Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 19 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
circumlunar
U
دراطراف ماه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
circa
U
دراطراف
circulation
U
حرکت دورانی سیال دراطراف یک جسم یا نقطه
circulations
U
حرکت دورانی سیال دراطراف یک جسم یا نقطه
boulevard
U
خیابان پهنی که دراطراف ان درخت باشد بولوارد
boulevards
U
خیابان پهنی که دراطراف ان درخت باشد بولوارد
around
U
پیرامون دراطراف
ambient water
U
ابی که در عمق معین دراطراف غواص است
anent
U
دراطراف
barburetor heater
U
جلد نصب شده دراطراف لولههای پنجه اگزوز
circumfluent
U
جاری شونده دراطراف
epistyle
U
گچ بری دراطراف در
he looked about
U
دراطراف
helminthology
U
مطالعه دراطراف کرم های بیماری زاوانگلی
periodontal
U
واقع دراطراف دندان یا دندانها ضریع دندانی
retention area
U
قسمتهایی از دیسک توربین دراطراف ریشه تیغه ها که تحت نیروی زیادی قرار دارند
teleran system
U
نوعی سیستم ناوبری که بااستفاده از رادارهای زمینی و سیستم تلویزیونی هواپیماهای سرگردان دراطراف محوطه فرودگاه را به باند هدایت میکند
vectored attacks
U
تک غیر مستقیم هواپیما به هدف با استفاده از هدایت یک یکان زمینی مستقر دراطراف هدف
kick around
<idiom>
U
دراطراف دراز کشیدن
Partial phrase not found.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com