درامد سرانه
	incremental revenue U	درامد نهائی
	illicit earning U	درامد نامشروع
	income leakage U	نشت درامد
	gross income U	درامد ناخالص
	imputed income U	درامد ضمنی
	unremunerative careers U	مشاغل کم درامد
	unearned revenue U	درامد باداورده
	per capita income U	درامد سرانه
	revenue sources U	منابع درامد
	ordinary income U	درامد عادی
	notional income U	درامد خیالی
	notional income U	درامد فرضی
	nominal income U	درامد اسمی
	permanent income U	درامد دائمی
	personal income U	درامد شخصی
	present income U	درامد حال
	psychic income U	درامد بی دردسر
	relative income U	درامد نسبی
	revenue function U	تابع درامد
	revenue sharing U	سهیم در درامد
	personal income U	درامد سرانه
	net revenue U	درامد خالص
	real income U	درامد واقعی
	total revenue curve U	منحنی درامد کل
	total revenue function U	تابع درامد کل
	transfer income U	درامد انتقالی
	transitory income U	درامد انتقالی
	unearned revenue U	درامد نامکتسب
	national income U	درامد ملی
	to bring a return U	درامد دادن
	temporary income U	درامد موقتی
	net income U	درامد خالص
	sinfonia U	پیش درامد
	stream of income U	جریان درامد
	supplementary income U	درامد تکمیلی
	tax revenue U	درامد مالیاتی
	present income U	درامد جاری
	Inland Revenue U	درامد داخلی
	prologues U	پیش درامد
	prologue U	پیش درامد
	broken-down U	ازپای درامد
	broken down U	ازپای درامد
	earn U	درامد داشتن
	benefice U	درامد کلیسایی
	internal revenue U	درامد داخلی
	preludes U	پیش درامد
	prelude U	پیش درامد
	actual income U	درامد واقعی
	earns U	درامد داشتن
	attachment of earnings U	توقیف درامد
	average revenue U	درامد متوسط
	means U	توانائی درامد
	earned U	درامد داشتن
	income taxes U	مالیات بر درامد
	current income U	درامد جاری
	mean U	منابع درامد
	disposable income U	درامد دریافتی
	overtures U	پیش درامد
	income distribution U	توزیع درامد
	overture U	پیش درامد
	auras U	پیش درامد
	distribution of income U	توزیع درامد
	deferred credits U	درامد پس افتاده
	aura U	پیش درامد
	meanest U	منابع درامد
	meaner U	منابع درامد
	income tax U	مالیات بر درامد
	deduction from income U	کسور درامد
	non tax revenue U	درامد غیر مالیاتی
	depletes U	تقلیل درامد ملی
	personal distribution U	توزیع درامد فردی
	depleting U	تقلیل درامد ملی
	theory of income determination U	نظریه تعیین درامد
	theory of income distribution U	نظریه توزیع درامد
	budgeted U	حساب درامد وخرج
	net tax revenue U	خالص درامد مالیاتی
	budgets U	حساب درامد وخرج
	proportional income tax U	مالیات بر درامد تناسبی
	nonmonetary income U	درامد غیر پولی
	supertax U	مالیات بر درامد اضافی
	relative income hypothesis U	فرضیه درامد نسبی
	depleted U	تقلیل درامد ملی
	size distribution of income U	توزیع درامد مقداری
	single tax U	مالیات بر درامد انفرادی
	revenue U	درامد سود سهام
	unequal distribution of income U	توزیع نابرابر درامد
	uneven distribution of income U	توزیع نابرابر درامد
	unearned income U	درامد ازمبنایی جز کار
	wage income U	درامد بشکل دستمزد
	windfall income U	درامد باد اورده
	redistribution of income U	توزیع دوباره درامد
	real national income U	درامد ملی واقعی
	unearned income U	درامد باد اورده
	progressive income tax U	مالیات بر درامد تصاعدی
	taxable income U	درامد مشمول مالیات
	depletion U	تقلیل درامد ملی
	deplete U	تقلیل درامد ملی
	budget U	حساب درامد وخرج
	circular flow of income U	جریان دوری درامد
	circular flow of income U	گردش دورانی درامد
	individual income tax U	مالیات بر درامد شخصی
	personal income tax U	مالیات بر درامد شخصی